فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خانواده و چه استعدادهایی را از دست دادیم 😳😳
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «راز داستان حضرت یوسف»
🔸 شما هم میتونید معشوق امام زمان باشید.
📚 @DasTanaK_ir
نشانههای افراد متقی در قرآن
💚 صداقت؛ در گفتار و رفتار
💚 انفاق؛ از آنچه دوست دارید
💚 صبر؛ در برابر مشکلات و بر ترک گناهان
💚 فروتنی؛ دوری از غرور و خود برتر بینی
💚 مناجات سحر؛ آمرزش خواهی از خداوند
📂 تفسیر نور - سوره آلعمران
📚 @DasTanaK_ir
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: بله !
به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن میمالد. وقتی کفشها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفشها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد.
گفت مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمیشود.
در مدتی که کار میکرد با خودم فکر میکردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش میکند
کارش که تمام شد، کفشها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت.
کفشها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد.
گفتم چقدر تقدیم کنم؟
*گفت امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت!*
گفتم بگو چقدر؟
گفت تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.
گفتم هر چه بدهم قبول است؟
گفت یا علی !
با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم .
*شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول .*
در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانیاش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود .
سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم .
گردن افراشتهاش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت من گفتم هر چه دادی قبول !
گفتم بله میدانم، میخواستم امتحانت کنم!
نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم !
گفت تو؟
تو میخواهی مرا امتحان کنی؟
واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد.
بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه
وقتی که میرفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانههایی فراخ، گامهایی استوار و ارادهای مستحکم .
مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من میآموخت.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
زن انگلیسی از مرد مسلمان میپرسه
چرا شما مردها به زنها دست نمیدید؟🧐
مرد مسلمان: چرا به ملکه انگلیس دست نمیدید؟
زن انگلیسی: چون اون ملکه هست🤯
مرد مسلمان: در اسلام همه زنها ملکه هستن و مرد نامحرمی حق دست دادن به او را ندارد😉
🌸بعید میدونم جایگاهی که اسلام برای زن ها به عنوان فرزند یا خواهر یا همسر یا مادر داده رو در غرب یا دین و تمدن دیگری پیدا کنید🌸
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد #مادران_شهدا
📆به مناسبت وفات حضرت امالبنین (س) و روز تکریم مادران شهدا
📚 @DasTanaK_ir
🔴 چرا باید تاریخ بخوانیم؟
پاسخ از امام على(ع) در نصایحی به امام حسن(ع)
📚 @DasTanaK_ir
🌹 ⚘﷽⚘
✨💫✨
💻معنای "چهار سال" رو کی ميفهمه؟
🎓بچه های کارشناسی.
💸معنای "دو سال" رو کی خوب ميفهمه؟
👮🏻سربازها.
📐معنای "یک سال" رو کی خوب ميفهمه؟
📚پشت کنکوریها.
👠معنای "نُه ماه" رو کی خوب ميفهمه؟
🤰🏻بانوان باردار.
🍱معنای "یک ماه" رو کی خوب ميفهمه؟
🌙روزه داران ماه مبارک رمضان.
📅معنای "یک هفته" رو کی خوب ميفهمه؟
📰سر دبيرهای مجلات هفتگی.
🕖معنای "یک روز" رو کی خوب ميفهمه؟
⛏کارگران روز مُزد.
🕰معنای "یک ساعت" رو کی خوب ميفهمه؟
♥️یه عاشق که منتظره.
⏳معنای "یک دقيقه" رو کی خوب ميفهمه؟
✈️اونايی که از پرواز جا موندند.
🚨معنای "یک ثانيه" رو کی خوب ميفهمه؟
🚑اونايی که تو تصادف جون سالم به در بردند.
🆔 @dastanak_ir
🏆معنای "یک دهم ثانيه" رو کی خوب ميفهمه؟
🥈مقام دوم تو مسابقات المپيک.
📿معنای "یک لحظه" را چه کسی درک میکنه؟
⚰فقط کسی که دستش از دنیا کوتاهه.
📌این "فقط" یک یادآوری مهم بود
⌚️تا قدر لحظه لحظه های زندگيمون رو بیشتر بدونيم.
⛔️خيلي زود دیر میشه؛ نه، خیلی زود تموم ميشه!
⏰شايد فرصتی رو که الان داريم، لحظهای ديگر فقط یک خاطره باشد.
👎🏻شاید تلخ و زشت.
😍و شاید شیرین و زیبا.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📍سلبریتیهای عزیز؛ حیوانآزاری را متوقف کنید
📝جدیدترین تصویر از «هانیه توسلی» نشان میدهد او و یک قلاده سگ هاسکی(حیوان سردسیری) در کویر لوت هستند. سلبریتیهای بسیار زیاد دیگری به جز هانیه توسلی هم هستند که سابقه طولانی در زمینه تبلیغ نگهداری از حیوانات دارند.
📝کمترین آسیب این سبک زندگی، صدماتی است که به حیوان خانگی برای زندگی در شرایط غیر طبیعی وارد میکند مثل آسیبی که به هاسکی در آب و هوای غیر از سیبری وارد میشود و مصداق واقعی ظلم به این گونه است.
📝خرید حیوانات برای نگهداری در خانه باعث به وجود آمدن یک چرخه اقتصادی غیراخلاقی در پرورش حیوانات شده و تولههایی که زیبایی مورد پسند بازار را ندارند در طبیعت رها میشوند. جمعیت بالا، زندگی گلهای و قدرت زیاد این حیوانات ولگرد جام سایر جانداران ساکن در طبیعت را به خطر انداخته است.
📝موارد متعدد حمله این حیوانات به کودکان و بزرگسالان بارها در اقصی نقاط کشور گزارش شده اما اخیرا مواردی از حمله سگهای ولگرد به حیوانات درندهای مثل یوزپلنگ هم گزارش شده که این گونه نایاب را با سرعت بیشتری در خطر انقراض قرار داده است.
📚 @DasTanaK_ir
مسک 48.pdf
1.94M
چهل و هشتمین شماره نشریه #مسک
📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکاتناب)
✅آزادیستان 🔺یکی از مسائلی که در روابط جمهوری آذربایجان و کشورمان کمتر بدان پرداخته شده و یا حتی ب
آنچه فقط در عماد پیدا میشود
نابترین نکات تاریخ سیاسی ایران، منطقه و جهان در کانال #عماد👇👇
https://eitaa.com/emademad
مورد تایید سردبیر #داناب
🌸🌸 درس اخلاق 🌸🌸
🔵 مشمولین لعنت ملائکه
(چند نفر) هستند که خدا آنها را لعنت می کند و ملائکه هم آمین می گویند. اگر خدا لعنت کند و ملائکه هم آمین بگویند، یعنی دعا مستجاب است. حال این افراد چه کسانی هستند:
🔻 اول : کسانی که ازدواجشان را به تاخیر می اندازند.
🔻 دوم : مردی که خود را شبیه زنان می کند در حالی که خداوند او را مرد آفریده است و و زنی که خود را شبیه مردان می کند درحالی که خداوند او را زن آفریده است.
🔻 سوم : فریب دادن و تمسخر مردم (مثلا) به مسلمانی گوید :بیا چیزی به تو بدهم ،و چون آمد می گوید: گردن کلفت برو دنبال کار و کار کن ! (یا) به نابینایی گوید :مواظب باش به فلان حیوان برخورد نکنی در حالی که مقابل او چیزی نیست (یا) اگر کسی سراغ خانه ای از او می گیرد ،(عمدا) آدرس اشتباهی می دهد.
#دهه_فجر
#درس_اخلاق
( در محضر مجتهدی ، ج1 ، چاپ پنجم ، 1393 ، صص52 تا 57 )
📚 @dastanak_ir 👈💯
#داستانی_فوق_العاده_زیبـا🌸
#توکل_به_خدا
زنی زیبا که صاحب فرزند نمیشد
پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند ، وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. !
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می کند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
اي کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تأخیر داشته باشد امّا حتمی است
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
✳ محرومیت از بهشت!
🔻 در جامعهای كه #زنان از وظيفهی #مادری خارج شوند و نقش پدری به عهده گيرند، افراد آن جامعه از #بهشت محروم میشوند. اگر زنان نقش پدر را به عهده گرفتند و #خانواده دارای دو پدر شد، خسارت اصلی که همان غفلت از نقش مادری است سر بر میآورد.
🔸 نقش #تربيت_کودکان به عهدهی هيچكس غير از #مادران نمیتواند قرار گيرد. تربيت کودکان را به عهدهی هركس گذاشتيد، به عهدهی ناكس و نااهل گذاشتهايد. نه #مدرسه، نه #استاد، نه #مهد_کودک، هيچكدام بههيچوجه مقامش، مقام #تربيت_حقيقی كه مسير انسان را به بهشت سوق دهد، نيست. اين مادر -يعنی زن- است که بايد در مسير رسالت اصلیاش که همان تربيت انسان است قرار گيرد و از اين جهت، مظهر خداست. همانطور که خدا پناه روح هر انسانی است، مادران پناه روح کودکانشان هستند.
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 برگرفته از کتاب «زن آنگونه که باید باشد»
#⃣ #تربیت
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @DasTanaK_ir
✳️ میخواهی در دین ثابتقدم باشی؟
🔻 ثبات بر #دین، لازمهاش این معناست که دین در #متن زندگی تو آمده باشد، محور شده باشد، #مبنا و #هدف تو باشد. مبنا و هدف.
🔸 اگر تو دين را مبنا گرفتى، يعنى پايه گرفتى -آنجايى كه هستى- و هدف گرفتى -آنجایی كه میخواهى بروى- مبانى و مقاصد تو سيستمى را میسازند كه با توجه به شرايط تو، میتواند به هر سؤالى جواب بدهد. چه بخورم، چه بنوشم، چه كسى باشم، چگونه غضب كنم، چگونه محبت كنم. شكل عمل، روش عمل، بايدها و نبايدهاى عمل، دستور عمل؛ اين مجموعه، از مبانى و مقاصد تو انتزاع میشود.
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب «روابط متكامل زن و مرد»
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
⭕️ رضا شاه اروند را به عراق،آرارات را به ترکیه،سرچشمه هیرمند را به افغانستان بخشید،محمدرضا شاه،استان بحرین را به وهابی های آل خلیفه،جزایر آریایی و زرکوه را به امارات بخشید اونوقت براندازِ میگه دولت رئیسی ایران را به چینی ها فروخت،اونیکه آب و خاک ایران را فروخت بی غیرتای پهلوی بودن
👤 سعید باقری🇮🇷
📚 @DasTanaK_ir
⭕️ اخبارى را كه مىشنويد پيرامون آن تفكر كنيد، تفكر براى عمل، نه تفكر براى روايت زيرا راويان علم بسيارند و عمل كنندگان به علم كم.
#نهج_البلاغه
حکمت ۹۸
👤 نهج البلاغه
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️حدیثی که رهبر انقلاب سفارش دادند با خط خوش بنویسند تا همواره در پیش چشمانشان نصب کنند!
📚 @DasTanaK_ir
همسر شهید نواب صفوی :
بعد از افطار به آقا گفتم :
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است؛
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان!
وقتِ نداشتن داد میزنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
ولایت
«خداوندا، نه بهشت می خواهم و نه شهادت! من فقط «ولایت» می خواهم. مرا به ولایت مولا علی علیه السلام بمیران و آن جناب را در شب اول قبر ، به فریاد من برسان... بر سر مزارم اسم و مشخصات ننویسید. فقط بنویسید. «همگان به سوی او باز می گردند». قبرم را هم سطح زمین درست کنید.
برروی پیشانی ام پارچه ای که روی آن نام مبارک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها است ببندید.»
این عبارت در طلیعه ی وصیتنامه یک شهید به چشم می خورد. از همین جملات می توان فهمید که او در چه سطحی از معرفت قرار دارد. کسی که جایگاه ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را اینگونه درک می کند که حاضر نیست با بهشت و شهادت آن را عوض کند به یقین حقیقت عالم را کشف کرده! و عجیب تر اینکه این شهید، جوانی،است از روستاهای دورافتاده زابل، کسی که در عمر کوتاه خود مراتب کمال را به خوبی طی کرد و برای صدها مثل من، دلیل راه گردید. او با سن کم خود مسئولیت واحد اطلاعات لشکر ثارالله را به عهده داشت و مسئول محور این لشکر در منطقه شلمچه بود.
وقتی در کنار سیم های خاردار، راه رزمندگان بسته شد، حسینعلی خود را بر روی سیم ها انداخت و پلی شد برای عبور رزمندگان.
(شهید) مرتضی بشارتی یکی از دوستان خاص حسین بود. از فرمانده اش شهید عالی کم حرف می زد. اما یک بار با اصرار ما گفت:
ما با حسین رفتیم شناسایی. در منطقه ای محفوظ سنگر گرفتیم. وقت نماز شد حسین نمازش را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. گویی خدا در مقابلش ایستاده و او را مشاهده میکند. بعد من ایستادم به نماز. در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند. خیلی دوست داشتم مثل حسین اهل یقین شوم. پس از اتمام نماز دیدم حسین از دور به من نگاه می کند و می خندد! پرسیدم:چیزی شده!؟ گفت: می خواهی یقینت زیاد شود؟! با تعجب نگاهش کردم. گفتم :بله، اما شما از کجا می دانی؟! خندید و گفت: گوش خودت را روی زمین بگذار! من هم این کار را کردم. لحظاتی بعد بدنم از حالتی که پیش آمده بود می لرزید. وصف آن لحظه امکان پذیر نیست! من شنیدم زمین با من سخن می گفت!! صدایی را که شنیدم هنوز به خاطر دارم! «مرتضی نترس! عالم عبث نیست. کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو عبد خدا هستیم. اما در دو لباس و دوشکل متفاوت! سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...».
حسین لبخندی زد و گفت: یقینت زیاد شد؟! من می دانستم انسان میتواند بسیار به خدا نزدیک شود اما نه تا این حدّ. اگر با گوش خودم نمی شنیدم محال بود این کار او را باور کنم. اما حسینعلی عالی حرف هایش عجیب بود. او در حضور دائم بود! مهم ترین نشانه ی این حضور دائمی، آگاهی از شهادتش بود!
چهارده روز قبل از شهادتش گفت: زمین آیات خدا را می خواند آیا صدایش را می شنوی!؟ و من گنگ بودم و نمی فهمیدم. بعد شروع کرد به نوشتن وصیتنامه :من چهارده روز دیگر شهید می شوم. وصیتنامه را به یکی از دوستان داد. بعد از او پس گرفت و گفت: تو بلافاصله بعد از من شهید می شوی!!
بعد آن را به من داد و گفت: تو در عملیات شهید نمی شوی!
حسین! او مانند کبوتری خونین بال روی سیم های خاردار مانده بود. گلوله ای به پهلویش وارد شده و به قلبش رسیده بود.
بیایید رفتار و گفتارما طوری نباشد که فردا نزد شهداء شرمنده نباشیم.
بریده ای از کتاب: برای قاتلم ص ۱۵۹
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b