eitaa logo
استاد آیت الله نیکزاد
375 دنبال‌کننده
42 عکس
69 ویدیو
286 فایل
این کانال توسط شاگردان و دوستداران فقیه، مفسر و فیلسوف معاصر استاد عباس نیکزاد ایجاد شده است؛ در این کانال تلاش می‌شود نظرات، اندیشه‌ها و جلسات علمی استاد به اشتراک گذاشته شود. آدرس ایتا: https://eitaa.com/darseostadnikzad آیدی مدیر کانال: @shm1901
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی تفسیر عبارت دعای رجبیه « لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُک، فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ، بَدْؤُهَا مِنْکَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْکَ.» در تفسیر این فقره از دعای رجبیه دو وجه بیان شده است. الف: مرحوم آیت الله مصباح در تعلیقه بر نهایة الحکمه اینگونه معنا می‌کند که این اولیای کرام همانند خداوند واجد همه کمالات هستند جز اینکه آنها به دلیل اینکه مخلوق و معلول ذات حق هستند ممکن الوجودند و دارای فقر ذاتی می باشند به همین خاطر فتق و رتق امور آنها به دست خداست و بدأ و عودشان نیز به سوی خداست. به تعبیر دیگر آنها واجد همه کمالات امکانی می‌باشند برخلاف حق تعالی که واجد همه کمالات واجبی می باشد. ب: آیت الله جوادی در تفسیر این عبارت می فرماید مقصود این است که این بزرگواران در مقام فعل همانند خداوندند یعنی همان گونه که خداوند با مشیت خود هر آنچه بخواهد محقق می سازد آنها نیز با مشیت خود هر آنچه که بخواهند انجام می‌دهند. جمله ذیل عبارت بالا بیانگر این نکته است که آنها در مقام فاعلیت، مستقل نیستند بلکه وابسته و نیازمند به عنایت و مشیت ذات حق می باشند به تعبیر دیگر فاعلیت آنها تجلی فاعلیت الهی است. عبارت دعای مزبور قبل از این عبارت این است: « ...فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکاناً لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک الّتی لا تعطیل لها فی کل مکان؛ یعرفک بها من عرفک.» این عبارت هرچند با هر دو تفسیر سازگار است ولی به نظر حقیر با تفسیر اول سازگارتر است. ضمناً اگر معنای اول را بپذیریم معنای دوم هم قابل پذیرش خواهد بود به تعبیر دیگر معنای دوم از لوازم معنای اول می باشد. زیرا همانندی با خداوند در مقام صفات، مستلزم همانندی با او در مقام فعل خواهد بود. نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انصافا تربیتی و سازنده و مفید در گرم نگه داشتن کانون خانواده
بسمه تعالی مرز توحید و شرک در کلام شهید مطهری مرز دقیق توحید و شرک چیست؟ چه نوع اندیشه و نیز چه نوع عملی شرک آمیز است؟ ۱-آیا اعتقاد به موجودی غیر خدا شرک ذاتی است و لازمه توحید ذاتی این است که به موجودیت چیزی غیر از خدا اعتقاد نداشته باشیم؟( نوعی وحدت وجود ) پاسخ: خیر، زیرا پذیرش موجودات دیگر به عنوان مخلوق و فعل خدا و تجلی فیض او نه تنها شرک نیست بلکه مکمل اعتقاد به توحید است. ۲-آیا اعتقاد به نقش و تاثیر مخلوقات و پذیرش نظام علیت در جهان شرک افعالی است؟( نظریه اشاعره و جبریون ) پاسخ: خیر، زیرا با توجه به اینکه مخلوقات در وجود و هویت خود وابسته به ذات پروردگارند، تاثیر و سببیت آنها نیز وابسته به فاعلیت و موثریت او است به تعبیر دیگر فاعلیت آنها در طول فاعلیت خداست نه در عرض آن. اعتقاد به شرک بودن تاثیر اشیا ناشی از این است که ذات آنها را مستقل از خدا دانسته باشیم یعنی ناخودآگاه به شرک ذاتی عقیده داشته باشیم. ۳-آیا اعتقاد به تاثیر مافوق الطبیعی مخلوقات شرک است مانند اماته و احیا و رزق رساندن و برآوردن حاجات با تصرف معنوی و کرامات روحی؟( نظریه وهابیان و جمعی از روشنفکران) پاسخ: خیر، زیرا تفاوتی میان تاثیرات طبیعی و فوق طبیعی از این جهت نیست. در هر دو صورت اگر تاثیر اشیا را مستقل از فاعلیت و مشیت الهی بدانیم شرک است و اگر وابسته به فاعلیت و مشیت خدا بدانیم عین توحید است. اساساً اعتقاد به اینکه تاثیرات مافوق طبیعی منحصراً در قلمرو خداست و تاثیرات طبیعی مشترک میان خدا و خلق است نوعی شرک است زیرا گویا تاثیرات مافوق طبیعی اشیا ناشی از استقلال ذاتی آنهاست. ۴-آیا اعتقاد به تاثیر و نقش آفرینی اموات (حتی انبیا و اولیای الهی)در برآوردن حاجات و درخواست‌ها شرک است؟( نظریه وهابیان و جمعی از روشنفکران ) پاسخ: خیر، زیرا به همان بیان بالا نقش آفرینی مخلوقات اعم از اموات و احیا به دلیل اینکه وابسته به فاعلیت و مشیت و اذن الهی است منافاتی با توحید ندارد. اگر اینگونه گفته شود که مردگان آگاهی و شعور و توانایی ندارند اعتقاد به تأثیر آنها در برآوردن حاجت‌ها و درخواست‌ها غیر معقول و غیرمنطقی است پاسخ می‌دهیم که اولاً غیرمنطقی بودن غیر از شرک آمیز بودن است ثانیا بر اساس آیات روایات، اولیای الهی پس از مرگ، برخوردار از حیات و درک و شعور و توانایی برآوردن حاجات می باشند. مرز دقیق توحید و شرک در اندیشه و فکر، اعتقاد به «از اویی» بودن همه اشیا هم در ذات و هویت و هم در فاعلیت و موثریت است یعنی وابستگی و فقر مطلق همه چیز نسبت به ذات حق. و مرز توحید و شرک در عمل اعتقاد به « به سوی اویی» است. یعنی توجه به هر موجود اعم از توجه ظاهری و معنوی هرگاه به صورت اینکه آن موجود واسطه در درگاه خدا است و به تعبیر دیگر به صورت توجه به یک راه و علامت و نشانه به سوی خدا باشد عین توحید است اما اگر به صورت مقصد و قبله آمال و مستقل از خداوند دیده شود شرک است.( شهید مطهری جهان بینی توحیدی، مبحث مراتب و درجات شرک ) نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بند بند هنر نمایی خدا را ببیند. 🤔 (تبارک الله احسن الخالقین ) يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ؟ آل عمران ۱۹۰-۱۹۲
باسمه تعالی برهانی بر وحدت وجود ( یعنی انحصار وجود حقیقی در واجب الوجود ) مدعا این است که وجود حقیقی منحصر در ذات واجب الوجود است و چیزی غیر از واجب الوجود، وجود حقیقی ندارد و هرچه غیر آن، وجود بالعرض و مجازی است. به تعبیر دیگر اعتقاد به موجودی غیر خدا شرک ذاتی است و لازمه توحید ذاتی این است که به موجودیت چیزی غیر از خدا اعتقاد نداشته باشیم. زیرا حقيقت «وجود» (كه مقيد به هيچ قيدي و مشروط به هيچ شرطي نیست) يا واجب الوجود بالذات است يا ممکن الوجود بالذاتی است که ذاتا امكام عدم و نيستي دارد؛ و یا ممتنع الوجود است. احتمال دوم باطل است؛ زيرا اگر حقيقت «وجود» ممکن الوجود بوده و امكان عدم داشته باشد لازم مي‌آيد كه هر وجودي و از جمله وجود خداوند نیز ممکن الوجود بوده و امكان عدم داشته باشد؛ زيرا حكم هر حقيقتي به همه افرادش سرايت مي‌كند؛ بنابراين اگر حقيقت «وجود»، امكان عدم داشته باشد وجود خداوند هم كه فردي از همين حقيقت "وجود" است، امكان نيستي دارد و ممكن العدم خواهد بود؛ و اين به معني انكار موجوديت واجب الوجود بالذات است و به الحاد و بي‌خدائي منجر مي‌گردد. همچنین به همین بیان احتمال سوم هم باطل است، و گرنه هر وجودی و از جمله وجود خداوند، ممتنع الوجود بالذات خواهد بود که براهین اثبات وجود خدا آن را نفی می‌کند؛ بنابراين بايد پذيرفت كه حقيقت «وجود»، واجب الوجود بالذات است. در این صورت قبول هر گونه وجود ثانی به معنای پذیرش واجب الوجود دوم است زیرا افراد هر حقیقتی مصداقی از آن حقیقت‌اند پس هر وجود دومی نیز باید واجب الوجود بالذات باشد، بلکه کار به همه خدایی منجر می شود ولی ادله توحید آن را ابطال می‌کنند.پس اعتقاد به وجود ثانی شرک ذاتی است.( این برهان از حجه الاسلام عشاقی است) نقد و بررسی پاسخ نقضی: در نقد این برهان می توانیم به سبک همین برهان بگوییم حقیقت وجود یا واجب بالذات است یا ممکن بالذات و یا ممتنع بالذات. فرض سوم مستلزم انکار هر موجود چه واجب و چه ممکن است که خلاف بدیهی است. فرض اول هم قطعاً نادرست است چون لازمه آن این است که همه موجودات را واجب بدانیم در حالی که جمادات و نباتات و حیوانات و انسان‌ها که اصل وجود آنها بدیهی است و آثار امکانی مانند حادث و متحرک و مشروط و وابسته و نسبی بودن در آنها نیز مشهود و بدیهی است قطعاً واجب الوجود بالذات نیستند. (به ویژه اینکه برخی از مصادیق وجود امکانی و فقری با علم حضوری مشهود است مانند نفس انسان و قوا و افعال و انفعالات آن ) با توجه به اینکه گزینه اول و سوم ابطال شد گزینه دوم صحیح خواهد بود. این امر نشان می‌دهد که اساساً استدلال به سبک مزبور باطل است. پاسخ حلی: باید پرسید مراد از حقیقت وجود بدون هیچ گونه قید و شرط چیست؟ اگر منظور حیثیت تقییدیه است بر اساس اصالت وجود همه موجودات چه واجب و چه ممکن، بدون حیثیت تقییدیه موجودند. یعنی حقیقت وجود منهای حیثیت تقییدیه می‌تواند واجب باشد چنان که می‌تواند ممکن باشد. اگر منظور، حیثیت تعلیلیه است مصداق آن تنها واجب الوجود بالذات است، اما این امر منافاتی با وجود ممکنات ندارد. به تعبیر دیگر حقیقت وجود،صرف نظر از این حیثیت می تواند ممکن الوجود باشد. یعنی با توجه به بداهت وجود ممکنات در خارج و معلوم حضوری بودن برخی از آنها چنانکه گذشت، اثبات می‌شود که حقیقت وجود، اقتضای نفی حیثیت تعلیلیه را ندارد. اگر منظور حقیقت وجود بدون داشتن حیثیت تقیدیه و تعلیلیه باشد باز حقیقت وجود به این معنا منحصر در واجب الوجود خواهد بود اما منافاتی با این امر ندارد که حقیقت وجود منهای این لحاظ در ممکنات مصداق داشته باشد. چنانکه وجود آنها چنانکه گذشت بدیهی و برخی از آنها معلوم حضوری است.از این گذشته آیا مستدل محترم به لوازم نظریه خویش اذعان دارد؟یعنی آیا باور دارد که وجود خود او و استدلال و نظریه و اندیشه او و اندیشه مخالفین او وجود حقیقی ندارد، موجود بالعرض و مجازی است؟ نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
4.49M
👆 خارج اصول، ؛ (۵۵) سال تحصیلی ۱۴۰۲، امارات- نقد و بررسی ادله حجیت ظن مطلق در موضوعات خارجیه از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
8.46M
👆درس خارج فقه سال تحصیلی۱۴۰۲؛ ضمان در فقه(۱) از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
9.28M
👆 خارج اصول، ؛ (۵۶) سال تحصیلی ۱۴۰۲، حجج و امارات( دلیل انسداد و نقد آن)از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
8.24M
👆درس خارج فقه سال تحصیلی۱۴۰۲؛ ضمان در فقه(۲) از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
6.54M
)👆 خارج اصول، ؛ (۵۸) سال تحصیلی ۱۴۰۲، حجج و امارات( دلیل انسداد و نقد آن(۳))از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
8.04M
👆درس خارج فقه سال تحصیلی۱۴۰۲؛ ضمان در فقه(۳) از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
8.12M
👆 خارج اصول، ؛ (۵۷) سال تحصیلی ۱۴۰۲، حجج و امارات( دلیل انسداد و نقد آن(۲))از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
6.54M
)👆 خارج اصول، ؛ (۵۸) سال تحصیلی ۱۴۰۲، حجج و امارات( دلیل انسداد و نقد آن(۳))از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
10.92M
👆تفسیر سوره فلق از مفسر گرانقدر آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
5.33M
👆تفسیر سوره ناس از مفسر گرانقدر آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
5.12M
علی بن ابیطالب علیه السلام در یک نگاه در بیان استاد نیکزاد بیت 🆑 @darseostadnikzad
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱ 🔰احکـ🔎ــام تیمّـــــــ📿ـــــــــم ⁉️آیا تیمم در فضای غصبی و کشیدن دستها به پیشانی یا پشت دستها در ملک دیگری که بدون اجازه وارد آن شده است، صحیح است؟🧐 ✅ آیات عظام: خویی، گلپایگانی، اراکی، تبریزی، صافی: باطل است. ✅ آیات عظام: شبیری زنجانی، وحید خراسانی: بنابر احتیاط واجب، باطل است. ✅ آیات عظام: امام خمینی، بهجت، سیستانی، فاضل لنکرانی، نوری همدانی: تیمم او صحیح است اگر چه گناه کرده است. 📘 توضیح المسائل مراجع(١۶ مرجع)، ج١، ص۴٨۶، مساله۶٩۵. ------✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾------- 🌺🌼🌹🌷🌴🌷🌹🌼🌺 برای عضویت در گروه «پاسخ به سؤالات شرعی»، روی لینک زیر بزنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1100349716C69e8a02865
2.22M
مبانی فقهی اختلاف فتاوا در مورد صحت و یا عدم صحت تیمم در فضای غصبی در بیان استاد نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
6.18M
👆درس خارج فقه سال تحصیلی۱۴۰۲؛ ضمان در فقه(۴) از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
9.71M
👆 خارج اصول، ؛ (۵۹) سال تحصیلی ۱۴۰۲، حجج و امارات( نقد دلیل انسداد(۴))از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
جملاتی دلنواز و روح بخش برای تحمل ناملایمات از خطبه متقین نهج البلاغه «صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً. تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ» روزى چند در بلا پاى مى فشرند و از پى آن آسايشى ابدى دارند. اين معاملت، كه پروردگارشان نيز برايشان آسانش ساخته است، سود بسيار دهد.
7.65M
👆 خارج اصول، ؛ (۶۰) سال تحصیلی ۱۴۰۲، اصول عملیه(۱)از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
9.23M
👆درس خارج فقه سال تحصیلی۱۴۰۲؛ ضمان در فقه(۵) از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
باسمه تعالی جریان قانون ملازمه نسبت به علل احکام نه معالیل آن برخی از محققین اصولیین مانند حضرت آیت الله خویی رحمت الله علیه می فرمایند که قانون ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع مربوط است به علل احکام نه معالیل آن. مقصود از علل احکام همان ملاکات احکام و مصالح و مفاسد در متعلقات است. بر اساس نظریه عدلیه احکام تابع ملاکات است. اگر در جایی عقل به مصالح و مفاسد افعال پی ببرد می توان با تکیه به قانون ملازمه به حکم شرعی رسید. مثلاً با مصلحت ملزمه مکشوفه از راه عقل می توان به وجوب شرعی و از مفسده ملزمه مکشوفه، به حرمت شرعی رسید. مقصود از معالیل احکام شرعی، حکم عقل به لزوم اطاعت و ممنوعیت معصیت دستورات الهی و استحقاق عقوبت در صورت معصیت و استحقاق مثوبت در صورت طاعت است. به تعبیر دیگر مقصود از معالیل احکام، همان لوازم و پیامدهای عقلی احکام شرعی است. قانون ملازمه مربوط به این موارد نیست یعنی با تکیه به قانون ملازمه نمی‌توان از حکم عقل به لزوم اطاعت، به وجوب شرعی اطاعت رسید و یا از حکم عقل به ممنوعیت معصیت، به حرمت شرعی آن رسید. دلیل آن این است که اولا فرض این است که شارع حکم الزامی وجوبی و یا تحریمی خویش را در مورد فعل مکلف بیان کرده است و عقل در راستای انجام حکم الزامی شارع، حکم به لزوم طاعت و ممنوعیت معصیت کرده است، با فرض بیان حکم از جانب شارع دیگر نیازی نیست که مجدداً حکم الزامی شارع از راه ملازمه به دست آید. ثانیا این امر مستلزم تسلسل است زیرا اگر از حکم عقلی لزوم اطاعت فرمان الهی، وجوب شرعی اطاعت تکلیف او به دست آید دوباره عقل حکم می‌کند که اطاعت همین حکم الزامی الهی لازم است و مجدداً با قانون ملازمه از همین حکم عقل باید بتوانیم وجوب شرعی اطاعت همین تکلیف را به دست آوریم این زنجیره تا بی‌نهایت ادامه خواهد داشت یعنی لازمه راه یافتن قانون ملازمه در معالیل احکام، تسلسل است که باطل است. به همین خاطر است که اصولیین معتقدند وجوب احتیاط(در مواردی که احتیاط واجب است) وجوب عقلی است نه وجوب شرعی. چون وجوب احتیاط از لوازم وجوب اطاعت تکالیف الهی است مثلا به دلیل وجود تکالیف الزامی شارع در موارد علم اجمالی، عقل حکم می‌کند جهت احراز طاعت تکالیف مولی باید احتیاط کرد. یا اینکه اصولیین گفته اند نتیجه مقدمات دلیل انسداد در صورت صحت آنها حکم عقل به لزوم احتیاط در مظنونات است نه کشف از حجیت شرعی ظن مطلق. دلیلش این است که با فرض صحت مقدمات دلیل انسداد، عقل به جای حکم به وجوب احتیاط تام حکم به وجوب احتیاط ناقص یعنی احتیاط در در دایره مظنونات می کند. وجوب اطاعت و نیز وجوب احتیاط چه احتیاط تام و چه احتیاط ناقص از لوازم و معالیل احکام است نمی‌توان از راه آنها به حکم شرعی الهی رسید. نظریه بسیاری از اصولیین مبنی بر اینکه وجوب مقدمه واجب، صرفاً وجوب عقلی است نه وجوب شرعی در همین راستا است زیرا با فرض اینکه شارع ذی المقدمه را واجب کرده است عقل حکم می‌کند به اطاعت آن، وجوب اتیان مقدمات به حکم عقل در راستای وجوب اطاعت واجب نفسی یعنی ذی المقدمه است،یعنی عقل درک می‌کند که برای اطاعت تکلیف خداوند نسبت به ذی القدمه، به ناچار باید مقدمات را به جای آورد. بنابراین می‌توان گفت وجوب اتیان مقدمات از معالیل تکلیف شارع به ذی المقدمه است ، و نمی‌توان از وجوب عقلی مقدمه به قانون ملازمه به وجوب شرعی آن رسید. نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
9.88M
👆 خارج اصول، ؛ (۶۱) سال تحصیلی ۱۴۰۲، اصول عملیه(۲)از آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad