شور شیرین
.
او گمشده دیگری دارد و نمی تواند تنها دل به درس و بحث خوش کند و آتش التهابی را که روز به روز در وجودش رو به فزونی است نادیده بگیرد. پس به دنبال راهنمایی می گردد تا چاره درد خود را بیابد اما هربار دست خالیتر از پیش بازمی گردد. حیرانی و سرگردانی اش با گذشت زمان رو به ازدیداد می گذارد و کسی هم پیدا نمی شود تا لااقل بتواند با وی همدردی کند
.
کم کم از مردم و علمای همدان کناره گیری می کند و از مقام و موقعیت اجتماعی خود نیز می گذرد و تدریس را رها می کند. مردم تکفیرش می کنند و او تازه روزی را به یاد می آورد که مردم دور شخصی جمع شده و او را صوفی می خواندند، و او نیز از آنها حمایت می کرد
.
بی قرار و تنها و با بار ملامت بر دوش به حرم امن حضرت معصومه سلام الله علیها و بیابان های اطراف پناهنده می شود تا دور از چشم مردم ولی از معشوقش دور نشود
.
او در بیابان ها با محبوب ازلی به خلوت می نشیند. او در آن شب های سرد و روزهای گرم و در آن کویر تفتیده بارها سر به زمین گذارده و می گوید:
.
« خدایا تو خود می دانی که بیقراریم با تو قرار می یابد و افسردگی ام با تو به روح و ریحان تبدیل می شود: تو خود می دانی که طبیب دردهایم هستی جوابم را بده و تنهایم مپسند »
.
پس چون اهنمایی نمی یابد اضطرار و افتقار و درماندگیش به اوج می رسد و و با این همه از پا نمی شیند و مضطرانه می گوید:
.
خانه خود را همی سوزی بسوز / کیست آن کس کو بگوید لایجوز
.
خوش بسوز این خانه را ای شیر مست / خانه عاشق چنین اولی تر است
.
بعد از این من سوز را قبله کنم / زانکه من شمعم به سوزش روشنم
کانال"درراه بندگی"
@darrahbandgi
🌹 سیدالعرفا سید علی قاضی (ره):
🌹 در دنیا به صاحبان خانه دوهزارمتری و ریاست و... میگویند اشراف مملکت؛ اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که نمازشب خوان هستند.
@darrahbandgi
🍃🌸🍃🌺🍃