🌸🍃🌸🍃
امام علی (علیه السلام) با جمعی از پیروان در معبری عبور می نمود.
پیرزنی را دید که با چرخ نخ ریسی خود مشغول رشتن پنبه بود.
پرسید پیرزن، خدا را به چه چیزی شناختی؟
پیرزن به جای جواب، دست از دسته چرخ برداشت.
طولی نکشید پس از چند مرتبه دور زدن، چرخ از حرکت ایستاد.
پیرزن گفت چرخ بدین کوچکی برای حرکت احتیاج به چون منی دارد.
آیا ممکن است افلاک به این عظمت و کُرات به این بزرگی، بدون مدبری دانا و حکیم و صانعی توانا و علیم با نظم معینی به گردش افتد و از گردش خود باز نایستد؟
امام علی (علیه السلام) روی به اصحاب خود نمود و فرمود مانند این پیرزن خدا را بشناسید.
#داستانهاییازخدانوشتهاحمدمیرخلفزادهوقاسممیرخلفزادهجلد۱
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
واقعه ای که باعث شد به حضرت علی علیهالسلام ابوتراب گفته شود مشخص است اما ابن عباس و علامه مجلسی رحمهالله دو تعلیل زیبا از این کنیه حضرت بیان نمودهاند که علامه سید جعفر مرتضی عاملی در صفحات ۲۵۴ الی ۲۵۶ کتاب الصحیح من سیره الامام علی علیهالسلام، جلد دوم، آنها را ذکر نمودهاند. تهیه و تنظیم: صدرا غفاری
علت اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله حضرت علی علیهالسلام را ابوتراب نامیدند این بود که روزی، ایشان کنار حضرت علی علیهالسلام آمدند و مشاهده کردند که حضرت علی علیهالسلام بر روی خاک خوابیدهاند و پس خطاب به ایشان فرمودند:«شایسته ترینِ اسماء برای تو، ابوتراب است، پس تو ابوتراب هستی.»[۱]
اما ابن عباس تعلیل دقیق و عمیقی از این کنیهای که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به حضرت علی علیهالسلام دادهاند بیان نموده. سلیمانبنمهران از عبایهبنربعی چنین نقل کرده است که:« به عبدالله بن عباس گفتم: آیا میدانی که چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله کنیه ابوتراب را برای حضرت علی علیهالسلام انتخاب کرده است؟
او در جواب گفت: زیرا حضرت علی علیهالسلام صاحب زمین است و حجت خداوند بر اهل زمین بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، ایشان است و بقاء و سکون زمین به واسطه اوست و همانا از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمودند: «هنگامی که روز قیامت فرا میرسد و کافران آنچه را که خداوند برای شیعیان امیرالمومنین علیهالسلام از ثواب و قرب و کرامت مهیّا کرده است میبینند، میگویند که «یا لیتنی کنت ترابا!» و معنایش این است که ای کاش از شیعیان حضرت علی علیهالسلام میبودیم.» و این همان قول خداوند است که میفرماید(و یقولُ الکافرُ یا لیتَنی کنتُ تراباً)[۲] »[۳]
علامه مجلسه(ره) میفرمایند:« ممکن است ذکر آیه، برای بیان وجه دیگری از تسمیه حضرت علی علیهالسلام به ابوتراب باشد و آن وجه این است که شیعیان حضرت علی علیهالسلام به خاطر کثرت تذللشان برای حضرت و پیروی کردنشان از اوامر ایشان، تراب نامیده شدهاند و چون حضرت علی علیهالسلام صاحب، پیشوا، مالکِ اُمورِ آنها هستند، به حضرت ابوتراب گفته میشود.»[۴]
[۱] تاریخ مدینه دمشق ج۴۲ ص۱۸/ الغدیر ج۶ ص۳۳۴/ کنز العمال ج۱۱ ص۶۲۷
[۲] نبأ، ۴۰
[۳] علل الشرایع ج۱ ص۱۸۷ و ۱۸۸/ معانی الاخبار للشیخ الصدق ص۱۲۰/ تفسیر البرهان ج۸ ص۲۰۲
[۴] بحار الانوار ج۳۵ ص۵۱
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
هدایت شده از چرا حجاب؟!؟ چرا چادر؟!؟
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🌸 اسعد الله ایامکم🌸
🌹نکته سیزدهم🌹
*بی حجابی مانع کمال انسان!
*کمال انسانیت چیست؟
*آیا تا به حال به آن فکر کرده ایم؟
*کمال یعنی چیزی که قراره عمرمون رو باهاش عوض کنیم....تمام عمرمون رو باید به دنبالش بدویم...
*چه بخواهیم چه نخواهیم ، لحظه به لحظه زندگیمون رو در حال معامله هستیم...در قبال لحظات عمرمون چی خریدیم؟؟
👈آیا امروزمان با اتلاف عمرمان چیزی خریدیم که (حداقل) فردا به کارمان آید؟!
*پس بنگریم که عمرمان را در چی راهی و به چه هدفی میگذرانیم...
🌸آیا سرمایه به این بزرگی را میتوان با یک چیز فانی(نیم نگاه یک نامحرم) عوض کرد؟!؟...
*امام علی (علیه السلام) میفرمایند؛
«عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هیچ قیمتی قابل ارزیابی نیست.»اسرارالبلاغه، صفحه ٨٩
*دقت کنیم...عمرمان را...برای چه هدفی...برای چه کسی...و به چه امیدی میگذرانیم...
*قبل از آنکه روزی فرارسد که در آن روز دیگر پشیمانی سودی ندارد....
پس همیشه به خودمان تلنگر بزنیم که عمر در حال گذشتن است و با آن معامله ای جاویدان که 🌸بهشت و رضایت خالقمون هست🌸 انجام دهیم.ان شاء الله🤲
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لینک کانال👇
http://eitaa.com/bahejabe
آیدی پذیرش سوالات و مشکلات در مورد حجاب
https://eitaa.com/Mohammadrezashafiei
✅طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
💫جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج) قربه الی الله اِجماعاً پنج صلوات و۱مرتبه ایه الکرسی زمرمه کنیم
✨﷽✨
✅مراقب دینمان باشیم
✍روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده . حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند. امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم . عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .
📚پند تاریخ ج ۱ ص۱۸۰
💐💐💐💐💐💐💐💐
#حدیث_و_روایات
#فضائل_و_مناقب
#امام_علی_ع
📝فاطمه بنت اسد سلام الله علیها می گوید: «فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بی هاتِفٌ یا فاطِمَةُ سَمّیهِ عَلیّا فَهُوَ عَلِیٌ وَاللّه ُ الْعَلِیُّ الاَْعْلی یَقُوْلُ: اِنّی شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمی وَاَدّبْتُهُ باَدَبی وَوَقَفْتُهُ عَلی غامِضِ عِلْمی وَهُوَ الَّذی... یُؤذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَیْتی وَیُقَدِّسُنی وَیُمَجِّدُنی فَطُوبی لِمَنْ اَحَبَّهُ واَطاعَهُ وَوَیْلٌ لِمَنْ اَبْغَضَهُ وَعَصاهُ؛(۱)
🕋پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد: ای فاطمه [او را] به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است که می گوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگیهای علم خود آگاه ساختم و او کسی است که... بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود.
✅پس خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانی کند.»
💠آن گاه فاطمه بنت اسد روی به خانه نهاد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت علی علیه السلام را داد. همه خانواده که در پیشاپیش آنها محمد مصطفی صلی الله علیه و آله قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نوزاد را در بغل گرفت و زبان خویش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زیادی را به عنوان ولیمه این نوزاد قربانی نمود و تمام مردم را نیز دعوت نمود؛ به این صورت که اوّل هفت بار خانه خدا را طواف نمایند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر علی علیه السلام سلام نمایند(۲)
📚منابع:
(۱): بحارالانوار؛ ج ۳۵؛ ص ۹
(۲): - بحارالانوار؛ ج ۳۵؛ ص ۱۸
- اعلام الهدایه؛ ج ۲؛ ص ۵۰
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
✨﷽✨
💢چرا خدا به ستمگران و گنهكاران مهلت مىدهد؟
✍حاج آقا قرائتی :
سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مى رساند، این صاحبان منازلند كه مى توانند از این آب و برق استفاده صحیح كنند یا نادرست. خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و همه گونه امكان رشد را در اختیار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب كرد، مقصّر خود اوست.
امّا چرا خداوند جلوى چنین انسان هایى را نمى گیرد، زیرا: اگر همین كه انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال كند و همین كه بناى سیلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همین كه بناى نگاه بد داشت چشمش كور شود و... آیا این انسان كه از روى ناچارى خلاف نكرده، قابل ستایش است؟ ارزش انسان زمانى است كه با اختیار خودش، آزادانه و آگاهانه كارى را انجام دهد و یا از خلافى دست بردارد. اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جیب او پول درآوردند و خرج كردند، نمى توان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابینایى، به نامحرم نگاه نكرد، نمى گویند چه انسان پاكى.
💥آرى، خداوند مى خواهد انسان ها آزاد باشند تا خود راه خیر و خوبى یا راه شرّ و بدى را انتخاب نمایند و عمل كنند.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://chat.whatsapp.com/JrU54TNanEZJXb6e9z9bfB
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💥تدبیر 👈 #شهید_حسین_خرازی در برابر دشمن تا دندان مسلح :👇
🌟 وقتی لشگر ۱۴ امام حسین(ع) به خاک عراق نفوذ کرد و به منطقه تسلط پیدا کرد، آتش عراق سنگین شد... شهید خرازی از طریق بیسیم به ژنرال ماهر عبدالرشید (از فرماندهان معروف ارتش عراق) پیام داد: 👇
«خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهاي مجهز نونی تو را هم گرفتم. هيچ مانعی جلوی من نيست؛ امشب میخواهم بيايم به شهر بصره و تو را ببينم!»
🌟 ماهر عبدالرشيد هول كرد! پرسيد: «میخواهی بيايی چه كار كنی يا چه بگويی؟!»... خرازی جواب داد: «يك پای تو را قطع كردم. میخواهم پای ديگرت را هم قطع كنم!» ... ماهر جواب داد: «بيا! من هم يك دست تو را قطع كردم، دومی را هم قطع میكنم!» ... خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در ميدان شهر بصره»... با اين پيغام، اوضاع نيروهای عراقی به هم ريخت. ژنرال ماهر عبدالرشيد كه واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسيده بود، تمام چينشی را كه قبل از آن برای عقب نشينی انجام داده بود، به هم زد!
💢 حجم آتش عراق دهها برابر شد و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ريختند كه در طول تاريخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بی سابقه بود!... وقتی حکمت این کار را از حرازی پرسیدند، گفت: «ما در اين منطقه نيرو و امكانات نداشتيم. مهمات هم نداشتيم. اين كار را كردم تا آنها تحريک شوند و منطقه را زير آتش بگيرند و دست كم به اندازه يك هفته عمليات، مهمات خود را هدر بدهند!»... بعدها براساس مطالبی كه از بيسيم شنيده شد، گفتند: «آن شب انبارهای مهمات عراقیها خالی شده بود و به قدری كمبود مهمات داشتند كه تا دميدن صبح، مهمات داخل تريلرها را مستقيم به كنار توپ ها و خمپاره اندازها میردند و مصرف میكردند.»....
⛔️این تدبیر شهید خرازیرو مقایسه کنید با دولتمردان کنونی که تا حالا چندین بار سر بزنگاه، گرای خالی بودن خزانه و اثر کردن تحریمها رو به دشمنان میدهند....
#شهید_حسین_خرازی: حساسیت فوقالعادهای نسبت به مصرف بیتالمال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش میكرد ومیگفت: وسایل و امكاناتی را كه مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه میكنند و به جبهه میفرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه میگفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل مینشست...
🌟شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمیشد... او معتقد بود: هرچه میكشین و هرچه كه به سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد....
💫دقت فوقالعادهای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان میآورد كه: سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.... دائماً به فرماندهان ردههای تابعه سفارش میكرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند....
💕 همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجیها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بیپیرایگی از ویژگی های او بود...
💥دوری از وابستگی و👆تعلقات مادی
👈شهید احمد کاظمی میگوید: شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم. گفتم: از کجا میدانی؟ 👈 مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد... به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. تمام اسم ها را میخواند و می گفت وارد شوید...
💕ماه عسل
وقتی امام عقدشان را خواند . مقداری پول به آنها داد تا بروند مشهد ماه عسل. پول را داده بود به حاج احمد آقا و گفته بود جنگ تموم بشه ، زیارت هم میریم. با خانمش دوتایی رفتند اهواز. قبل از شهادتش جانباز شده بود و یک دستش زودتر از خودش وارد بهشت شد. خمپاره خورد کنارشان همه سالم بودند غیر از حسین خرازی. او به تنهائی وارد بهشت شد....
🌺مجروحیت حسین خرازی فرمانده جانباز لشگر 14 امام حسین(ع):👇
دائیش تلفن کرد گفت : حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟ گفتم : نه خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچکی برداشته است. پانسمان می کنه میاد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود!... گفت: چی رو پانسمان می کنه؟دستش قطع شده؟ همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم. گفتم:"خراش کوچیک". خندید.گفت: دستش قطع شده سرم که قطع نشده...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
🌹٨ اسفند سالروز شهادت سردار رشیداسلام شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین (ع) گرامیباد
🌹شادی روحش الفاتحه مع صلوات
✨﷽✨
🌼عدالت
✍روزی حضرت موسی(علیه السلام) از محلی عبور می کرد. بر سر چشمه ای در کنار کوهی رسید. با آب چشمه وضو گرفت و بالای کوه رفت تا نماز بخواند. در این موقع اسب سواری به آنجا رسید و برای آشامیدن آب از اسب فرود آمد. در موقع رفتن، کیسه ی پول خود را فراموش نمود و رفت. بعد از او چوپانی رسید. کیسه را مشاهده کرد و برداشت.
بعد از چوپان، پیرمردی بر سر چشمه آمد. آثار فقر و تنگدستی از ظاهرش آشکار بود. دسته هیزمی بر روی سر داشت. هیزم را یک طرف نهاد و برای استراحت کنار چشمه خوابید. چیزی نگذشت که اسب سوار برگشت و اطراف چشمه را برای پیدا کردن کیسه جستجو نمود، ولی پیدا نکرد. به پیرمرد مراجعه نمود. او هم اظهار بی اطلاعی کرد. بین آن دو سخنانی رد و بدل شد که منجر به زد و خورد گردید. بالاخره اسب سوار آنقدر هیزم شکن را زد که جان داد. حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا ! این چه پیشامدی بود؟ عدل در این قضیه چگونه است؟ پول را چوپان برداشت ولی پیرمرد مورد ستم واقع شد!
خطاب رسید: ای موسی! همین پیرمرد، پدر آن اسب سوار را کشته بود و بین این دو قصاص انجام شد. در ضمن، پدر اسب سوار به پدر چوپان به اندازه ی پول همان کیسه مقروض بود. از این رو چوپان هم به حق خود رسید. من از روی عدل و دادگری حکومت می کنم.
📙 سفینة البحار، ج٢، ص۴٣٣
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🌺🌺🌺🍃
⁉️ «ذوالفقار» به چه معناست؟؟ و الآن در نزد کیست؟
♦ نامگذاری #ذوالفقار برگرفته از "فقره" و "فقرات" به معنای صاحب فقرات است. فقره به معنای "مُهرۂ کمر" است. گفته شده چون بر پشت این #شمشیر ، خراشهای پست و همواری بوده آن را بدین نام خواندهاند.
♦همچنین برگرفته از فقر و بینصیبی :
ظاهراً #ذوالفقار شمشیری دولبه بوده است و علاوه بر این شکل ظاهری، فلسفۂ "دووجهی" و "دومنظوره" بودن نیز دارد.
♦ روایت شده است که از امام باقر(ع) درباره علت نامگذاریِ این شمشیر سؤال شد. ایشان فرمود: « #امام_علی_ع با شمشیر خود به هیچکس ضربتی نزد مگر اینکه هم او را در #دنیا و از زندگی محروم و هم در #آخرت از بهشت بینصیب کرد.»
♦ بنا برمنابع شیعیان، ذوالفقار پس از امام علی (ع) به امام حسن(ع) سپس امام حسین(ع) و در نهایت به #امام_زمان (عج) رسیده و اکنون در اختیار آن حضرت است.
♦️ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: « شمشیر #قائم (عج) به هنگام ظهورش، همان #ذوالفقار است.»
📚 علل الشرایع، ج۱ ص۱۶۰
📚 بحارالانوار، ج۳۷ ص۲۹۴
📚 من لایحضره الفقیه، ج۴ ص۴۱۹
📚 خصال(شیخ صدوق)، ج۲ ص۵۲۸
📚 احتجاج(شیخ صدوق)، ج۲ ص۴۳۶
📚 اَمالی(شیخ طوسی)، ج۲ ص۳۰۷