داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت58 با شنیدن صدای اذان به خودم اومدم تن تن از مسجد بیرون رفتم و یه درب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خریدار عشق💗
قسمت59
سجاد:بهار منو ببخش که اذیتت کردم -تو هیچ وقت اذیتم نکردی،تو بهترین هدیه خدا بودی واسه من
سجاد: تو هم همینطور ،خیلی مواظب خودت باش -چشم،
راستی صبر کن با مادر جونم یه کم حرف بزن از صبح حالش خوب نبود
سجاد: باشه - از طرف من خدا حافظ،خیلی دوستت دارم
سجاد:ما بیشتر بانو - مادر جون ؟
مادر جون: جانم بهار -بیا با سجاد حرف بزن
مادر جون: الهی قربونش برم
گوشی رو دادم به مادر جون و خودم رفتم توی اتاقم لباسامو عوض کردم
و روی تخت دراز کشیدم - خدا رو شکر که امشب هم صدای سجاد و شنیدم
صدای زنگ گوشیمو شنیدم ،رفتم سمت کیفم گوشیمو درآوردم ،زهرا بود
- سلام زهراجون خوبی؟
زهرا: سلام بی معرفت ،تو خوبی؟
- مرسی قربونت برم، جواد خوبه ،مامان و بابا خوبن؟
زهرا: دختر ،تو خونه زندگی نداری،؟ نمیگی یه پدر و مادری چشم به راهت هستن - ببخشید زهرا جون، اینقدر این مدت ذهنم درگیره ،که یادم رفت
زهرا: میدونی امشب سر سفره بابا بغض کرده بود ،خیلی دلمون تنگ شده برات
- الهی بمیرم ،چشم فردا حتمن میام خونه
زهرا: آفرین دختر خوب،از آقا سجاد چه خبر ،تماس میگیره؟ - اره ،چند دقیقه پیش باهاش صحبت کردم ،خدا رو شکر حالش خوبه
زهرا: خوب ،خدا رو شکر ،پس فردا منتظر هستیم - باشه عزیزم
زهرا: با مادر شوهر ،پدر شوهرت سلام برسون - چشم ،تو هم سلام برسون
زهرا: خدا حافظ
- خدا حافظ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
📘#داستان_کوتاه_خواندنی
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عرعر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.
خر می گوید: « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.» ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.» خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم. ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند.
زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است؟» ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است.
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️یادتون هست یک عده بعد از غنیمت گرفتن پهپاد RQ170 تحقیر میکردند و میگفتند این ماکت هست؟حتی عکس ماکت رو نشون میدادن و مسخره میکردند.؟ وبا نادانی حتی قورمه سبزی ابگوشت بوز نوشغار میکردن. وفرمانتَهشان عبور از دوران بمب وموشک را با اب تاب میسرودن وعدهای احق یا بیشعور براش کف میزدند🥴؟! حالا این تکه فیلم را ببینید...
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت59 سجاد:بهار منو ببخش که اذیتت کردم -تو هیچ وقت اذیتم نکردی،تو بهترین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 خریدار عشق💗
قسمت 60
بعد از قطع شدن تماس در اتاق باز شد
فاطمه: اعتصاب کردی خانووم
- اعتصاب چی ؟
فاطمه:اعتصاب دیدن یار...
- اگه واقعن با اعتصاب کردن ،یارمو میبینم ،تا عمر دارم اعتصاب میکنم...
فاطمه: خوبه حالا،هندی شدی واسه ما ،پاشو بیا افطار کن تا پس نیافتادی
- باشه الان میام
بعد از خوردن غذا به اتاقم برگشتم و وضو گرفتم، شرع کردم به نماز و دعا خوندن
تا سحر بیدار بودم وبعد از خوردن سحری و خوندن نماز صبح خوابیدم
نزدیکاهای ظهر بیدار شدم
دست و صورتمو شستم و لباسمو پوشیدم رفتم از اتاق بیرون
مادرجون روی تخت نزدیک حوض نشسته بود و داشت قرآن میخوند - سلام
مادر جون: سلام به روی ماهت ،کجا میری؟ - خونه،خیلی وقته مامان و بابا رو ندیدم
مادر جون: کاره خوبی میکنی ،حتمن خیلی دلشون برات تنگ شده - اره
مادر جون: برو به سلامت ،امشب برمیگردی؟
- نه ،فردا شب برمیگردم ،از سمت جمکران میام خونه
مادر جون: باشه ،مواظب خودت باش - چشم،فعلن با اجازه
مادر جون : در امان خدا
یه ماشین گرفتم رفتم سمت خونه ،زنگ آیفون و زدم ،در باز شد،وارد حیاط شدم
چقدر دلم تنگ شده بود واسه خونه
یه دفعه درخونه باز شد مامان اومد بیرون
چشماش گریان بود،با دیدن اومد سمتمو بغلم کرد
مامان: نمیگی یه پدر و مادر چشم به راهتن؟ نمیگی نبودنت دیونمون کرده؟ نمیگی وقتی نمیای خونه بابات تا صبح به خاطر تنهایی تو نمیخوابه ،چقدر بیرحم شدی بهار ،که مارو فراموش کردی...
-ببخش مامان خوشگلم،نبود سجاد عقلمو از کار انداخته بود ،فقط فکر و ذهنم سجاد بود ،شما به بزرگیتون منو ببخشین (مامان شروع کرد به بوسیدن دست و صورتم )
مامان: الهی قربونت برم ،خوش اومدی، بیا بریم داخل وارد خونه شدم رفتم سمت اتاقم ،در اتاقمو باز کردم ،همه چی مرتب بود
انگار یه چیز کم بود، بوی سجاد ،اینجا نشونه ای از سجاد پیدا نمیکردم ، یاد حرف دیشبش افتادم ،قرار بود امروز بره عملیات
پناه بردم به سجاده و نماز و قرآن خوندن
بعد ازخوندن نماز ،رفتم پایین
بوی آبگوشت ،کل خونه پیچیده بود،رفتم داخل آشپز خونه روی صندلی میز ناهار خوری نشستم -مامان جان ،یه چاقو بده من سالاد درست کنم
مامان: باشه،مواظب باش دستتو چاقو نزنی
-باشه
شروع کردم سالاد درست کردن
مامان: بهار مادر ،سجاد تماس گرفته؟
- اره ،هر یه روز در میون زنگ میزنه
مامان: خدا رو شکر ، یه سفره ،ابوالفضل نذر کردم ،انشاءالله به سلامت برگرده ،برگزار کنم - انشاءالله...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
12.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از اظهارات طوفانی قیس قریشی در استودیوی بیبیسی تا اذعان کارشناس این شبکه به قدرتنمایی بیسابقه ایران علیرغم شدیدترین تحریمها!
🔺 قیس قریشی، تحلیلگر سیاسی: ایران این پیام را داد که از این به بعد هر کجا مورد حمله قرار گیرد، مستقیما اسرائیل را هدف قرار خواهد داد؛ اسرائیل توان رویارویی با ایران را ندارد.
🔺 رامین پرهام، کارشناس بیبیسی: ایران با بیشترین تحریمهای بینالمللی کاری کرد که همه اعراب با بیش از نیم میلیارد جمعیت در این 75 سال نتوانستند انجام دهند؛ ایران نشان داد از زیرساختهای تکنولوژی پیشرفتهای برخوردار است!
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
1_2707869840.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
😍-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼
🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 19 April 2024
قمری: الجمعة، 10 شوال 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️15 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام
▪️20 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️30 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️49 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدلله_حسین
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
💠 @dastan9 💠
✍️ "از علائــم آخــــــــرالزمان"
🟡 بادِ زرد ؛
از نشانه های آخرالزمان، نخستین نشانه صاعقه ها، سپس باد زرد آمده است.[1]
🔴 بادِ سرخ ؛
در اخبار آخر الزمان آمده است: وقتی فاسق مردمان بر آن ها حکومت کند، اشرار از ترس شرارت شان، مورد احترام قرار میگیرند و غنا و موسیقی علنی میگردد... در چنین زمانی منتظر باد سرخ باشید. [2]
پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) فرمود:
هنگامی که سنت را ترک کنید، بدعت ظاهر میشود، در چنین زمانی منتظر باد سرخ، خسف، مسخ و غلبه دشمن باشید. [3]
شاید منظور از باد سرخ، طوفانهای همراه با گرد و غبار و رعب آور باشد.
⚫️ بادِ سیاه ؛
وزیدن باد سیاه از نشانه های آخرالزمان ذکر شده است. در حدیثی آمده است:
باد سیاه اول صبح برمیخیزد و آنگاه زلزلهای روی میدهد و قسمت اعظم بغداد زیر آوار میماند.[4]
✍️منابع :
📗١-روزگار رهایی، ج 2، ص 825
📗2-تحف العقول، ص31؛ بحارالانوار، ج 52، ص 259 و 263
📗3-بشاره الاسلام، صفحه 22
📗4-محجه البیضاء ج4، ص343؛ الزام الناصب، ص185؛ بحارالانوار، ج 52، ص 220
➖➖➖➖➖➖➖
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی زیبا و کوتاه برای ظهور امام زمان
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
➖➖➖➖➖➖➖
http://Splus.ir/dastan9
https://eitaa.com/dastan9