eitaa logo
دارتحفیظ واحد خواهران
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
301 ویدیو
45 فایل
کانال اطلاع رسانی موسسه دارتحفیظ القرآن الکریم واحد خواهران آدرس: تهران، میدان شهداء، خیابان مجاهدین اسلام، خیابان ایران، پلاک ۳۴۷ ☎️شماره تماس: ۳۳۵۶۹۰۱۹ - ۳۳۵۶۷۰۱۷ - ۳۳۵۰۴۶۴۶
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6012825124862954598.mp3
16.49M
🔺سوره‌ی فجر 🎤استاد محمود شحات محمد انور ┄┅═❅🥀❅═┅┄ @darotahfeezWom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5933927473283598554.mp3
27.17M
کمتر اذیتش کنید....😭 جای سالمی نمونده رو تنش کمتر اذیتش کنید.....😭 لااقل به غارت نبرید پیراهنش 🎤سیدرضا نریمانی ▪️روز دهم💔 ┄┅═❅🥀❅═┅┄ @darotahfeezWom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAxkBAAF1rpJi8SfqR7K3PabRvTG5cZuHTzMGTAACdgUAAhdywVNfgWeRXRmvmSkE.mp3
7.98M
امشب به صحرا بی‌کفن....🥀 🎤کربلایی محمدرضا بذری 💔شام غریبان حسینی🕯 ┄┅══❅🥀❅══┅┄ @darotahfeezWom
🏴 روز یازدهم محرم با کاروان اسرا💔 ▪️عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. ▪️وقتى روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر (ص) را بر شتران بى‌جهاز سوار کردند و امام سجاد (ع) را نیز با غلِ جامعه بر شتر سوار کردند. ▪️هنگامى که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین (ع) افتاد صدا به صیحه و ندبه برداشتند. صلی الله علیک یا ابا عبدالله🥀 ┄┅══❅🥀❅══┅┄ @darotahfeezWom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سلام بر آقایی که آب می‌دید به فکر فرو میرفت نوزاد می‌دید اشک میریخت طفلان و کودکان را می‌دید ناله می‌کرد....💔 ▪️شهادت چهارمین امام همام، زین‌العابدین امام سجاد علیه‌السلام تسلیت باد. ┄┅══❅🥀❅══┅┄ @darotahfeezWom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ حماسه‌ای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید! ▪️در روز جمعه‌اى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند. ▪️زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مى‌دهى من بروم بالاى این چوب‌ها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد. ▪️آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانى‌اش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مى‌خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى‌کند. گفت: من از اینها مى‌ترسم. این‌قدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد. ▪️ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمى‌کرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولوله‌اى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مى‌ریزند و مرا مى‌کشند. ▪️دست به حیله‌اى زد. ظهر بود، یک‌دفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مى‌شود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مى‌شود و گواهى به رسالت او مى‌دهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آورده‌اید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مى‌دهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کرده‌اند. ▪️آن‌وقت شما مى‌شنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن. ▪️این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مى‌شنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مى‌کرد و مى‌گفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند. 📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج۱ ص۲۹۳و۲۹۴ (با تلخیص) ┄┅══❅🥀❅══┅┄ @darotahfeezWom
بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم تشنه کشتند عزیزان مرا، حق بدهید تا که بر آب می‌افتد نظرم گریه کنم ▪️شهادت امام سجاد علیه‌السلام تسلیت باد ┄┅══❅🥀❅══┅┄ @darotahfeezWom