eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
!❄️ 🕶 روزى مردى نابينا در كنار يك خيابان شلوغ ايستاده و منتظر بود تا فردى پيدا شود كه به او براى عبور از خيابان كمك كند. 🛣 همين‌طور كه كنار خيابان ايستاده بود، احساس كرد يك نفر با انگشت به شانه‌اش مى‌زند! 🗣 سپس صداى مردى را شنيد كه به او مى‌گفت: «ببخشيد آقا، من نابينا هستم. به من كمك مى‌كنيد از خيابان عبور كنم؟» 👥 مرد نابيناى اوّل، دست وى را گرفت و هر دو به اتفاق هم از خيابان عبور كردند!! 🎹 جالب است بدانيد اين يك داستان واقعى از «جورج شيرينگ»، پيانيست معروف است. 👌او بعد از اين اتفاق با خود گفت: «خداى من! چه كارى توانستم انجام دهم!؟! من آن مرد نابينا را از عرض خيابان گذراندم. اين بزرگ‌ترين و هيجان‌انگيزترين اتفاق زندگى‌ام بود.» ⚠ نکته: اگر از ريسك كردن بترسيد، در واقع به خودتان فرصت نمى‌دهيد تا توانايى‌هايى را كه در درونتان نهفته است، شكوفا كنيد. 💪 يكى از ويژگى‌هاى افراد خود ساخته، توانايى ريسك كردن است. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
💢دیدی وقتی دچار سرماخوردگی هستی نه عطر گلها رو می فهمی و نه مزه غذاهای خوشمزه...🤒 ویروس گناه هم باعث میشه ما عطر عبادت رو نفهمیم و مزه لذیذ ترین خوراک روح که نمازه رو نچشیم 💢
❄️پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: به راستى که خداوندمتعال به جوان عبادت پیشه بر فرشتگان مى بالدومى فرماید: به بنده ام بنگرید! به خاطر من از خواهش نفسش دست کشیده است . آنچه باعث محبوبیت جوان توبه کار در نزد خدای تعالی می شود ، این است که اگر چه فصل جوانی ، با دلبستگی های کمتری همراه است ، اما وقت بی پروایی ، کنجکاوی ، لذت طلبی و تنوع پروری است که جوان خام و راه نیازموده را به وادی خطرناک تجربه های ناشناخته می‌کشاند. (ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک) ⭕️@dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 #معرف_کانال_خود_باشید 🌹
⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ اوج عاشقانه ها جمله ایست که میگویـد : میخواهم بروم ...! و این‌یعنےدلش‌میخواهد آنقدر عاشقےکنےو برایش شعر بگویی که قانع شود بماند ... کسےکه‌قصدش‌رفتن‌باشد بی خبر می رود ...!!! ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
❄️ نازشصت!❄️ 👑 ناصرالدین شاه قاجار یکی از طولانی ترین دوران حکومت را در میان شاهان ما داشت، که نزدیک به پنجاه سال بود. 📚 در نتیجه بیشتر مثل های موجود در زبان فارسی در زمان حکومت او شکل گرفته اند. 📑 ناصرالدین شاه عادت داشت، آخر هر سال به حساب و کتاب امور مملکت بپردازد و هرگاه در جای کم و کسری از نظر مالی بود، به عناوین مختلف این کسری بودجه را با دریافت وجه از سران و حکام ولایت رفع می کرد! 🏇 یکی از این راه ها این بود که، زمانی که قبله عالم به شکار در دشت و صحرا می رفتند، به ازای هر شکاری که شاه زده بود، افراد حکومتی پولی را تحت عنوان «نازشست» به ایشان می دادند، که معمولاً حیوانات شکار شده توسط شکارچیان سلطنتی کشته شده بودند، ولیکن از ترس شاه جرات بیان کردن آنرا نداشتند!! 👍 چون انگشت شست در نگاه داشتن تفنگ نقش مهمی داشت، و لفظ ناز را هم، که نشانه احترام و بزرگی بود به آن اضافه کردند و معنی این ترکیب اضافی، پول یا پیشکشی درخور بود که برای تقدیر و ستایش تیراندازی خوب شاه به ایشان داده می شد. 💰 امروزه اصطلاح «نازشست» برای انعام و مشتلقی به کار می رود، که در قبال خبری خوش یا انجام کاری قابل ستایش به افراد داده می شود. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
❄️پادشاهی در بستر بیماری افتاد. پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر کردند. پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت برطرف گردد!! ⚖ شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را برای زنده ماندن گرفت. پدر و مادری را نشانش دادند که از فقر در حال مرگ بودند. پولی دادند و پسر جوان آنها را خریدند. پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را در پادشاه تزریق کنند. 💧جوان دستی بر آسمان برد و زیر لب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. 👑 شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید چه دعایی کردی که اشکت آمد؟ جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم، خدایا، والدینم به پول شاه نیاز دارند و مرگ مرا رضایت دادند. و قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن می‌رسد، با مرگ من، پزشک به شهرت نیاز دارد که شاه را نجات می‌دهد و به آن می‌رسد. و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد که کشتن من برایش نوشین شده است. 👌گفتم: خدایا تمام خلایقت برای نیازشان می‌بینی مرا می‌کشند تا با مرگ من به چیزی در این دنیای پست برسند. ای خالق من، تنها تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بنده‌ات بی‌نیازی، تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم، نمی‌توانم برسانم. ای بی‌نیاز مرا به حق بی‌نیازی‌ات قسم می‌دهم، بر خودم ببخشی و از چنگ این نیازمندانت به بی‌نیازی‌ات سوگند می‌دهم رهایم کنی. 👑 شاه چون دعای جوان را شنید زار زار گریست و گفت: برخیز و برو، من مردن را بر این گونه زنده ماندن ترجیح می‌دهم. 👣 شاه با چشمانی اشک‌آلود سمت جوان آمده و گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بی‌نیاز مرا هم شفا داده و بی‌نیازم از خلایقش کند. ✋ جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه شفای کامل یافت. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
❄️ {پاے درس بزرگان}❄️ 💝 رضایت خواهر 👤 یکی از فرزندان (رحمت الله تعالی) نقل می کند: 🏙 مهندسی بود بساز و بفروش... یکصد دستگاه ساختمان ساخته بود ولی به دلیل بدهکاری زیاد شرایط اقتصادی بدی داشت و حکم جلبش را گرفته بودند. به منزل پدرم آمد و گفت نمی توانم به خانه برگردم. خود را پنهان می کنم تا کسی مرا نبیند. ⚜ شیخ با یک توجه فرمود: 👌برو خواهرت را راضی کن! مهندس گفت: او راضی است! ⚜ شیخ فرمود نه! مهندس تاملی كرد و گفت: 💰بله وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیه ای به ما رسید، هزار و پانصد تومان سهم او شد یادم آمد که نداده ام! 🚘 رفت و برگشت و گفت پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم. ⚜ پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود: می گوید هنوز راضی نشده! خواهرت خانه دارد؟ گفت: نه اجاره نشین است! ⚜ شیخ فرمود: برو و یکی از بهترین خانه هایی که ساخته ای به نامش کن و به او بده و بیا تا ببینم چکار می شود کرد! 👨🏻 مهندس گفت: ما دو شریک هستیم چگونه می توانم؟ ⚜ شیخ فرمود بیش از این عقلم نمی رسد چون آن بنده خدا هنوز راضی نشده است! 🏙 او رفت و یکی از خانه ها را به نام خواهرش زد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت. ⚜ شیخ فرمود: حالا درست شد. 🌇 فردای همان روز سه تا از آن خانه ها را فروخت و از گرفتاری نجات پیدا کرد. 📙 منبع: كيمياي محبت اثر آيت الله ري شهري؛ صفحه ۱۴۱. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
⭕️ @dastan9 🇮🇷
❄️هیچوقت خودتو با بقیه مقایسه نڪن چون ممڪنه تو چیزایی داشته باشی ڪه بقیه نه دارن نه میتونن داشته باشن! همیشه خودت باش. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند ، سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود بیاورند، وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد، دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند، مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد، بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد. یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد، ده هزار دلار برای چه می‌خواهد بگیرد؟ بنا بر این از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند. مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد: ضربه زدن با آچار: ۲دلار تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود ۹۹۹۸ دلار و زیر آن نیز نوشت: تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد می‌تواند همه چیز را تغییر بدهد... 🌺ارسالی از اعضا کانال 🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹