۱۲ اسفند ۱۳۹۹
یک غذا خوری بین راهی بر سردر ورودی اش با خط درشت نوشته بود:
«شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آنرا از نوه ی شما دریافت خواهیم کرد»
راننده ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فورا " پارک کرد و وارد رستوران شد و ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود. ولی دید پیش خدمت با صورت حسابی بلند و بالا جلویش سبز شده است ...
با تعجب پرسید: «مگر شما ننوشته اید پو ل غذا را از نوه ی من خواهید گرفت؟»
پیش خدمت با خنده جواب داد: « چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت ولی این صورت حساب مربوط به پدر بزرگ مرحوم شماست ...! »
نتيجه اخلاقی :
اين داستان حقيقتی را در قالب طنز بيان میکند که کاملا مصداق دارد ...
ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند ...
" انتخاب ها را جدی بگیریم ... در قبال آیندگان مسئولیم ...! "
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
ماه_رجب،عجب مااهیه🌛💛🌜
☘️وقتی میگیم «یامَن أرجوهُ لِکلّ خَیر» ⬅️یعنی توقعت از خدا تو این ماه، فقط و فقط #خیر باشه، هر خیری.
💠خیر⬅️ میتونه، چادری باشه که بارها و بارها خواستی سرکنی اما توجیه های مختلف مانع ش شد.... اینکه سختم میشه، اقوام طعنه میزنن بهم، دوستام طردم میکنن و غیره و غیره
💠خیر⬅️ شاید خاتمه دادن به دوستی های گناه آلود فضای مجازیت باشه
💠خیر⬅️میتونه مهارکردنِ اسب افسار گسیخته ی چشمانمون باشه که تو سرزمین گناه میتازه و جولان میده و هر آنچه خدا نهی کرده میبینه.
💠 خیر⬅️ شاید تغییر تو ظاهرمون باشه، از آنچه خلق میپسنده به اونچه فقطططط خالقمون خریدارشه
🌹 تو دعای ماه رجب داریم ، «یا مَن یُعطِی الکثیرَ بِالقَلیل »
عمل ناچیز به درگاهش ببر، مزد زیاد دریافت کن.چی از این بهتر ⁉️
❌پس نگو ☝️
🛑 خیلی تو گناه غرق شدم و روم نمیشه با خدا حرف بزنم
🔷چون 👇
☘️تواین دعا میگیم:«یا مَن یُعطِی مَن سَئَلَهُ»، «یا مَن یُعطی مَن لَم یَسئَلهُ» و «مَن لَم یَعرِفهُ»
🌱یعنی رحمت الهی تو این ماه شامل همه میشه :
🔺کسانی که صدا زدن پروردگار رو یادشون رفته.
🔺یا حتی کسانی که خدا رو نمیشناسند‼️
🌹پس باخیال آسوده خدا رو صدا بزن 🌹
🔆فقط کافیه ازش طلب کنی☘️ «جمیع خیرالدنیا و جمیع خیر الآخرة»☘️
🔰مطمئن باش به خواسته ت میرسی 💪
#ماه_رجب
#استغفار
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
۱۳ اسفند ۱۳۹۹
♻️ #داستان
📌زیرکی با خود
☘️با خودش فکر می کند چند روز است حال و حوصله نماز خواندن ندارم چه رسد به اول وقت خواندنش..
🔅- آخر این چه وضعی است؟! اگر من مثلا مذهبی حال نماز خواندن نداشته باشم پس بقیه مردم چه؟
🔹+ اصلا چه ربطی داشت به بقیه مردم. آن ها شاید از من خیلی بالاتر باشند. کی گفته که تو بالاتری مرد؟
🔅- حالا اصلا این را ولش کن. چه کار باید بکنم؟ روز اول که بیخیال شدم و اخر وقت خواندم. روز دوم هم همین طور. دیگر روز سوم کم مانده بود نماز صبحم قضا شود. حالا قضا هم می شد شاید ناراحت نمی شدم. چقدر بد شده ام. اصلا حال و حوصله ندارم ها
🔹+ مثل همین الان که اذان را گفته اند و اینجا نشسته ای آسمان ریسمان به هم می بافی.
- دقیقا.. این چند روز هم از وقت اذان همین طور هی با خودم کلنجار رفتم تا آخر وقت دیگر خودم را به زور بلند کردم.
🔅+ چقدر گرمت است. بلند شو آبی به سر و صورتت بزن.
🔹_ راست می گی ها. باشه.
🔅+ حالا که تا اینجا آمده ای، یک باره یک وضو هم بگیر.
🔹- آره. وضو گرفتن که کاری ندارد.. بفرما این هم وضو.. قربه الی الله
🔅+ آفرین. چطور است به جای اینکه اینجا بنشینی به نماز و این ها فکر کنی، یک سر بروی بیرون و یک دوری بزنی و چیزی بخری.. چرخی بزنی.. خریدی بکنی. چطور است؟
💢- باشه. خوبه. کی از خرید بدش می آید. شاید یک پیراشکی بخرم. نزدیک ناهار است و حسابی گرسنه ام.
🔹لباس هایش را می پوشد. از خانه بیرون می زند بلکه یک خریدی بکند. صدای الله اکبر از بلندگوی مسجد بلند است. مردم مشغول نماز اول وقت هستند.
🔅+ تو که وضو داری. تا اینجا هم آمده ای. حالا یک نمازت را اینجا بخوان و بعد برو خرید که معطل هم نشوی. می دانی که نماز نخوانی به همان اندازه و بیشتر معطل می شوی
- آره. باشه. بریم مسجد.
🌸نماز ظهر را می خواند و با خود می گوید: نماز عصر را هم بخوانم که بهتر است. عصر را هم می خواند. پیراشکی را می خرد و به خانه برمی گردد. خوشحال و شاداب است. اصلا برنامه مسجد و نماز جماعت نداشت اما حالا ببین چه شد. راهش همین است.
🌺الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خادِعْ نفسَكَ في العِبادَةِ ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها ، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها ، إلاّ ما كانَ مَكتوبا علَيكَ مِن الفَريضَةِ ، فإنّهُ لا بُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها .
☘️امام على عليه السلام : براى عبادت كردن نفْس خود را بفريب و با آن ملايمت كن و به زور [به عبادت ] وادارش مكن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير ، مگر در عباداتى كه بر تو واجب گشته است كه در اين صورت بايد آنها را به موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت كنى .
📚نهج البلاغة : الكتاب 69
🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۳ اسفند ۱۳۹۹
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
♻️ #داستان
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست ...
صدقه را بنگر که چه چیزیست! !!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است.🌹🍃
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
💌 #روزهای_انتظار
تا حالا آیههایی رو
توی قرآن خوندیم
که درمورد ظهوره
خوبه بدونیم
طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام
🌸 ۵۰۴ آیهی قرآن
#تفسیر مربوط
با امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف ) دارند...
توی یکی از آیههای قرآن
🌟 اومده که:
در زبور نوشتیم که
زمین به بندگان صالح میرسه
🌿 زبور، کتاب حضرت داود(علیه السلام ) بود؛
اما علامه طباطبایی، در
تفسیر المیزان اوردند
که توی این آیه
زبور، یعنی همه کتابهای آسمانی
این یعنی
📚 تمـام کتـابهای آسمـانی
مژده دادند که روزی
زمین
به وسیله آخرین منجی
رنگ واقعی آرامش رو خواهد دید . . . 💜💙
💫 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📗 خاتم ولایت. تولیدات فرهنگی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
ڪانال برتــر ⏬⏬
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۵ اسفند ۱۳۹۹
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
✅طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
✍️فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده :
🌸یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد :
🍃شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
🌹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند .🌟
🍃 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!
🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) "
🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ،
🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید "
🌼مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟
🌳گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است .
🍃پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .
🌳هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
🔷چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
🔷راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
🔷شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
🍃طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🌻
🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند🌻
ڪانال برتــر ⏬⏬
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
📖 #درمحضرقرآن
هیچ حادثه ای برای ما رخ نمیدهد مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است
«توبه ۵۱»
⌛️یه بار از یه بزرگی پرسیدم : وقتی یه اتفاقی تو زندگیمون میفته از کجا بفهمیم امتحانه یا تقاصه؟
بهم گفت: هر لحظه از زندگی ما یک امتحانه.
ما همواره و با هر اتفاقی در معرض سنجش هستیم.
و #خدا همیشه روی تک تک کار های ما ناظره.
⏳بله درسته، در حقیقت تو زندگی همه ی ما چالش هایی وجود داره
و اتفاقات زیادی برامون میفته
مبادا فکر کنید تصادفی بودن! هرگز....
همه ی اونا رو خداوند برای ما تنظیم کرده.
⏳ حالا شاید سوال بشه که چرا؟
اصلا چرا باید این چالش ها وجود داشته باشن؟
در پاسخ باید بگم که شما وقتی از یک حادثه خارج میشید دیگه آدمی نیستید ک به اون حادثه وارد شدید💎
شما بزرگ تر شدید✓
قوی تر شدید✓
خیلی چیزا رو فهمیدید✓
و روحتون رو وسعت بخشیدید✓
°•°شما تکامل پیدا کردید°•°
من بهتون تبریک میگم🤍
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
ڪانال برتــر ⏬⏬
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
۱۷ اسفند ۱۳۹۹