.
دقیق نمیدانم چند ساله هست،یعنی بود
دخترک در عکس را میگویم
حرف میزده لابد،فلسطینیها به بابا چه میگویند؟ کودکانهاش را به مرد میگفته و دست ها را آویزان گردنش میکرده.
رد خاطره مانده روی نگاهِ مرد، به دست ها،به همین پنج انگشت کوچکی که صاف و بیجان افتاده روی سینه.
زخمها نوازش میشده با همین دست ها،همین لب ها غنچه غنچه مینشسته روی گونههایش .
حالا چطور باور کند که دیگر ندارد این مرهم را؟
قلب کودک در یک دقیقه ۶۰ تا ۱۴۰ بار میزند،با هر تپش صد و چهل تُن امید میریخته به جان بابا، حالا مرد هی سر میچسبانَد به سینه و سکوت گوش را که نه ولی خراش داده جگرش را
موها ولی هنوز پر از عطر است،
عطر زیتونِ به خون غلطیده.
#القدس_لنا
#باباها_دختریاند
@daroniyat