قریب الاجتهاد بودن شهید در سطوح عالی حوزه
بانو احمدی بابیان نوع تفکرات همسر شهید خویش افزود: نوع تفکرش در همه موارد زندگی او در عمل به منویات مقام معظم رهبری خلاصه میشد. بهواسطه فعالیتهای ورزشی چنان شاد و سرزنده و سختکوش بود بهگونهای که در هر هفته فعالیتهای ورزش رزمی، فوتبال، والیبال، شنا و غیره را در برنامههایش میگنجاند و با برنامهریزی تمام ساعتهای روزش، ساعاتی را نیز به مطالعه و تحقیق میگذراند و با تدبیر و انعطافپذیری در برنامههایش برای همه مسائل و کارها از جمله صلهرحم و غیره وقت گذاشته و برای جبران آن نیز از خواب خود کم میگذاشت. به نظر من مصداق کامل جمله مقام معظم رهبری در خصوص تهذیب، تحصیل و ورزش بود و در سه حوزه نمونه بود.
وی با افتخار از تواضع و فروتنی همسر شهیدش میگوید: هیچگاه در ایشان با عنوان استاد سطوح عالی حوزه، تکبر و فخرفروشی دیده نشد. بهطوریکه پدر و برادران او که همگی طلبه و ساکن قم بودند، از دو سال تدریس درس کفایه الاصول وی یکی از سختترین و آخرین دروس اصولی حوزه اطلاع نداشتند، تا اینکه بهصورت تصادفی اسم او را در لیست مدرسین حوزه علمیه دیدند. بهقدری از نظر علمی در سطح بالایی قرار داشتند که ایشان برای شروع تدریس خود از دروس سطح عالی و پایه 9 و 10 آغاز کردند و در این زمینه برای اینکه کسی متوجه نشود برای خود سختگیری خاصی را اعمال میکردند در صورت عمل نکردن به مسئلهای، برای خود جریمهای در نظر میگرفت. وی هرچند بخش قابلتوجهی از زندگی خویش را به مطالعه در مباحث علمی اختصاص داده بود، اما فعالیتهای تبلیغی را تا هنگام شهادت بهعنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیهی انجام داد و پس از شهادتشان مشخص شد که باوجود سن کم قریب الاجتهاد بودند.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
کسب علم و نور خدایی با اخلاص در عمل شهید
همسر حجتالاسلام مالامیری با اشاره به ولایتمداری شهید بیان کرد: اصراری ندارم بر اینکه بگویم شهید فرشته است چراکه انسان در هر جایگاهی اشتباه هم دارد اما ایشان آنچه را که درست میدانست با خلوص به آن عمل میکرد. او با ابراز بیعلاقگی خود نسبت به تعریف و تمجید اطرافیان نسبت به مقوله کسب علم میگفت: (اگر علم من دنیایی شود، سد کارم خواهد شد و این عین ظلمت است و حالآنکه اگر علم بهمانند نوری باشد آن دنیا دست مرا میگیرد) و با تأکید بر اینکه علم متعلق به خداوند است و در آن نباید خودنمایی وجود داشته باشد. ایشان با پیگیری صحبتهای رهبری روی مسائل سیاسی مطالعه و دقت عمل زیادی به خرج میداد و در مجموع ولایت محوری در زندگی ایشان نمایان بود. چنانچه به گفته شهید تعامل و رفتار طلبه باید به نحوی باشد که درسش برایش حکم نور داشته باشد و با این افکار همچنان مورد تحسین اساتید خود بود.
بانو احمدی با اشاره به رفتار خاص همسرش با پدر و مادر خویش ادامه داد: پدر ایشان روحانی و مادرشان نیز از سادات جلیله حسینی هستند زمان اعزام همسرم مادرش با سوز دل و آهی گلوگیر نغمه آرام جانم میرود روح و روانم میرود را سر میداد و از اینکه فرزندش از خوبی بسیار روزی شهید خواهد شد میگفت. برای آنان بهصورت ویژه و خاص احترام قائل بود و در صورت اختلافنظر در صورت امکان نظرشان را میپذیرفت و با طمأنینه و سکوت خاصی در برابر آنها حاضر میشد. آری هدایت و راهنماییهای خانوادهای اینچنین نتیجهای را در بر خواهد داشت، تا حدی که خانواده ایشان پس از ازدواج نیز پیگیر درس و رابطه تعاملی ایشان با من و فرزندانمان بودند.
کشانده شدن غیرت و شجاعت عالمانه شهید به آنسوی مرزها
وی بابیان علت اعزام پدر فرزندانش به سوریه خاطرنشان کرد: پدر مهربان بُشری و فاطمه(5و2 ساله) با شنیدن نالههای جانسوز کودکان سوریه و عراق هرروز بیقرارتر میشد و از آنجاییکه با مشاهده آن جنایات طعم خوش آرامش و لذتهای زندگی با ذائقه بهشتیاش تلخ شده بود. مدام با خود زمزمه میکرد، (چگونه بنشینم و نظارهگر این جنایات باشم در حالیکه فرزندان خودم در امنیت کامل در کنارم بازی میکنند؟). از همین رو سفرهای تبلیغی آخر خویش را بهمنظور مبارزه با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش و با حضور در مناطق مرزی و سنی نشین انجام میداد. اما غیرت و شجاعت عالمانهاش، وجدان بیدارش را به آنسوی مرزها کشاند. وی در دورههای فشرده آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و باوجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را رها کرده، تا بنا بر قول خودش به ( حاصل آموختههایش) دست یابد.
به گفته همسر شهید مدافع حرم سالهای آخر بهمنظور ایجاد خلل و به سنگ خوردن تیر داعش در جذب نیرو به شهرهای مرزی میرفت. حتی به درخواست اهل تسنن در نجات جوانان از افکار انحرافی داعش با عزیمت به شهرهای سیستان و بلوچستان، خاش، ایرانشهر، کرمانشاه، تالش و آستارا به تبلیغ میپرداخت. باوجود دوری از خانواده و تحمل سختیهای بسیار، ذرهای از وظایف و مسئولیتهای پدری خود کوتاهی نمیکرد، چرا که با حضورش شرایط را تغییر داده و نبودش را جبران میکرد.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
از تمدید مأموریت و تن دادن به معاملهای پرسود تا شهادت
وی با اشاره بهروزهای قبل از شهادت آقا محمدمهدی گفت: با مشاهده کلیپی تأثیرگذار از رهبری حال و هوای دیگری پیدا کردم که در همان لحظه با تماس همسرم و بیان دلتنگیهایم با یکدیگر نیتی در خصوص پذیرفتن تمدید مأموریتش، تا با هدیه جهادش به حضرت آقا در این راه خدایی گام بردارد و من نیز با تقدیم دلتنگیها و صبر خویش به آقا و حضرت زینب(س) در واقع به معاملهای پرسود تن دادیم، در همین فاصله دو روز پس از تمدید مأموریتش به مقام رفیع شهادت دستیافت. با علم به اینکه او قطعاً به خاطر خلوصش به این مقام دست پیداکرده است یاد دارم روزی را که آرزوی شهادت یکی از نزدیکانم را در راه دفاع از حرم اهلبیت(ع) داشتم و زمانی که مسئله اعزام ایشان مطرح شد خطاب به همسرم گفتم: خداوند از میان 70 میلیون ایرانی تو را برای جهاد و مرا برای صبر انتخاب کرده است، آری جایی که خانواده پشت یک مرد قرار گیرد، او نیز میتواند بهدرستی به وظایف دینیاش عمل کند و من نیز از ابتدای ازدواج با اعتقاد به این حس که ایشان را زود از دست خواهم داد، از خداوند برایش بهترین مرگ و روزی شهادت را طلب میکردم.
بانو احمدی افزود: با همسرم ساعتهای طولانی برنامهریزی اتفاقها و مشکلات پیش رو و روزهای بعد از شهادتش و حتی بر مسئله مدرسه بچهها نیز به توافق رسیده بودیم و در اینباره حتی برای آمادگی فرزندانمان با آنها صحبت میکردیم. تا اینکه با شنیدن خبر شهادتش لبخندی که هنگام رسیدن عزیزان به آرزوی دیرینشان در کسب بالاترین مقامها حاصل میشود، بر لبانم جاری شد. اما باوجود سختیهای بسیار و ناراحتی که داشتم، لحظهبهلحظه زندگیام را با حضرت زینب(س) و مصیبتهای ایشان مقایسه میکردم و به این گفته همسرم که ( پس از من خاطرم از خانوادهام جمع است) و در این آرامش به شهادت رسید. با تداعی حال و هوای حضرت امام حسین(ع) در لحظات آخر حیات مبارکش که هنوز چشم و نظرشان به خیمهها بود، غم و مصیبت خود را فراموش میکردم.
روحانی شهیدی که زحمت تشییع پیکرش را به احدی نسپرد
همسر شهید مدافع حرم با اشاره به سختیهای حضرت زینب(س) بعد از واقعه عاشورا و فلسفه آن یادآور شد: حضرت زینب(س) از کودکی بر سرنوشت خویش واقف بوده، تا جایی که مادر پیراهن برادرشان را برای روز عاشورا نزد ایشان به امانت گذاشته بودند. از آنپس ایشان به دلیل صبر و بردباری خود عقیله بنیهاشم و پیامآور عاشورا شناختهشده و به آن درجات رفیع رسیدند، و اینکه علما به نماز شب 11 محرم حضرت قسم یاد میکنند بیراه نیست. فرزندان من بعد از شهادت پدر در همهجا بامحبت روبهرو شدند، اما حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع) گفتند امان از اسیری، حال، یادآوری مصیبتهای آن حضرت، غم و سختیهای پیش رو را در دنیای فانی برایمان تقلیل خواهد کرد.
بانو احمدی بابیان قول شهید پیش از شهادت که (زحمت تشییعجنازهام را هم به مردم نمیدهم) خاطرنشان کرد: بعد از تلاشهای بسیار سپاه برای برگشت پیکر ایشان به ما اعلام شد که تلاششان در این زمینه بهجایی نرسیده، البته پیش از آنهم بنا بر قول شهید با خود میگفتم بعید است برگردد. زمانی که برای بزرگداشت شهدای مدافع حرم به دیدار رهبری شتافتیم، حضرت آقا بنا بر روایتی فرمودند (روز قیامت برخی اجر دو شهید را میبرند و چنانکه شهدای دیگر نیز به حال آنان غبطه میخورند) گمان من این است که آنان شهدای مدافع حرم هستند چراکه این شهدا باوجود سن کم از روی عقل و درایت و آگاهانه و با بصیرت راه خود را برگزیدند و به دور از هیجانات درونیشان در اوج بهرهوری بودند و دوم اینکه عزیمتشان صرف وطن خویش نبوده و برای حفظ حرم و اسلام و دینشان، مرز نشناختهاند. در واقع اجر دو شهید را به خود اختصاص دادهاند، اجری که ازنظر خداوند پنهان نیست.
شهادت را بهایی نیست نباید سطح آن را با شبهات پایین آورد
همسر شهید محمدمهدی مالامیری با اشاره به اهمیت آموزش فرزندان برای تمرین ولایتمداری برای عصر ظهور تأکید کرد: خود شهید با جانفشانی خویش برای آرامش مردمان سرزمینش کاری کرده و من حق و جایگاهی برای خود قائل نیستم، اما طرز تفکر برخی از افراد و بیبصیرتی آنان در عدم پشتیبانی از رهبری مرا آزرده خاطر میکند. نسل امروز فرزندان فردا را تربیت خواهند کرد و در واقع تمرین ولایت مداری را برای عصر ظهور باید امروز به فرزندان خود بیاموزیم، و از پی کمی آبونانمان حاضر به پشت پا زدن به سنگرها و اعتقاداتی که خونها برایش نثار شده باشیم تا مبادا از دنیایمان عقب بمانیم. در این راستا افراد حزباللهی نیز باروی خوش و آگاهسازی میتوانند موفق به جذب فرد فرد اعضای جامعه شده و در واقع باید به این نکته که با ناراحتیها، پرخاشگریها، بداخلاقیها و قطع رابطه نمیتوان جذب داشت توجه شود. چرا که در صورت بروز چنین اتفاقی دشمنان جوانان ما را به سمت خود کشی
ده، که این امر نیازمند به تحصیل، تفکر و برنامهریزی است، این در حالی است که مؤمن برای همه لحظات زندگی تدبیر میخواهد.
وی در پاسخ به شبهه دریافت هزینه مدافعان حرم بعد از اعزام به سوریه بیان کرد: آیا نمیتوانست خودش آن مقدار پول را به دست آورد؟ کسی برای پول جان نمیدهد اگر به آنان بگویند برای دریافت یک میلیارد یک دستتان را قطع کنید نمیپذیرند، این راه برای کسانی که خواهان پول هستند باز است. نباید سطح شهادت را تا این حد پایین بیاوریم. ببینید دشمن چگونه از همه جهت کار خود را پیش میبرد با اینوجود برخی از مردم رقمهای عجیبوغریبی به ما میگویند که برای خودمان هم تعجبآور است. در همه جای دنیا برای بازماندگان جنگ مقرری را در نظر میگیرند، اما با آنکسی پولدار نخواهد شد، به هیچعنوان بحث پول در جنگ باوجود سختیهای آن مطرح نیست. ایشان تنها برای اصل دفاع از حرم اهلبیت (س)راهی و نیازی به دریافت هزینه نداشته که جانش را برای آن بدهد. چرا که اگر در کشور خویش ایران میماند، بهعنوان یکی از اساتید و عضو هیئتعلمی دانشگاه زندگی بسیار خوب و مرفهی میداشت. حتی برخی بابیان این مطلب میگفتند او با وجود این ویژگیها آینده درخشانی داشت و نباید میرفت.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبا در مورد شهید محمد مهدی مالامیری مدافع حرم
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
ﺩﺍﻧشجویی که سنی بود، به استادش ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﭼﺮﺍ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟
سوال و جواب استاد و دانشجو به روایت از استادش:
گفتم :ﻣﮕﺮ ﻧﺸﻨﯿﺪﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻛﻼﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ، ﭘﺲ ﻣﺎ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ.
دانشجو : ﻧﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ.
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭﯾﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ، ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﯼ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻏﺎﺋﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺮﯾﮏ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
گفت : ﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻥ ﺑﺤﺚ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ. ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺍﻝ اولت ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ. ﭘﺲ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺑﻌﺪ گفتم سوال دومت ﻛﻪ ﮔﻔتی ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ تا بحال مشهد رفته ای.
گفت : نه
گفتم ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
گفت ما شنیده ایم که شما به حرم میروید و شفا میخواهید.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ؟
ﮔﻔﺖ نه: ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﺭﻭ ﺑﻪ او ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﯾﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺮﯾﻀﯽ
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ . ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻔﺎﯾﺖ ﺩﺍﺩ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ، ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﯼ.
ﺩﯾﺪﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻄﻮﺭ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺷﻔﺎﯼ ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﯾﮏ ﻗﺮﺹ ﮐﻮﭼﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ، ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺑﺪﻫﺪ؟
ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻩ ﮔﯿﺮ ﻛﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ، ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ.
ﻃﯿﻨﺖ ﭘﺎﮐﺶ ﺣﮑﻢ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺑﺪﻫﺪ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﮎ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍنشجویم ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ گفتم ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻭ ﺁﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﻤﻮﺕ(ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؟
ﮔﻔت : ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺐ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺋﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﺴﺮﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔت : ﻧﻪ....
ﺷﮑﺮﺧﺪﺍ،ﮐﻪ ﻧﺎﻡ " ﻋﻠــــﯽ " ﺩﺭ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﯾﺎ ﻋﻠـــﯽ، ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻫﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﮐﯽ ﺷﻮﺩ
ﺍﺻﻼ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿـــــﻦ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﺎ ﺷﯿــــــــﻌﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﺰﺍﺭﺷﮑﺮ
ﺍﯾﻦ ﺷـــــﯿﻌﻪ ﺯﺍﺩﮔﯽ، ﺷﺮﻑ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎﺳﺖ
*بزرگواران در ثواب نشر مطالب باما سهیم باشید,*
⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
#داستانعبرتآموز
#اعتماد
من و بهترین دوستم با وجود شباهت هایی که داشتیم ولی کلی تفاوت هم داشتیممن همیشه درون گرا بودم ولیمهشید برون گرا بود. خلاصه ما دوتا از بچگی خیلی صمیمی بودیم و هستیم.مهشید ازدواج کردبا یکی از هم دانشگاهی هاش. پسر خوب و موجهی به نظر میومد.
یک سال بعد صاحب فرزند شد
و منم یک سال و نیم بعد مهشیدوبا پسر آشنای خیلی دورمون ازدواج کردم.
روزها به کام بود پسر مهشید روز به روز بزرگتر میشد و حالا یه پسر شیرین دوساله بود.
برای منی که خواهر نداشتممهشید بهترین خواهر دنیا بود.ما هردو زندگیمون رو خیلی دوست داشتیم و عاشق زندگیمون بودیم. یک روز مهشید تماس گرفت و باهم قرارگذاشتیم کافی شاپ. مهشید پسرشو نیاورده بود و جای تعجب داشت.
گفتم چی شده مهشید؟گفت میخواستم باهات صحبت کنم راستش جدیدا متوجه شدم سعید(شوهرش) خیلی سرش تو گوشیه جدیدا توجهی به منو بردیا نداره.راستش شبا دیر میاد و خوشتیپ میکنه و میره.یکم فکر کردم دیدم این چیزایی که مهشید میگه نادر شوهرم هم داره...بهش گفتم خب که چی؟ اینایی که میگی نادر هم داره دیر میاد گهگاهی، گاهی سرش تو گوشیه تازه گوشیش رو هم جدیدا رمز گذاشته دلیلی نمیشه که بخوام حساس شم..بالاخره یه مدته از ازدواج گذشته قرار نیست مثل روز اول باشن. مهشید:خیلی ساده ای! ببین من چجوری مچ سعید رو بگیرم ببین و یاد بگیر. گذشت و مهشید رفت و اتفاقات جدیدی رقم زد.
#ادامهدارد
⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
داستانهای کوتاه و آموزنده
#داستانعبرتآموز #اعتماد من و بهترین دوستم با وجود شباهت هایی که داشتیم ولی کلی تفاوت هم داشتیممن
#داستانعبرتآموز
#اعتماد
من روز به روز به نادر مشکوک تر میشدم
و به حرف مهشید رسیدم.مهشید به حرفش عمل کرد. بالاخره تونست مچ سعید رو بگیره. یه روز برام زنگ زد:سلام _سلام چرا گریه میکنی مهشید؟ _دیروز سعید و تعقیب کردم، حدسم درست بود نشسته بودن توی پارکدهمونجا رفتم جلو یه سیلی خوابوندم توی گوش سعید.یه لیوان آب طالبی دست سعید بود گرفتم و پاشیدم تو صورت دختره.حالا خوبه دختره کی بود؟؟؟طناز هم دانشگاهیمون. باورم نمیشد طناز یه دختری بود که منو مهشید ازش تنفر داشتیم.همیشه هم کل کل داشتیم
باورم نمیشد اینجوری زهرشو به زندگی
مهشید ریخته باشه مهشید ادامه داد_قیافشون دیدنی بود.کل لباس طناز خیس شده بود و مثل موش آب کشیده شده بود.جلوی طناز گریه نکردم صاف و با غرور وایستادم.بعد دوییدم سمت خونه سعید صدام میزد و میگفت مهشید اشتباه میکنی.دست بردیا رو گرفتم و اومدم خونه بابام.
تازه عکسشون رو هم برای دادگاه گرفتم.
کل مهریه ام رو هم میزارم اجرا تا حالیش بشه خیانت چیه. _مهشید ببین شاید توضیحی داشته باشه بذار حرف بزنه عجله نکن اما گوش نکرد.
بهش گفتم مهشید یه فرصت دوباره به زندگیت بده اون زندگی ارزش فرصت دوباره رو داره.
اما مهشید میگفت زندگی با منو به طناز
فروخت... حالا من با نادر مونده بودم چکار کنم
چند بار که حواسش نبود کلی دقت کردم و رمز گوشیش رو یاد گرفتم. یه روز تا رفت حموم گوشیش رو برداشتم و رفتم قسمت پیامها...
#ادامه دارد
#بهخدااعتمادکن
⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺
داستانهای کوتاه و آموزنده
🎥🎥چله قرائت زیارت عاشورا با نوای استاد فرهمند 📆از امروز مورخ۱۸تیر ماه لغایت ۲۸مرداد(روز عاشورا) ⏰
21.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🎥چله قرائت زیارت عاشورا با نوای استاد فرهمند
📆از امروز مورخ۱۸تیر ماه لغایت ۲۸مرداد(روز عاشورا)
⏰به مدت چهل شب
🌃شب: بیستم
#التماس_دعا_فرج
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🇮🇷💐❤️
﷽
ورد لب و ذڪر شبِ عشاق علیسٺ
تاصبح قیامٺ ولےالله علیسٺ
من یاعلےو یاعلے گویم همہ عمر
آنڪس ڪه مرا باب نجاٺ اسٺ، علیسٺ
#عید_غدیر بر شیعیان جهان
مبارڪ باد
#علی_ولی_الله
⭕️ @dastan9 🌺❤️🇮🇷
#مهدے_جان❤️
ای یادگار حضرت حیدر(ع)ظهور کن
با لطف خود وجود مرا غرق نور کن
یابن الحسن(عج)اگر چه که نالایقم ولی
کار مرا به خادمی ات جفت و جور کن
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
⭕️@dastan9 🇮🇷❤️🌺