محمد فصولی.mp3
زمان:
حجم:
6.01M
🔘 اغثنی یا بابالحوائج
🎼 تنظیم_استودیویی
🎧 نواهنگ فوقالعاده👌
♥️ #یاموسیبنجعفر علیه السلام
#شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام تسلیت
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
گنجینه داستان معبر شهدا
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 30 " طلسم عشق" 🔺 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 31
" مهمانی بزرگ"
🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️
💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ...
منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ...
قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ...
🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ...
اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...
💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ...
زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢
🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم ....
و یکی محکم زدم پشت دست مریم...
🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ...
🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ...
قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ...
🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ...
مامان، مریم رو زد ...😢
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجازه میدی با تو یک شب کربلا باشم...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#شب_جمعه
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#سلام_امام_زمانم
دوباره جمعہ شد و دل شده پریشانٺـ
دوباره حسرٺـ دیدار برقِ چشمانٺـ
بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ علیڪ
سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺـ...!!
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🔻دنیـــــــــــا منهای تو
یعنی جهنم...
اَللّھُمَّ؏َجّللِولیِّڪَالفَࢪَج
#امام_زمان
🌤@dastanemabareshohada
AUD-20211016-WA0136.
زمان:
حجم:
3.89M
🎙🎶
صدای من به کسی نمیرسه...
تو دعام کنی برام بسه...💔
#امام_زمان🕊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
گنجینه داستان معبر شهدا
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 31 " مهمانی بزرگ" 🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
#رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۳۲
"تنبیه عمومی"
🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ...
✅ اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم...
💢به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ...
🔹تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم😒
🔸علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... 😒
💢 بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...
و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ...
غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...😌
🔸داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...😒
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ...
💢 علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ...
خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ...
و لبخند ملیحی زد ...😊
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ...
❤️ و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ...
هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ...
💢 بچه ها هم دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ...
💞 منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ...
چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
✅ اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ...
این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ...
و اولین و آخرین بار من...☺️
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
159.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊شب مبعث حضرت محمد مصطفی ،ص، بر همه شیعیان مبارک🎊
🌺شفای زندگیام آیه های قرآنت
🍃 بیا به ما برکت بده به برکت نانت
🌸 تویی که کعبه به دور سر تو می گردد
🍃 رسول آینه ها،هستی ام به قربانت
🌺 تویی که ماه هست،مهر جانماز شبت
🍃تویی که حضرت حیدر شده مسلمانت
🌸شبی بیا و مرا زائر حریمت کن
🍃 چرا که عطر خدا می وزد زایوانت
🌺 اگرخاک کف پای توست ارض و سماء
🍃 بهشت شاخه یاس ای است کنج گلدانت
شبتون بخیرمحمدی وپرنور✨
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#سلام_امام_زمانم 💞
🌱 وعدهها دادم به دل،روزی میآیی از سفر...
🌱 کی محقق می شود این آرزوی شیعیان...؟
#العجلمولایغریبم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
«لقد منَّ الله علیَ المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم»
※ رسولی، از میانِ ما، و برایِ ما....
که حرکت در مسیرِ "حبیب الله شدن"
فقط با " او " ممکن است.
※ " بعثتِ احمد " ؛
انقلابی بود علیه شیطان،
که دل ها را از معبودِ مجازی خالی و از محبّت اله یکتا پُر می کند.
※ اوست ؛
پیامبر اُمّتی که برگزیده خواهند شد برایِ ظهور آخرین انقلاب جهان و وراثت صالحان در زمین !
شیرینی رسالتی عظیم به کامِ جانمان مبارک.
#عید_مبعث مبارک
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃