eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
792 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃سؤال: چرا برخی از نعمت های بهشتی مثل حور العین فقط برای مردان ذکر شده است؟ 🌺🍃جواب: اولاً: «حورالعین» اختصاص به مردان ندارد؛ زیرا «حور» جمع‏ «حوراء» و «احور» به کسى گفته مى‏ شود که سیاهى چشمش کاملًا مشکى، و سفیدى آن کاملًا شفاف باشد، و یا به طور کلى کنایه از جمال و زیبایى کامل است؛ چرا که زیبایى بیش از هر چیز در چشم انسان تجلى مى‏ کند، و به این ترتیب، کلمه‏ «حور» بر مذکر و مونث هر دو اطلاق مى ‏شود، و مفهوم گسترده‏ اى دارد که همه همسران‏ بهشتى‏ را شامل مى‏ شود؛ همسران زن براى مردان با ایمان و همسران مرد براى زنان‏ مومن. 🌺🍃بنابراین، «حورالعین» اختصاص به مردان ندارد، چنانکه سایر نعمت هایی که در قرآن آمده اختصاص به کسی ندارد. چرا که طبق آیات قرآن، برای بهشتیان هرگونه لذتی که بخواهند فراهم است. 🌺🍃قرآن کریم می فرماید: "و در آن (بهشت) آنچه دلها مى‏خواهد و چشمها از آن لذت مى‏برد موجود است و شما هميشه در آن خواهيد ماند." (سوره زخرف، آیه71) 🌺🍃ثانیاً: همسران مومن انسانها که بهشتی شده اند به مراتب از حورالعین زیباتر و جذّاب تر هستند و تمایل به همنشینی با آنها بیشتر از حوریان بهشتی است. ضمن اینکه یکی از بزرگترین سعادتهای زنان و مردان مومن این است که باهم بهشتی شوند؛ در چنین صورتی هیچ لذّتی بالاتر از همنشینی با همسران مومن دنیوی نیست. 🌺🍃ثالثاً: از آنجا که زنان شرم و حیای زیادی دارند به همین علت خداوند آنها را با چیزی که از آن شرم و حیا دارند به بهشت تشویق نمی کند. در حقیقت خداوند هر کسی را به اموری که به آن اهمیت می دهد تشویق کرده تا انگیزه ای برای عبادت و بندگی او باشد؛ مردان چون بیشتر از زنان به زیبایی همسر توجه دارند، آنها را به زنان زیبا وعده داده و برای زنان، لباس حریر و جواهرات وعده داده شده، که مردان خیلی به آن اهمیت نمی دهند. 🌺🍃باید توجه داشت که نعمتهای مادی بهشت برای مؤمنان معمولی بسیار ارزشمند هستند اما برای مؤمنانی که از درجات بالای ایمان برخوردارند بالاترین نعمت بهشتی رضوان الهی و خشنودی خداوند و حضور در محضر خداوند متعال است. 🌺🍃قرآن کریم در این زمینه می فرماید: "خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!" (سوره توبه، آیه 72) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🟢 نمونه‌ای از رفتار اخلاقی پیامبر(ص)؛ نه تنها «عفو»، بلکه «صفح» 🌹 ۲۷ رجب، سالروز مبعث مبارک حضرت خاتم‌الانبیاء(ص) تهنیت باد! 🔸انَس بن مالک در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت می‌کرد. می‌گوید رسول اکرم(ص) در بسیاری از اوقات روزه می‏‌گرفتند و بعد هم غذای بسیار ساده‌ای، چه هنگام سحر و چه افطار می‌خوردند و معمولًا افطاری ایشان یک مقدار شیر بود که من تهیه می‌کردم. یک شب که ایشان با عده‌ای از صحابه بودند خیلی دیر به منزل آمدند، آن قدر دیر که من خیال کردم ایشان در منزل یکی از اصحاب افطار کرده‌اند. 🔹 من هم شیر را خودم خوردم وبعد هم رفتم و خوابیدم. وقتی که رسول اکرم(ص) آمدند حس کردم که ایشان هنوز افطار نکرده‌اند (ظاهراً انس بن مالک از کسی پرسید که آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله امشب جایی مهمان بودند و او گفت نه). هیچ چیز دیگری هم در دسترس نبود. رفتم و خودم را مخفی کردم. ایشان وقتی دیدند چیزی موجود نیست رفتند و خوابیدند. انس که خود قصه را بازگو کرده است و نه رسول اکرم، می‌گوید: رسول اکرم(ص) تا زنده بودند چیزی در این مورد به روی من نیاوردند. 🔸این را می‌گویند صفح. قرآن می‌فرماید عفو کنید و صفح کنید.‏ صفح با عفو تفاوت دارد. وقتی کسی کار خطایی می‌کند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمی‌دهد بلکه اصلًا نامش را هم نمی‌برد، به روی طرف هم نمی‌آورد، اسمش را هم نمی‌برد و لهذا اولیاءالله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به‌صورت صفح است. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص۲۰۴
📕 📙این داستان:"افشای راز پادشاه" پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت... همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت: جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟ جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری!! جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.! پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی. جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من. دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد... برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست... جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.! جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم.! پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده‌ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی‌توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 ، 🔸 توکل به خدا چون راه رفتن روی سیم شل است ...تردید و ترس سبب می شود که تعادل و توازن را از دست بدهید و به ورطه تنگدستی و محدودیت بیفتید ... البته اشکالی ندارد چون توکل به خدا نیز مانند سیرک بازی تمرین می خواهد . 🔸تا لحظه ای خواسته آدمی تحقق نیافته است نباید از آن با کسی سخن بگوید.شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد. 🔸اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذيرفته و فراموش كنيد. بدانيد كه نميـتوانيد زمان را بـه عـقب برگردانيد. 🔸شادمانی خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شكستهای گذشته دوباره بدست آوريد. 🔸برای دشمن خود برکت بطلبید تا او را خلع سلاح کنید . از این طریق ، مهمات او را از چنگش می ربایید و تیرهای او را به برکات بدل می کنید . 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
✨﷽✨ 🌼تشرف به صلوات الهی ✍چون پیامبر (ص) یاد شود بسیار صلوات بر او فرستید . زیرا هرکس بر پیامبر (ص) یک صلوات فرستد، خدای بر او هزار صلوات فرستد به همراه هزار صف از فرشتگان، وهیچ آفریده ی خدا باقی نمی ماند مگر آنکه بر آن بنده صلوات می فرستد، برای این که خدا و فرشتگانش بر او صلوات فرستاده اند . پس هر که در این کار رغبت نکند، جاهل مغرور است و خدا و رسول و اهل بیتش از او بیزارند . حضرت صادق (ع) فرماید : هر که ده مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد , خدای و فرشتگانش بر او صد مرتبه صلوات فرستند . و هر که بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات فرستد، خدای و فرشتگانش هزار مرتبه بر او صلوات فرستند مگر نشنیده ای قول خداوند عزوجل را که فرماید : اوست کسی که خود و فرشتگانش بر شما صلوات می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آورد، و به مومنان همواره مهربان و رحیم است 📚منابع : ۱- الکافی ج۲ ص ۴۹۲-۴۹۳-۴۹۵ ۲- جمال الاسبوع ص۱۵۶ ۳- مکارم الاخلاق ج ۲ص۸۷ ‌‌
✨﷽✨ ❤️خاطره‌ای جالب از دلیل مسلمان شدن یک کشیش مسیحی، از زبان آیت‌الله بهجت (ره) ✍ آن نصرانی که در زمان ما کشیش بوده، گفت: «کتابخانه سوریه دست من بود. عموم به اذن من، وقتی باز می‌کردم از این کتابخانه استفاده می‌کردند. یک اتاق خصوصی بود که کتاب‌های خصوصی در آن اتاق بود، هیچ‌کس را به آن راه نمی‌دادیم. فقط من خودم که رئیس آن کتابخانه بودم، اجازه داشتم که بروم. دیگران را اجازه نداشتم راه بدهم. [روزی] رفتم و تورات یا انجیلی را دیدم. دیدم روی یک اسمی، یک مومی گذاشته‌اند، یک شَمعه‌ای گذاشته‌اند [که نوشته بود:] «بعد از من، این پیغمبر است». هر طور بود، سعی کردم، این شمعه را بردارم، به‌طوری که زیرش هر چه هست، پاره نشود. خیلی‌خیلی زحمت کشیدم که این شمعه را بردارم. دیدم بله! همین حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ است ـ که آنها در لغت خودشان، حالا لغت عِبری است، سریانی است، چه هست، می‌گویند: مُدمُد ـ این سبب شد از برای اینکه من، اختیار کردم دین اسلام را». بعد هم که آمده بود، یک رساله‌هایی نوشت بر علیه تنصّر و تهوّد؛ نان مغفرت و نمی‌دانم چیزهایی که آنها دارند، همه بر خلاف دین است، از خودشان جعل کرده‌اند، اینها را هم در آنجا ذکر کرده است. بالأخره، بنده خودم هم آن جوان را دیدم ـ جوان بود شاید سی سال داشت ـ مسلمان شده بود. مسلمان شده بود و قبائح آنها و کارهای جعلی آنها را در رساله‌هایی علیه آنها نوشت. 📚 اردیبهشت١٣٨٨، درس فقه، کتاب جهاد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
داستان کوتاه👌 روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد کدخدای ده رفت و گفت: کدخدا فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه‌هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده‌ام حاصل شود. کدخدا پرسید: از مال دنیا چه داری؟ روستایی گفت: همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است. کدخدا گفت: من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی. روستایی که چاره‌ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد…. کدخدا گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده‌ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟! کدخدا گفت: فراموش نکن که قول داده‌ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی. صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد کدخدا رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد. کدخدا یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت: امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری. چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد کدخدا می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده‌اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد کدخدا رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست! کدخدا دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی‌ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد! ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد کدخدا می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.روز بعد وقتی روستایی نزد کدخدا رفت، کدخدا از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند ، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم و این است حکایت حال و روز ما آدمها... حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌹🍃 زن ها قلب خانه اند... 🔻زن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد ... 🔻زن ها اگر موهایشان را شکل دهند ، اگر صورتشان را آرایش کنند ، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند... 🔻زن ها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند ، اگر شوخی کنند ، بخندند ، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند... 🔻اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد ، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد ، اگر ذره ای بی حوصله و نا امید به نظر برسد ، تمام اهل خانه را به غم کشیده است... 🏵آری زن بودن دشوار است ، زنان ارمغان آور شادی ، گذشت و خنده اند ✅ یادمان نرود قلب خانه باید بتپد... https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
🔸گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می‌کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می‌شد و سعی می‌کرد که او را از این عادت منصرف کند. 🔹روزی کیسه‌ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد، زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرّحمن الرّحیم" در پارچه‌ای پیچید و با " بسم‌ الله " آن را در گوشه‌ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت‌زده کند و "بسم الله" را بی‌ارزش جلوه دهد. 🔸وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد، آن مرد ماهی‌ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود، درون شکم یکی از ماهی‌هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. 🔹شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین شد. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🔸امام علی علیه السلام: او(مهدی) به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه چگونه است، و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) که متروک مانده اند را زنده خواهد کرد. ،ص ١٩۶ ای شیعه ما! ما از اخبار و اوضاع شما شيعيان کاملا آگاهيم و چيزی از آن بر ما پوشيده نمی ماند. ‌ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌼🍃 ‌ 📚(بحارالأنوار، ج ۵۳، ج ۱۵۰)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 چند ویژگی پیامبر که کمترشنیده ایم یا کمتر به آن توجه داریم : 1 - اگر کودکان از او برای بازی دعوت می کردند ، می پذیرفت و با آنها مشغول بازی می شد . 2— اگر در مسجد ، گروهی مشغول گفتگو در باره مسائل مهم و گروهی مشغول عبادت بودند پیامبر به گروه اول میپیوست . 3— اگرفرد تهیدستی از پیامبر دعوت می کرد می پذیرفت . 4— با خدمتکار خانه مثل برادر بود ، هرگز به او تندی نکرد و هرگز حتی به او دستور نداد . 5— هزینه عطر پیامبر بیشتر از هزینه غذا ی اوبود . 6— چهره گشاده ، لبخند ، اخلاق خوش و بوی خوش ، از علائم اصلی پیامبر بود . 7— روزانه و شبانه بیش از ده بار دندانها رامسواک می کرد . 8— با همه افراد آنقدر گرم و صمیمی صحبت می کرد که گوئی دوست قدیمی اند . 9— نه فقط در بیرون خانه ، بلکه در داخل خانه هم به آراسته بودن و زیبا بودن اهمیت می داد . 10— از سوار شدن بر مَرکَب گران قیمت پرهیز میکرد. 11— همیشه درسلام کردن پیشقدم بود حتی در سلام کردن به خانم ها و بچه ها. 12—به حرف طرف مقابل خود خیلی خوب وبا دقت و حوصله گوش می کرد . 13 – به افراد غریب و بدون پشتیبان ، توجه خاص داشت و به کمک آنها می شتافت . 14— اگر کسی غایب بود سراغش را می گرفت و اگر بیمار بود به عیادت او می رفت . 15 – قرآن را با آهنگ بسیار خوش و لحن زیبا می خواند . 16— در کارهای خانه مثل جارو زدن ، به همسر کمک می کرد . 17— با هر فرد و گروه و قبیله ای از کافر یا غیر کافر و دوست و دشمن پیمان و قرار داد می بست به آن عهد وفادار بود . 18— دین را برای مردم آسان می خواست . 19— هرگز با همسر درشتی و تندی نکرد . 20— آنقدر مهمان نواز بود که خداوند در آیه ای به مردم فرمود پیامبر رااذیت نکنید . 21— شرم و حیائی بیشتر از یک دختر پانزده ساله داشت . 22— به رسم عرب به چشمان خود سرمه می کشید. 23— در حوادث سخت ، پناهگاه محکم مردم بود . 24— جلوی پای دختر خود فاطمه ، بلند می شد ، می ایستاد و دست او را می بوسید . 25—تا پایان عمر هرگاه نام خدیجه می آمد اشک در چشمانش حلقه می زد . 26— او محبوب خداوند بود و خداوند محبوب او . 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 متن نوشته حاج آقا شهیدی است.