فرهنگ دفاع مقدس
هر پدیده ی اجتماعی ویژگی های خاص خود را دارد. دفاع مقدس ۸ ساله ایران نیز از ابعاد مختلف قابل تحلیل و بررسی است. وقتی می گوییم فرهنگ دفاع مقدس منظور آن خصوصیات بارزی است که دفاع مقدس توانست از خود برجای بگذارد. خصوصیاتی که تبدیل به شاخص شدند و این توانایی را دارند که چراغ راه آینده باشند. اینک نمونه هایی از فرهنگدفاع مقدس:
۱. فرهنگ ایثار، ایثار در اینجا در دو مقام معنا می دهد یکی به معنای از خود گذشتن و جان خود را فدا کردن که این بالاترین مرحله ایثار است، شهادت طلبی برجسته ترین مصداق این از خودگذشتگی در دوران دفاع مقدس بود. هزاران شهیدی که عاشقانه هستی خود را به پای دفاع از اسلام و کشور عزیز ایران فدا کردند. شاید در هیچ جنگی روحیه ی شهادت طلبی بدان سان که رزمندگان مؤمن در آرزوی آن بودند نباشد. رمز این شهادت طلبی اعتقادات راسخ دینی با الهام از آموزه های قرآن کریم است آنجا که می فرماید: "ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"
هنوز آن لحظه ای را فراموش نمی کنم که یک رزمنده در عملیات فتح المبین در کنارم زخمی شد وقتی خواستماو را از صحنه ی نبرد خارج کنم تا امدادگران او را به پشت خط منتقل کنند حاضر نبود با من بیاید. می گفت شما پیشروی کنید زخمی شدن من مهم نیست. بالاخره با اصرار توانستم او را از آن شرایط خطرناک خارج کنم. مرحله نازل تر ایثار، از حق خود گذشتن و دیگران را در تعاملات اجتماعی بر خود ترجیح دادن است که این رفتار در میان رزمندگان رفتاری کاملا نهادینه شده بود.
۲. فرهنگمهربانی و برادری. صفا و مهربانی که بین بچه های رزمنده وجود داشت وصف ناشدنی است. علاقه های قلبی، محبت های خالصانه، دلتنگی ها از دوری همدیگر همه و همه فضایی بهشتی را ایجاد کرده بود. دل ها آن چنان با هم گره خورده بود که هیچ کس به خودش اجازه نمی داد کمترین ناراحتی برای همرزمش ایجاد کند. در عملیات کربلای ۵ در حالی که همگی پشت کامیونی نشسته بودیم و به سمت خطوط مقدم می رفتیم رزمنده ای همدانی حواسش نبود روی دست من که بر لبه ی اتاق کامیون گذاشته بود نشست. من دستم را بیرون کشیدم او به محض اینکه متوجه شد دست من را به سوی خود کشید و بوسید. پدر این رزمنده نیز هم زمان در منطقه ی عملیاتی حضور داشت.
۳. فرهنگ کار و تلاش شبانه روزی. در جبهه ها ساعات کاری یعنی آغاز و پایان روز کاری معنا نداشت. تلاش و فعالیت تا آخرین توان بود. نه شب و نه روز، نه گرما و نه سرما، هیچ چیز مرز کار کردن را مشخص نمی کرد. مرز کار کردن آخرین توان جسمی یا به نتيجه رسیدن در مأموریت های محوله بود.
۴. فرهنگ ساده زیستی. همه ی زندگی رزمندگان در یک سنگر تنگ و تاریک و یا چادر در بیابان ها و مناطق جنگی بود. زندگی در جبهه ها تنها بویی که نمی داد بوی تجمل گرایی بود.لباس ساده بدون درجه و نام و عنوان، غذای ساده، گاه نان خشک و گاه نیز همین غذاهای معمولی، همه چیز در حداقل بود. رزمنده ها از همین سادگی لذت می بردند.
۵. فرهنگ ابتکار و خلاقیت. خلاقیت هایی که رزمندگان جوان یا همان فرماندهان افسانه ای چه در طراحی عملیات های بزرگ و چه در ساز و برگ نظامی داشتند چیزی شبیه به معجزه بود. اگر این فرهنگ در تولید و اقتصاد ما امروزه حاکم بود بدون تردید خیلی فراتر از آنچه که هستیم می بودیم.
۶. فرهنگ عبادت و خودسازی. این از فصل های شورآفرین دفاع مقدس بود. راز و نيازهاي عارفانه، نماز شب ها، اشک ها و آه ها، دعاها و گریه ها فراتر از آن است که این بنده ی ضعیف بخواهم آن را به تصویر بکشم.
۷. فرهنگ مقاومت و نهراسیدن در برابر دشمن. در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها و بارها دشمن ملت ایران را تهدید کرده است. رهبر معظم انقلاب به پشتوانه ی همین روحیه به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس پاسخ های کوبنده را با دشمن داده اند.
بدون تردید هر چه ما این فرهنگ ناب را در خود بیشتر زنده گه داریم و تقویت کنیم به فتح قله ها نزدیک تر خواهیم شد. حرکت به سوی قله با انواع وابستگی ها و دلبستگی ها و وبال ها یا امکان پذیر نیست و یا بسیار سخت است. تنها در پرتو فرهنگ دفاع مقدس است که می توان موانع را در هم نوردید و عاشقانه قدم در راه گذاشت و قله ها را یکی پس از دیگری فتح کرد. قدردان این فرهنگ ناب باشیم.
نصرالله شفیعی چهارشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۲
نقش معلمان در مدیریت بهینه مدارس
با تبریک آغاز سال تحصیلی به همه ی فرهنگیان عزیز و دست اندرکاران تعلیم و تربیت.
اعتقادم این است که آموزش و پرورش اگر می خواهد به اهداف متعالی اش به خوبی دست پیدا کند باید معلمان در این مأموریت به خوبی نقش آفرینی کنند. شاید گفته شود معلم وظیفه اش این است که خوب درس بدهد، خوب رفتار کند، خوب امتحان بگیرد و طبق ضوابط آموزش و پرورش سر کلاس برود و در نهایت محصول تلاش یک ساله ی آموزشی اش دانش آموزانی باشند که با موفقیت به کلاس بالاتر می روند. بله آنچه گفته شد از مأموریت های مهم معلمان است؛ ولی همه مأموریت های معلمان این نیست.
این موضوع از این جهت دارای اهمیت است که آموزش و پرورش مسئولیت تربیت انسان هایی را دارد که بتوانند ایفاگر نقشی بسیار مثبت در جامعه باشند.
از همین رو مدیران مدارس باید بدانند که معلمان بخشی از مجریان برنامه های تربیتی و آموزشی آن ها برای ایجاد تحول در دانش آموزان هستند. وفتی صحبت از همکاری معلمان می شود بدان معنا نیست که معلم در جایگاه مربی پرورشی قرار گیرد. آنچه مورد نظر است همکاری معلمان در عملیاتی کردن برنامه ها توسط مدیریت مدرسه است. بدون تردید یک مدیر تحول گرا بدون همکاری و همراهی معلمان نمی تواند به اهدافش در آموزشگاه دست پیدا کند. مدیران در هر طرح تحولی باید برای معلمان نقشی را تعریف کنند. برای اینکه مقصود خود را به درستی بیان کنم مثالی می زنم. همه ی معلمان و مدیران می دانند که یکی از معضلات بهداشتی در مدارس نداشتن فرهنگ رعایت پاکیزگی محیط کلاس و مدرسه توسط دانش آموزان است. هر روز در پایان کلاس، اولیاء مدرسه شاهد انبوهی از زباله در زیر نیم کت ها هستند. فرض کنیم یک مدیر در یک مدرسه می خواهد طرحی را به نام "مدرسه ی پاک" اجرا کند. به گونه اي که دانش آموزان یاد بگیرند و بپذیرند که نباید زباله های خود را در محیط کلاس و مدرسه رها کنند. بر همین مبنا در مراسم صبحگاهی بارها و بارها مدیر و معاونان در باره ارزش پاکیزگی و نکوهش آلودگی در محیط زندگی خصوصا مدرسه برای دانش آموزان سخن بگویند. آیا ابن سخنان می تواند در نهایت منجر به تغییر رفتار در دانش آموزان شود. بعید است. تجربه هم نشان داده که این روش اگر اثر داشته باشد بسیار ناچیز است. در روش دیگر مدیر برای اجرای این طرح و فرهنگ سازی از کمک معلمان بهره می برد. در جلسه ای با معلمان ضرورت پاکیزگی در محیط کلاس و مدرسه را طرح می کند و از آن ها دو درخواست می کند:
۱. معلمان در کلاس راجع به ارزش نظافت برای بچه ها سخن بگویند و دانش آموزان را به رعایت بهداشت محیط مدرسه تشویق کنند.
۲. از معلمان بخواهد که هر روزه در اولین جلسه کلاس از دانش آموزان بخواهند که اگر زباله ای زیر پایشان افتاده آن را در سطل زباله بیندازد. تردیدی نباید داشت که اگر این برنامه برای مدت زمانی توسط معلمان اجرا شود دانش آموزان به مرور یاد خواهند گرفت که نباید در محیطی که محل درس است و با دانش قداست پیدا کرده زباله بریزند. البته لازمه ی این کار توجیه فرهنگی و تشویق دانش آموزان همراهی کننده و تذکر به برخی ها که نمی خواهند در این کار همراهی کنند نیز باید باشد.
این مثالی که زده شد اشاره ای به نقش مهم معلم در فرهنگ سازی و ایجاد الگوی مثبت رفتاری در سطوح دانش آموزان است. در سایر برنامه ها نیز نقش محوری معلم غیر قابل انکار است. البته همه ی این برنامه ها زمانی محقق می شود که رابطه ی صحیحی بین مدیریت هر مدرسه و معلمان وجود داشته باشد.
نصرالله شفیعی ششم مهرماه ۱۴۰۲
غائله الاتحاد
در حالی که همه چیز برای برگزاری مسابقه تیم سپاهان کشورمان با الاتحاد عربستان در ورزشگاه ۷۵ هزار نفری نقش جهان فراهم شده بود به ناگاه تیم الاتحاد به بهانه وجود تندیس سردار دل ها شهید سلیمانی از بازی با سپاهان انصراف داد و با این اقدام خودش شوک بزرگی به هزاران نفر تماشاگری که آماده حمایت از تیممحبوب خودشان بودند و سایر علاقه مندان به ورزش وارد کرد. در باره چرایی این اقدام غیر منتظره تیمالاتحاد به چند نکته اشاره می کنم:
۱. بهانه تیم الاتحاد یک بهانه بی اساس بود. تندیس شهید سلیمانی سال هاست در این ورزشگاه نصب است و انواع مسابقات ملی و بین المللی در آن برگزار شده و هیچ کس و هیچ مرجعی هم معترض نشده است. علاوه بر آن طبق بیانیه باشگاه سپاهان، ورزشگاه نقش جهان بارها و بارها از سوی ناظران AFC، فدراسیون، سازمان لیگ و کمیته مجوز حرفه ای بازدید شده و مورد تأیید قرار گرفته است.
۲. عربستانی ها بیش از ما سردار سلیمانی و نقش برجسته ی او را در خاموش کردن آتش بزرگی که آمریکا برای منطقه برافروخته کرده بود می شناسند و به گفته استاد رائفی پور: به آنها حق بدهید هنوز هم از او میترسند.
او را باعث و بانی تمام شکستهایشان در عراق و سوریه و یمن میدانند.
میلیاردها دلار سرمایهگذاریشان را به باد داد،
کارخانه تولید تروریستشان را نابود کرد.
به آنها حق بدهید قهرمانی ندارند.
از همین رو این اقدام را نباید بدون هماهنگی با دولت عربستان تلقی کرد.
۳. خوش رقصی های خیلی ها برای حضور تیم النصر و رونالدو در ایران را نباید فراموش کرد. ذوق زدگی رضا درویش مدیر عامل باشگاه پرسپولیس با آوردن دخترش برای استقبال از رونالدو در فرودگاه و اهدای فرش چند میلیاردی از پول ملت ایران به او و همچنین رفتارهای خلاف عرف خیلی از جوانان ما برای دیدار با رونالدو و حجم گسترده ای از فضای رسانه ای پیرامون مسابقه تیم النصر و پرسپولیس همه و همه باعث شد که از نظر روانی عربستانی ها نگاهی مغرورانه نسبت به خود در برابر ما پیدا کنند. بسیاری از این واکنش ها در شأن و جایگاه فرهنگ اصیل ایرانی نبود. مهمان نوازی را نباید با خوش رقصی اشتباه گرفت.
۴. شاید هم، تاکید می کنم شاید، حضور پر شور تماشاگران در ورزشگاه نقش جهان، تیم الاتحاد را دچار نوعی رعب برای شکست در برابر سپاهان کرده باشد بنابراین آن ها ترجیح دادند که با این ترفند خود را از مهلکه نجات دهند. ترفندی که به تصورشان برایشان دستاوردی هم داشته باشد.
۵. بعید هم نیست که این اقدام می توانست بازی با احساسات هزاران جوانی باشد که به عشق پیروزی تیم سپاهان به ورزشگاه آمده بودند. به ناگاه همه احساس کنند که آنچه باعث شد این بازی انجام نشود و حال این تماشاگران گرفته شود تندیس سردار سلیمانی بوده و در نتیجه در یک فضای احساسی این ده ها هزار جوان به خیابان بریزند اعتراض کنند، علیه حکومت شعار بدهند، تخریب کنند و بالاخره فتنه ای را که در سالگرد مهسا امینی به دنبالش بودند این بار با بهانه ای دیگر ایجاد کنند.
۶. با این وجود عده ای هم هستند که می گویند حال که روابط ما با عربستان خوب شده، ایران نباید بهانه به دست عربستان بدهد که اختلافات دوباره بروز کند. این درحالی است وجود این تندیس هیچ اقدام خلاف عرف یا خلاف سیاست های ورزشی در جهان نیست. با این منطق جرم را تیم الاتحاد انجام داده ایران باید عذرخواهی کند.
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر بریدند سر مسگری
نگاه منفعلانه در سیاست خارجی را از تیم روحانی و دکتر ظریف بخواهید نه از دولت دکتر رئیسی.
۷. با همه ی این تفاصیل، نباید این مسئله به تنش با عربستان منجر شود ولی در مورد سردار سلیمانی و ارزش های اصیل کشور و انقلاب اسلامی ذره ای نباید عقب نشینی صورت پذیرد.
نصرالله شفیعی چهارشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۲
از غمی که می خوریم (۱۲)
یادداشت های روزانه مدیر عامل انجمن حمایت زندانیان بوشهر
روز میلاد پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله و ششمین اختر تابناک امامت و ولایت امام جعفر صادق علیه السلام مناسبتی بود که تلاش کردیم برای فرزندان زندانیان روز خوش خاطره ای باشد. شاید بیش از هر کس همین فرزندان رنج می برند و با مشکل روبرو می شوند. مشکل عاطفی و روحی. درست در زمانی که به وجود پر مهر پدر نیازمند هستند، پدر بر اثر ندانم کاری و هر دلیل دیگری در زندان به سر می برد. شب ها و روزها می گذرد؛ ولی این دسته از بچه ها بارنج نبود پدر زندگی را سپری می کنند. مشکل دیگری که برای این بچه ها ایجاد می شود مشکل مالی است. بچه هایی با ده ها نیاز روزمره، بچه هایی که به مدرسه می روند و دوست دارند مثل هم کلاسی هایشان لباس مناسب، نوشت افزار مناسب، پول توجیبی یا لقمه ای که مادر برایشان تهیه می کند داشته باشند. مهم تر از همه ی اینها این بچه ها نگران هستند که نکند همکلاسی هایشان بفهمند که پدر آن ها در زندانبه سر می برد.
با عنایت به همین مشکلات است که بخشی از خدمات حمایتی را روی این دسته از دانش آموزان متمرکز کرده ایم.
در این روز مبارک با حضور دانش آموزان و مادران و پدران آن ها که در زندانبودند مراسم جشنی را در زندان مرکزی بوشهر برگزار کردیم. در این مراسم مخصوصا پدران دانش آموزان را هم دعوت کردیم تا فرصت کافی ملاقات بدون واسطه و حائل برایشان فراهم شود. در این مراسم پدران را می دیدم که در کنار فرزندانشان نشسته اند دستانشان را دور گردن آن ها کرده اند، آن ها را می بوسند و می بویند و دست به سر آن ها می کشند و خلاصه هر کدام به نحوی عقده های دوری خود از زن و بچه هایشان را باز می کنند. گاه می دیدم که دختران خردسال که در دوره ابتدایی درس می خوانند دستانشان را در دستان پدر خود حلقه زده اند و اشک از چشمانشان سرازیر می شود.
هر چند دعوت از پدران این دانش آموزان جزء اهداف فرعی امان بود؛ ولی با صحنه هایی که مشاهده کردم احساس کردم شاید همین دیدار برنامه ی اصلی باشد. صحنه ای دیگر که برایم خیلی تلخ بود اعتراض همسر یکی از زندانیان با دو تا از فرزندان دانش آموزش بود. می گفت چرا به ما نگفتید که پدران نیز امروز در مراسم هستند تا من بچه های خود را به مراسم نیاورم. از همان اول که بچه های من وارد مراسم شدند گریه می کردند تا الآن. پدر این بچه ها در زندان برازجان بوده و موفق نشده بود که در مراسم شرکت کند.
در این مراسم به تمام دانش آموزان (بیش از ۸۰ نفر)یک بسته کامل لوازم التحریر در یک کیف (کوله) هدیه داده شد. علاوه بر آن پول لباس فرم دانش آموزان نیز از قبل پرداخت شده بود. در این مراسم چند قول هم به دانش آموزان دادم:
۱. پرداخت کارت هدیه به تمام دانش آموزانی که معدلشان بالای نمره ۱۵ باشد. این را در سال گذشته در دو ترم عملی کردیم.
۲. دادن هدیه به دانش آموزانی که در مسابقات فرهنگی و علمی در مدرسه مقام کسب کنند.
۳. اهدای کارت هدیه به دانش آموزان ممتاز مدرسه خود در هر پایه تحصیلی (نفرات اول تا سوم)
۴. اهدای هدیه ویژه به مادرانی که فرزاندانشان در مدرسه جزء دانش آموزان ممتاز مدرسه خود شوند.
۵. برگزاری اردوهای تفریحی در داخل و خارج استان در صورت امکان و فراهمبودن شرایط
۶. اهدای یک بسته پوشاک به تمام دانش آموزان شامل کاپشن، شلوار، لباس گرم و...
مسابقه ای که اشک همه را در آورد
مجری مراسم در بخشی از مراسم برنامه ای را اجرا کرد که اشک حاضران را درآورد:
از چهار دانش آموز و چهار پدر آن ها دعوت کرد تا روی سن حاضر شوند. این ۸ نفر داوطلبانه آمدند. برنده مسابقه دانش آموزانی بودند که بتوانند با چشمان بسته با لمس دستان هر چهار نفر دست پدر خود را شناسایی کنند. زمانی که هر بچه دستان ابنچها نفر را لمس می کرد و به دنبال شناسایی دستان پدر خود بود صحنه ای واقعا تماشایی بود. جالب ابن بود که همه این چهار نفر موفق شدند دستان پدر خود را شناسایی کنند.
این مراسم با همکاری و حمایت کانون های رضوی آستان قدس، خانمفقیه (خیر) و عبدالکریم جمیری نماینده مجلس با کمک یک میلیارد تومانی اش برگزار شد که از همگان سپاسگزارم.
نصرالله شفیعی ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲
@eitaaNasrollahshafiei1341
شماره کارت انجمن حمایت زندانیان بوشهر
۶۰۳۷۹۹۷۵۹۹۶۳۶۴۱۳
شماره حساب۰۱۰۳۱۷۹۶۸۹۰۰۶
بانک ملی
لطفا این بنرها را از در و دیوار دانشگاه بردارید
در برخی دانشگاه های استان شاهد هستیم که تصاویر معقولی از الگوی پوشش دانشجویان دختر و پسر در محوطه دانشگاه و ورودی کلاس ها نصب شده و از دانشجویان خواسته شده که طبق این الگوی قانونی پوشش در دانشگاه حضور پیدا کنند. این اقدام مایه ی تقدیر است؛ اما در عالم واقع می بینیم که از سوی تعدادی از دانشجویان به خصوص دختران به این بنر هیچ توجهی نمی شود و در روی همان پاشنه می چرخد. خوب، اگر قرار است بنری که بر پایه ی قانون و در راستای حفظ حرمت دانشگاه و محیط مقدس دانش طراحی و نصب شده هیچ اعتباری نداشته باشد و مسئولان دانشگاه در این زمینه به وظیفه ی قانونی خود که متقاعد کردن این دسته از دانشجویان به وظایفشان است عمل نمی کنند چه لزومی دارد این بنرها نصب شود. هر اقدامی که ضمانت اجرایی آن زیر سؤال برود نه تنها اثر مثبت نخواهد داشت بلکه اثرات معکوس نیز دارد. از رؤسای انقلابی دانشگاه های استان انتظار می رود که در چارچوب رسالت دانشگاه و وظایف خود اجازه ندهند محیط دانشگاه تبدیل به مانور انواع پوشش های نامطلوب شود.
نصرالله شفیعی
شنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲
روزنه های تهاجم فرهنگی
کافی شاپ ها
اصلی ترین راهبرد نظام سلطه و در رأس آن آمریکا در مقابل نظام جمهوری اسلامی راهبرد براندازی است. مهم ترین ساز و کار این راهبرد نیز تهاجم فرهنگی در راستای تغییر ذائقه ها و به دنبال آن رفتار مردم است.
چند سالی است که شاهد رشد قارچ گونه کافی شاپ ها در شهرها هستیم. خاستگاه کافی شاپ ها فرهنگ غرب است و دستاورد آن نیز چیزی جز بی بند و باری در میان دختران و پسران نیست. شکی نداشته باشید، تأکید می کنم هیچ تردیدی به خود راه ندهید رشد بی در و پیکر کافی شاپ ها یک برنامه ی حساب شده غرب برای فاسد کردن جوانان ایران زمین است. نمی دانم اصناف یا دستگاه های متولی که مجوز به این کافی شاپ ها می دهند متوجه این نقشه ی شوم هستند یا خیر؟ تنها راه حل بستن این کافی شاپ ها و اکتفا به حداقل آن هاست آن هم با گرفتن تضمین و نظارت مستمر. اگر کسی خلاف آنچه را که در این یادداشت به آن اشاره شده در باره کارکرد کافی شاپ ها اعتقاد دارد کافی است یک شب چرخی در خیابان های بوشهر یا برخی شهرهای بزرگ کشور بزند و نگاهی به کافی شاپ ها بیندازد و ببیند چگونه دخترکان بی حجاب در کنار پسران بی بند و بار مشغول سر کشیدن قهوه و کشیدن سیگار هستند. با این وجود وقتی از اصطلاح بی بند و بار استفاده می کنم مقصود همان مصادیق این بند وباری هست نه هر کس که به کافی شاپی سری می زند و قهوه ای می نوشد.
ممکن است کسی بگوید با تعطیل کردن این کافی شاپ ها اشتغال تعدادی از جوانان در این شرایط وانفسا از دست می رود. در پاسخ باید گفت اشتغال اصل است و باید دولت زمینه ی اشتغال به خصوص اشتغال مولد را در جامعه ایجاد کند؛ ولی اشتغالی که به قیمت فاسد کردن جوانان باشد هیچ توجیهی ندارد. همین صاحبان کافی شاپ ها می توانند برای کار در مغازه خود شغل دیگری را برگزینند. اگر قرار باشد با ترویج فساد ایجاد اشتغال کرد راهکارهای دیگری نیز وجود دارد. کاری که دکتر مصدق با باز کردن مشروب فروشی ها برای رونق اقتصاد کرد.
یکی از ابزارهای غربزده کردن جامعه و به عبارت دیگر تروبج فرهنگ غرب استفاده از نمادهای غرب است. یادتان هست در دولت غربزده روحانی تصمیم به باز کردن رستوران های فست فود مک دونالد - نماد تغذیه آمریکایی - کردند که با هوشیاری برخی دلسوزان جلوی آن گرفته شد. افتتاح رستوران مکدونالد در اتحاد جماهیر شوروی باعث ایجاد صف های طویل مردم و هیجان ناشی از مصرف آن در سال 1990 شد. همین اقدام از نظر فرهنگی زمینه بیش از پیش فروپاشی شوروی را در مردم فراهم کرد. در اواخر عمر اتحاد شوروی، صفهای طولانی جلوی شعبهٔ تازه بازشدهٔ مکدونالد در مسکو تشکیل میشد. مکدونالد را یکی از تسلیحات نمادین بلوک غرب در جدال با رقیب ایدئولوژیک خود، اتحاد شوروی، میدانستند. مکدونالد نهتنها بزرگترین و فراگیرترین برند فست فود در جهان است که هنوز هم یک نماد سیاسی-ایدئولوژیک از هژمونی سیستم لیبرال-سرمایهداری محسوب میشود
تغییر ذائقه های غذایی با نماد فرهنگ آمریکایی مقدمه ای برای تغییر ذائقه ی فرهنگی و هویتی جامعه است.
نصرالله شفیعی پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲