🔻عزت الشابندر سياستمدار عراقی: وقتی سگ و کفتارها را می بینی که خوشحالی می کنند، بدان که یک شیر مرده!
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
سردار سرتیپ قاآنی به فرماندهی نیروی قدس سپاه منصوب شد
🔹 چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از چه بوییم؟ از گلاب
😳دقت کردید اسم فرمانده جدید سپاه قدس، مخفف اسم قاسم سلیمانی است؟!
قاسم سلیمانی = قاآنی
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
راز سلیمان در میدان نبرد
بازی بتلفید ۳ ، بازی که سالها پیش با موضوع حمله به ایران ساخته شده بود که در آن گیمر باید فرمانده یه گروه نظامی ایرانی به نام سلیمان را ترور می کرد.
مقاله ای که در ماهنامه پیام انقلاب به قلم مهدی حق وردی به نقد بازی میدان نبرد ۳ که علیه سردار سلیمانی ساخته شده بود می پردازد.
لینک مطالعه راز سلیمان در میدان نبرد
https://vmojahed.ir/?p=3782
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
محمدصادق میگه بابا حاج قاسم چند تا فرزند داشتن؟ جوابی ندارم که آقاجون میگه همه ایران فرزندانش (از خانواده ش) هستن... اشک امون نمیده؛
گر نشد آب میسر گردد/ گو عمو جان به حرم برگردد/ آب ما کی ز عدو می خواهیم/ ما در این دشت عمو می خواهیم
📌قنوت خمار
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازی رایانه ای حمله با پهپاد نظامی آمریکا به خودروهای نیروی قدس در تهران
بخشی از #مستند_لیست_سیاه
در بازی لیست سیاه، پس از نفوذ جاسوس و نظامی آمریکایی به مقر فرماندهی سپاه قدس در تهران؟!، به منظور کمک به فرار این فرد (سم فیشر) از تهران بایستی با پهپاد نظامی آمریکایی به خودروهای نیروی قدس در تهران حمله کنید.
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
💠 شعر زیبای جامی:
🆔 @dastanak_ir
پدری با پسری گفت به قهر:
که تو آدم نشوی جان پدر!
حیف از آن عمر که ای بی سر و پا
در پی تربیتت کردم سر
دل فرزند از این حرف شکست
بیخبر از پدرش کرد سفر
رنج بسیار کشید و پس از آن
زندگى گشت به کامش چو شکر
عاقبت شوکت والایی یافت
حاکم شهر شد و صاحب زر
چند روزی بگذشت و پس از آن
امر فرمود به احضار پدر
پدرش آمد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر
پسر از غایت خودخواهی و کبر
نظر افکند به سراپای پدر
گفت: گفتی که تو آدم نشوی!
تو کنون حشمت و جاهم بنگر!
پیر خندید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در
«من نگفتم که تو حاکم نشوی
گفتم آدم نشوی جان پدر»
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش زائران حرم رضوی لحظه اعلام خبر شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و شهید المهندس در مراسم دعای ندبه
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
🔸 خاطره آیت الله العظمی نوری همدانی از آخرین دیدار با حاج قاسم سلیمانی
حضرت آیت الله #نوری_همدانی بیان خاطره ای از آخرین دیدار خود با #سردار_سلیمانی:
🔻حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفت و آمد داشت، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم، بنده و ایشان در اتاق ماندیم.
🔻حاج قاسم از کیف کفنش را آورد و به بنده گفت که کفن من را امضا کنید و نام خود را بنویسید و ما هم امضا کردیم، بعد هم گفت می خواهم به عنوان خداحافظی چند رکعت نماز پشت سر شما بخوانم.
🔹بعد از دیدار بنده از ایمان و بصیرت ایشان منقلب شدم و عشق و علاقه به جهاد و شهادت داشت، در زمان خداحافظی سردار سلیمانی را در آغوش گرفتم و آیه" مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا" را قرائت کردم و با چشمان اشک بار خداحافظی کردیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
💠 عنایت روح آیتالله حاج آقا رحیم ارباب
🔻 نزد پيرمردی بودم که خدمت حاج آقا رحيم رسیده بود. می گفت: روزی رسيدم به خانه حاج آقا رحيم، ديدم فوت کردهاند. اول هيچ کس نبود تا اين که جمعيت جمع شدند و غسل و کفن و تشییع انجام شد.
🔸 ميگفت: من يک ده تومني در جيبم بود، نميدانم چطور شد که در شلوغی تشييع جنازه اين ده تومني را از جيبم زدند. تعریف می کرد: من یک دوچرخه داشتم هر وقت به زیارت قبرشان ميرفتم، وقتی ميرسيدم ميگفتم: آقا! من هماني هستم که ده تومنيام را در تشييع جنازه شما زدند.
🔹 گفت: از قضا کار ما گرفت و بعد از فوت ايشان باغی خريديم و... بالاخره وضع مالیم خوب شد. ولي هر وقتي به زیارت ایشان می رفتم همين جمله را ميگفتم که آقا! من هماني هستم که ده تومنيام را از جيبم زدند.
🔸 گفت: يک بار که از زیارت قبر ايشان به خانه باز گشتم، خوابيدم، خواب ديدم که خدمت ايشان رسيدهام و با همان ملاحت و مهرباني و لطف! سلام کردم و گفتم: آقا! من هماني هستم که در تشييع جنازه شما ده تومنيام را از جيبم زدند.
🔹 حاج آقا رحیم فرمودند: مؤمن! چند بار اين را گفتهای و ما برايت به انواع مختلف و چندين برابر، جبران کرديم شما هنوز ميگويي: من همانم... گفتم: آقا! من چيز ديگر بلد نيستم، قصدی نداشتم.
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir
🏴 خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست؛ بهراسید که این اول بسم الله است...
✍️ سیدحمیدرضا برقعی
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @dastanak_ir