✨یک داستان واقعی و زیبا ✨
💠 از مرحوم آيةاللهالعظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي(ره)، نقل شده است: اوقاتي كه در سامرا مشغول تحصيل علوم ديني بودم، اهالي سامرا به بيماري وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اي ميمردند.
💠روزي در منزل استادم، مرحوم سيدمحمد فشاركي، عدهاي از اهل علم جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا ميرزا محمدتقي شيرازي تشريف آوردند و صحبت از بيماري وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.
💠مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمي بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلي. فرمود: من حكم ميكنم كه شيعيان سامرا از امروز تا دهروز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجسخاتون(علیها السلام)، والده ماجده حضرت حجتبنالحسن(علیهما السلام) هديه نمايند تا اين بلا از آنان دور شود.
💠اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شدند. از فرداي آن روز تلفشدن شيعه متوقف شد.
📚داستانهاي شگفت شهید دستغیب
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۲ اسفند ۱۳۹۸
🔴یعنی خاااااااااک بر سر لیبرال ها😂😂
🔴هم اکنون نتایج شمارش آرا در سراسر کشور
اخبار لحظه ای شمارش آراء👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
۲ اسفند ۱۳۹۸
تصور کنین... روحانی باید بین رییسی و قالیباف وایسه در مصاحبه پس از نشست سران قوی🤭🤭🤭🤭
نتایج لحظه ای شمارش آراء👇👇😱
http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
۲ اسفند ۱۳۹۸
باکی سلفی بگیرم 😭
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
۳ اسفند ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😅حالا که انتخابات تمام شده دیدن این کلیپ طنز می چسبه
😒واقعا بعضی از کاندیداها کم از این آقا نداشتند
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @shobhe_shenasi
۳ اسفند ۱۳۹۸
✅✅ تا ساعتی دیگر نصفجهان فرزند دیگری را تا بهشت بدرقه میکند
🔸پیکر مطهر شهید مدافع حرم «حمیدرضا باب الخانی» امروز، سوم اسفند ماه، ساعت ۱۴:۳۰ بر روی دستان مردم شهیدپرور نصف جهان از میدان فیض تشییع و سپس در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده خواهد شد.
🔸پاسدار شهید مدافع حرم پاسدار «حمیدرضا باب الخانی» روز سه شنبه گذشته در منطقه عملیاتی غرب استان حلب در سوریه بر اثر حملات موشکی تروریستهای تکفیری دعوت حق را لبیک و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🆔 @shobhe_shenasi
۳ اسفند ۱۳۹۸
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او درلرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۳ اسفند ۱۳۹۸
▫️ ﷽
🔹شبي با خدا گفتگو كردم، گفتم: خدايا بيا عالم را قسمت كنيم. خدا رو به من كرد و لبخندي زد.
من هم به او گفتم: درياها براي من و امواج براي تو. آسمان براي من و ابرها براي تو، يك لحظه آمدم سومي را بگويم.
خدا گفت: تو بندگي مرا بكن، زمين و آسمان براي تو! «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ» كسي كه تقوا داشته باشد، ما گناهان گذشته او را ميبخشيم. اجرش هم ميدهيم. كارش را آسان ميكنيم. راه دوم رسيدن به زندگي آرام و آسان!
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۳ اسفند ۱۳۹۸
پست قابل تامل سیدجواد رضویان در واکنش به احتکار ماسک
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۴ اسفند ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیفیت مهمه کمیت مهم نیست😜
📚 @dastanak_ir
۴ اسفند ۱۳۹۸
#داستان_های_بهلول
🔸یکی از خلفای جور و به ناحق عباسی دستور داد مقبره ای برایش بسازند برای افتتاح و بازدید با امرا و وزرا و بزرگان در آنجا حضور یافت مقبره ای بزرگ و مجلل بود و مورد تحسین همگان قرار گرفت.
🔹 در اثنای صحبتها خلیفه رو به بهلول کرد و گفت: بهلول ! کدام آیه قرآن مناسب این مقبره است که بر طاق یا دیواره ی آن بنویسند؟
🍃بهلول گفت : مناسب ترین آیه ی قرآن برای این مکان این است ( هــــذه جهّــــنم الّتی کنتم توعـــدون : یعنی این همان جهنمی است که به شما وعده دادیم !!)
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۴ اسفند ۱۳۹۸
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
توجه! به همه اطلاع دهید!
در صورت ابتلا به ویروس کرونا تا ۱۰ روز آویشن و نبات را دم کرده و بخورید. روز یازدهم آویشن را بدون نبات دم کرده بخورید اونوقت ویروس میاد بیرون میگه پ نباتش کو؟ با دمپایی بزنید تو سرش بکشیدش!💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
۵ اسفند ۱۳۹۸