eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹امام صادق علیه السلام؛ در جواب شخصی که پرسیده بود چه عملی در ماه «شعبان» برتر است؟ فرمود: «صدقه» و«استغفار». 📚اقبال الأعمال، ج۳، ص۲۹۴ =صَــــدَقِہ جاریِہ ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
✨﷽✨ 🔴سعادت ما در گروی سعادت دیگران ✍دوستی می‌گفت:سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود، به هر یک از دعوت‌شدگان بادکنکی دادند. ‌ سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.سپس از آن‌ها خواست که در پنج دقیقه به اتاق بادکنک‌ها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند.من به همراه سایرین دیوانه‌وار به جست‌وجو پرداختیم، همدیگر را هل می‌دادیم و زمین می‌خوردیم، هرج و مرجی به راه افتاده بود. مهلت پنج دقیقه‌ای با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچ‌کس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد که هرکس بادکنکی را بردارد و آن را به صاحبش بدهد.بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند. سخنران ادامه داد:این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می‌افتد.دیوانه‌وار در جست‌وجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می‌زنیم و نمی‌دانیم که سعادت ما در گروی سعادت و خوشبختی دیگران است.با یک دست سعادت آن‌ها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید. ‌‌‌‌☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
مواظب افکار منفی، حتی کوچک‌ترینشان باشید! کوچک‌ترین سوراخ‌ها بزرگ‌ترین کشتی‌ها را غرق کنند... باید تا وقتی فکر منفی کوچک‌وضعیف هست آن را از بین برد.... ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کسانی که میکنند عموما نمیدانند آن طرف چه خبر است! ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed ☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
📚 داستان کوتاه "انسانیت" کنار خیابون ایستاده بودم که دیدم یه عقب مونده ذهنی که آب دهنش کش اومده بود و ظاهر نامناسب و کثیفی داشت به هر کسی که میرسه با زبون بی‌زبونی ازش میخواد دکمه بالای پیراهنش رو ببنده، اما چون ظاهر خوب و تمیزی نداشت همه ازش اکراه داشتن و فرار میکردن!! دو سه تا سرهنگ راهنمایی و رانندگی با چند تا مامور وسط چهار راه ایستاده بودن و داشتند صحبت می کردند. یکی از اونها معلوم بود نسبت به بقیه از لحاظ درجه ارجحیت داره چون خیلی بهش احترام میذاشتن... این عقب مونده ذهنی رفت وسط خیابون و به اونها نزدیک شد و از همون سرهنگی که ذکر کردم، خواست که دکمه‌اش رو ببنده!! سرهنگ بی‌سیم دستش رو به یکی از همکارانش داد و با دقت دکمه پیراهن اون معلول ذهنی رو بست و بعد از پایان کارش وسط خیابان و جلوی اون همه همکار و مردم به اون عقب مونده ذهنی یه سلام نظامی داد و ادای احترام کرد! اون عقب مونده ذهنی که اصلا توقع این کار رو نداشت خندید و اون هم به روش خودش سلام داد و به طرف پیاده رو اومد... لبخند و احساس غروری که توی چهره‌اش بود رو هیچوقت فراموش نمی‌کنم. بعد از این قضیه با خودم گفتم: کاش اسم و مشخصات اون سرهنگ رو یادداشت می‌کردم تا با نام بردن ازش تقدیر کنم، اما احساس کردم اگر فقط به‌عنوان یک انسان ازش یاد کنم شایسته‌تر باشه... ""این کار جناب سرهنگ باعث شد اشک توی چشمام جمع بشه و امیدوار بشم که هنوز انسانهایی با روح بزرگ وجود دارند.👌""
🔴انتقام دختر بی‌حجاب از پسر بسیجی!!! یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه، پوشش نامناسب راهی خیابونای شهر شد. همینطوری که داشت می‌رفت وسط متلک‌های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد: خواهرم حجابت؛خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن نگاه کرد، دید یه جوون ریشی از همونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم، وگرنه خوابم نمیبره. تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه تا دلش خنک شه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناشو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخره‌ات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن، پسر سرشو رو به آسمون بلند کردو گفت: خدایا این کم رو از من قبول کن🙏 😢گذشت و روز بعد دختره اومد با همون تیپ تو خیابون، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و به یک بار حمله کرد و به زور اونو به سمت ماشینش کشید. 😭دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینبار کسی جلو نیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد، اما همه تماشاچی بودن، هیچکس از اونایی که تو خیابون بهش متلک می‌انداختن و زیباییشو ستایش می‌کردن، حاضر نبودن جونشو به خطر بندازن دیگه داشت نا امید می‌شد دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری؟ وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو . یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد , دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش می‌لرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوونه ریشی و از همونا که پیرهن روی شلوار میندازن و از همونا که ب نظرش افراطی بودن. افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون و ناخوادآگاه یاد دیروز افتاد وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی از جونش گذشت که: توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت!
خدا هیچوقت تورو رها نمیکنه، هیچوقت دلت رو نمیشکنه، هیچوقت اذیتت نمیکنه، هیچوقت پشتتو خالی نمیکنه، هیچوقت تورو زمین نمیزنه، هیچوقت اجازه نمیده شکست خورده بمونی، هیچوقت اجازه نمیده تو به جاهایِ باریکِ مسیرت برسی. قطعا و بدون شک، خدا دقیقا همون لحظه‌ای که لازمه، تورو نجات میده. کمکت میکنه و بهت میفهمونه که تو همیشه فقط باید به خدای خودت اعتماد داشته باشی و نگرانِ هیچ چیزی نباشی. هیچوقت یادت نره که خدا بیشتر و بهتر از هر کسی صلاح تورو میدونه و خیلی دوستت داره و هیچوقت رهات نمیکنه. پس نگران هیچ چیز نباش، چون تو خدا رو داری که خیلی بزرگ و کافیه. ‎‎‌‌‎‎
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅📹 اگه تو جاشون بودی تو این امتحان قبول می‌شدی؟! ⭕️ از مردم پرسیدیم ببینیم میدونن ایران توی چی از خیلی از کشورها مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، ترکیه و... بهتره⁉️ 👈🔻جای شما تو کانال داستان های واقــعـــی خالیه🔻👉
قدیما چقدر خوب بود 😊😊 *میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...* *میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟* *چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟* *چرا زندگيها بركت داشت؟* *چرا عمرشون طولانی بود؟* *چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.* *فقط یک کلام میگفتند: خدایا به داده‌هایت شکر.* *نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.* *موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.* *موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو می‌شستن، جارو میزدن، غذاشو می‌پختن که بچه هایش غصه نخورن* *اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.* *به بچه عیدی می‌دادند، میگفتن دلشون شاد میشه،* *به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...* *خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن دعا* *مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت، بسپاریم به خودش که هم میدونه و هم میتونه.* 👈🔻جای شما تو کانال داستان های واقــعـــی خالیه🔻👉