🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
سردار رشید اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_اول
صدای حسین قجهای را از بیسیم شنیدم که میگفت: "«خط را شکستیم ولی حالا افتادیم توی حلقه، اینجا قورباغه (تانک) زیاد دارد از پشت سر و روبرو ما را میکوبند مفهومه؟ »
حاج همت قضیه را با حاج احمد در میان گذاشت. بالاخره حاج احمد موفق شد با قرارگاه هماهنگ کند تا نیروهای تیپ نجف اشرف و تیپ عاشورا بتوانند از دو جناح ما عمل کنند تا آن یگانها خودشان را برای عملیات حاضر کنند مقداری زمان لازم بود یعنی از شب اول تا شب دوم عملیات در این ۲۴ ساعت عملاً بارسنگین عملیات بردوش حاج احمد و بچههای تیپ ۲۷ خصوصاً گردان سلمان افتاد.
مشکلات، حاج احمد را احاطه کرده بود، زیرا نمیتوانست برای رزمندگان گردان سلمان درخواست آتش توپخانه کند. چون امکان داشت ناخواسته نیروهای گردان سلمان نیز زیر آتش خودی قرار گیرند. در عوض توپخانه دشمن انبوهی از آتش سنگین توپخانه خود را بر بسیجیان گردان سلمان بسته بود. سردار حسین قجهای و رزمندگان تحت امر او از ساعت ۱۱ و نیم تا حوالی ۲ و نیم بامداد در یک چنین وضعیت دشواری در حلقه گاز انبری محاصره دشمن دوام آورده بودند.
🌹 #سالروز_شهادت 🕊
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 #شهادت_مظلومانه سردار رشید اسلام #شهید_والامقام #حسین_قُجه_ای و نیروهای گردان سلمان فارسی
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
سردار رشید اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_دوم
قرار شد جهت حل این مشکل، گردان تازه نفس دیگری را جهت شکستن خط دشمن، به غرب کارون اعزام کنند. منتها قرار شد تا به هر طریق نیروهای گردان سلمان فارسی عقب نشینی کنند. حاج احمد مسئولیت اجرای عقب نشینی گردان سلمان را به حاج همت واگذار کرد. از این سو رزمندگان با همان سلاحهای سبک خود همچنان مشغول دفع پاتکهای پی در پی ارابههای آهنین دشمن بودند. قرار نبود که بچهها جلوی دشمن ایستادگی خود را از دست بدهند. علاوه بر اسلحه سبک چند قبضه آرپی جی هفت، تمام سلاح نیروهای گردان جان بر کف سلمان بود. دشمن میدانست اگر این موضع مقاومت کند همه چیز به ضررش تمام خواهد شد از این رو تانکهای مدرن تی ۷۲ خود را به میدان کارزار وارد کرد.
از عقب بی سیم میزدند که باید عقب نشینی کنید ولی دیگر دیر شده بود حسین و یارانش درحلقه محاصره قرار گرفته بودند و چارهای نبود، یا سلاحها را زمین باید میگذاشتند و خفت اسارت را قبول میکردند و یا اینکه با افتخار تا آخرین قطره خون خود ایستادگی میکردند و شعار هیهات من الذله را با خون خود ممهور مینمودند. دشمن جواب هر گلوله تفنگ را با گلوله مستقیم تانک میداد.
نبردی عاشورایی و نابرابر ادامه داشت، نزدیکی های صبح بود که حاج همت جهت اندیشیدن چارهای برای نجات بچههای گردان سلمان از آن وضعیت بشدت بحرانی به همراه چند نفر توانست شکافی در حلقه محاصره ایجاد کند و بطور معجزه آسایی خودش را به حسین و یارانش برساند.
زمانی که حاج همت وارد منطقه گردان سلمان شد، دید که از آن نیروهای شب قبل ۳۰ الی۴۰ نفر بیشتر زنده نماندهاند و خیلی از مجروحان نیز جراحتهای مهلکی بر تن دارند. حاج همت پس از در آغوش گرفتن حسین اصرار کرد که حسین و هر که میتواند به همراه او به عقب برگردد ولی حسین قبول نمیکرد. حسین قجهای به حاج همت میگفت:«حاجی من اگر توان شکستن حلقه محاصره از عقب را داشته باشم و عقب نشینی کنم خوب چرا اینکار را از روبرو انجام ندهم و به پیشروی فکر نکنم. »
🌹 #سالروز_شهادت 🕊
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 #شهادت_مظلومانه سردار رشید اسلام #شهید_والامقام #حسین_قُجه_ای و نیروهای گردان سلمان فارسی
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
سردار رشید اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_سوم
حسین نهایتا در برابر اصرارهای مکرر حاج همت گفت: من و بچههای گردان دیشب هم قسم شدیم که یا همه با هم به خرمشهر میرسیم و یا اینکه تا آخرین قطره خونمان به وظیفه مان عمل میکنیم. حاج همت حسین را در آغوش کشید، گریستند و لحظاتی در آن فضای روحانی شهادت یکدیگر را برانداز کردند، حاج همت دوباره از گوشهای بعد از شکستن موقت حلقه محاصره به سمت قرارگاه بازگشت.
حالا دیگر حسین نیز قبضه آر پی جی در دست به شکار تانک رو آورده بود. بچههای گردان سلمان خسته و مجروح در اطراف خاکریز همچنان مقاومت میکردند. آمار شهدا نیز بیشتر از دیشب شده بود. حسین با آرپی جی به شکار تانکها ادامه میداد ولی تانکهای مدرن تی ۷۲ شکارشان بسیار مشکل است گلولهها کمانه میکردند.
در عین حال حسین با تمام توان سعی خودش را میکرد، با شلیک حسین یک تانک منهدم شد و همه خوشحال شدند و آماده شد برای یک شلیک دیگر که یکباره موج انفجار حسین را به گوشه ای پرت کرد.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 #شهادت_مظلومانه سردار رشید اسلام #شهید_والامقام #حسین_قُجه_ای و نیروهای گردان سلمان فارسی
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
سردار رشید اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_آخر
مقاومت همچنان ادامه داشت. صدای بیسیم برای بار آخر بگوش رسید و اینبار حسین گفت: حاجی من دیگر غیر از خدا یاری ندارم، همه یا شهید شدهاند یا مجروح؛ برای آخرین بار گلوله آرپی جی را آماده شلیک کرد. به روی خاکریز رفت ولی اینبار تانک پیش دستی کرد حسین قجهای به شهادت رسید.
تا آن لحظه حسین قجهای و معدود نیروهای قادر به رزم او توانسته بودند به مقاومت مومنانه و نابرابر خویش در مقابل یورشهای پی در پی دو تیپ دشمن ادامه دهند. وقتی نیروهای این دو گردان به بچههای« گردان سلمان» رسیدند؛ حتی یک نفر از آنها هم زنده نمانده بود. حتّی خود حسین هم در آخرین لحظات به طور مظلومانهای شهید شده بود.
#سردار_شهید
#حسین_قُجه_ای
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_اول
#هفدهم_اردیبهشت هر سال یادآور #شهادت بیش از پنجاه نفر از رزمندگان ارتشی، سپاهی، نیروی انتظامی و پیشمرگان مسلمان کُرد است که در حمله جنگنده های رژیم بعث عراق به زندانی در روستای دوله تو درسردشت به #شهادت رسیدند. آنها مظلومانه در شرایط اسارت به #شهادت رسیدند .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_دوم
#مقدمه
هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که نیروهای به اصطلاح چپ، با کمک نیروهای ضد انقلاب و سلطنتطلب تلاش کردند به بهانۀ مطالبه حقوق اقلیتهای قومی و آزادیهای اجتماعی، افکار عمومی مردم کُرد را که سالها تحت ظلم نظام شاهنشاهی قرار داشتند، برای برگزاری تظاهرات و اقدام علیه نیروهای ارتش، تحریک کنند.
در همین راستا از اسفند سال 1357ش. شاهد درگیری نیروهای مسلح ضد انقلاب علیه پادگانهای ارتش در مناطق کردستان بودیم.
گروههای ضدانقلاب در کردستان با وجود تفاوتهای فکری با همدیگر، پس از مدتی در ضدیت با انقلاب همفکر و همگام شدند.
یکی از شواهد این مدعا همکاری نیروهای دمکرات، کومله و حتی سلطنت طلبان در جریان به اسارت درآوردن نیروهای انقلابی و زندانی نمودن آنها در زندان دولتو در سردشت میباشد .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_تاریخ #زندان_دوله_تو #قسمت_دوم #مقدمه هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذ
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_سوم
#موقعیت_دوله_تو
دوله تو، روستایی از توابع بخش وزینه در شهرستان سردشت استان آذربایجان غربی است.
این روستا در شمال غرب سردشت و جنوب غربی منطقه آلواتان در بین جاده سردشت ـ پیرانشهر قراردارد.
در این روستا زندانی قرار داشت که به همین نام مشهور بود.
این زندان موقت در یک اصطبل واقع در روستای دوله تو در شمال غربی سردشت و در نقطه صفر مرزی میان ایران و عراق ایجاد شده بود و از آن برای نگهداری موقت افراد دستگیر شده از نیروهای نظامی و انتظامی و سازمانهای انقلابی و پیشمرگان کُرد مسلمان استفاده میشد.
زندان از یک سو مشرف به کوه و از سویی مجاور رودخانه بود.
این زندان تحت کنترل حزب دموکرات کردستان قرار داشت اما به گفته برخی زندانیان به جا مانده از واقعه بمباران، نیروهای سایر احزاب مخالف جمهوری اسلامی که در کردستان حضور نظامی و غیرنظامی داشتند و همچنین برخی نیروهای ارتش شاهنشاهی که مخالف جمهوری اسلامی ایران بودند نیز در میان زندانبانان دیده میشدند .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_تاریخ #زندان_دوله_تو #قسمت_سوم #موقعیت_دوله_تو دوله تو، روستایی از توابع بخش وز
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_چهارم
#فاجعه_دوله_تو
پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروهکهای ضد انقلاب در کردستان عمدتاً پایگاه اصلی خود را به داخل خاک عراق منتقل کردند و تحت حمایت ارتش متجاوز بعثی قرارگرفتند.
یکی از مهمترین نمونههای همکاری گروهکهای تروریستی در کردستان با رژیم صدام فاجعۀ زندان «دوله تو» بشمار می رود.
در اردیبهشت 1360 جلیل گادانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (یک خلبان فراری)، به نمایندگی از طرف حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح ملاقات کردند. در این ملاقات بر سر بمباران زندان دوله تو توافق شد.
بر اساس این توافق، در 17 اردیبهشت 1360ش. زندانیان برخلاف هر روز که به بیگاری برده میشدند، در حیاط زندان نگه داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از 50 به 12 نفر کاهش یافتند .
صبح آن روز، هواپیماهای عراق با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند.
طبق گفتۀ بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار میدادند و در مجموع 130 نفر را #شهید و #مجروح کردند.
حزب دمکرات و گروهک کومله در مقابل واکنشهای مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند.
عبدالرحمن قاسملو و عبدالله مهتدی بهرغم همکاری گسترده حزب دموکرات و گروهک کومله با رژیم عراق در تبلیغات خود جنگ را بهانهای برای سرکوب کُردها میدانستند، این در حالی بود که در آغاز جنگ عراق علیه ایران، حزب دمکرات کردستان و گروهک کومله آمادگی پیشمرگان خود را برای همکاری با ارتش عراق اعلام کردند .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_تاریخ #زندان_دوله_تو #قسمت_چهارم #فاجعه_دوله_تو پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_پنجم
#فاجعه_دوله_تو
#از_زبان_یک_شاهد
یدالله خداداد مطلق از اسرای زندان درباره روز انفجار چنین روایت میکند :
ناگهان صدای غرِش هواپیما را شنیدیم. قبلاً هم سابقه داشت که هواپیما از روی زندان رد بشود اما همیشه از ارتفاع بالا بود. این بار دیدیم هواپیما خیلی پایین است، جا خوردیم، حتی یادم هست به بچههایی که اطرافم بودند گفتم اشهدشان را بخوانند، انگار به دلم افتاده بود قرار است فاجعهای اتفاق بیفتد.
از بیرون صدای سوت آمد. سوت زدند و همه زندانیها را فرستادند داخل اتاقها، هواپیما رفت دور زد و دوباره برگشت، این رفت و برگشت هواپیما شاید حدود یک دقیقه طول کشید.
همه زندان و زندانیها غرق در ترس و نگرانی بودند، اضطراب بر همه مستولی بود و آرام و قرار نداشتیم .
ناگهان صدای انفجار بسیار شدیدی به گوش رسید، زندان لرزید و فضای اتاق از خاک و غبار و دود پر شد به حدی که جایی و چیزی دیده نمیشد.
بچههایی که زنده و سالم بودند شروع کردند به گفتن یا ابوالفضل و یا علی و یا الله. دیدیم هیچ راهی برای رفتن نداریم، ابتدا فکر کردیم زیر آوار ماندهایم، کمی گذشت و خودم را تکان دادم و دیدم آواری روی من نیست.
چند لحظه بعد وقتی خاک و دود نشست روزنهای از دور پیدا شد.
این را هم بگویم که وقتی دموکراتها سوت زدند و بچهها را به داخل زندان فرستادند، خودشان از زندان فاصله گرفتند به غیر از یک نفرشان که پیرمردی بود و روی بام زندان بود، همهشان از زندان دور شده بودند، این نشان میداد که دموکراتها از زمان واقعه بمباران با خبر بودند، پیرمرد را هم گذاشته بودند که کشته بشود تا بتوانند ثابت کنند از بمباران بیخبر بودهاند.
روزنه که باز شد و نوری به داخل اتاق آمد من رفتم به طرف روزنه و دیدم پنجرهای جلوی نگاهم است، از پنجره آمدم بیرون و دیدم بخش اعظم زندان با خاک یکسان شده است، اتاق ما از محل اصابت بمب فاصله داشت .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴