eitaa logo
گنجینه داستان معبر شهدا
215 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
504 ویدیو
6 فایل
داستانهای اخلاقی - معرفتی - شهدایی - برای آموختن راه زندگی سالم کانال معبرشهدا https://eitaa.com/mabareshohada ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 🌱 وعده‌ها دادم به دل،روزی می‌آیی از سفر... 🌱 کی محقق می شود این آرزوی شیعیان...؟ https://eitaa.com/dastanemabareshohada
«لقد منَّ الله علیَ المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم» ※ رسولی، از میانِ ما، و برایِ ما.... که حرکت در مسیرِ "حبیب الله شدن" فقط با " او " ممکن است. ※ " بعثتِ احمد " ؛ انقلابی بود علیه شیطان، که دل ها را از معبودِ مجازی خالی و از محبّت اله یکتا پُر می کند. ※ اوست ؛ پیامبر اُمّتی که برگزیده خواهند شد برایِ ظهور آخرین انقلاب جهان و وراثت صالحان در زمین ! شیرینی رسالتی عظیم به کامِ جانمان مبارک. مبارک ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
سیدنا.mp3
6.92M
💠 سیدناطاهااعلی‌الخلقِ‌جاها 🎼 فوق‌العاده👌 🌙 ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
گنجینه داستان معبر شهدا
#رمان شب #بدون_تو_هرگز ۳۲ "تنبیه عمومی" 🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... ✅ اما یه بار
🌠 شب ۳۳ "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸 دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... ⭕️ هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ... 😕 🔸اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت .. 🔵 عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ... ✔️ پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...✅ 🔵 بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ... - هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ... جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ... - به کسی هم گفتی؟ 💢 یهو از جا پرید ... - نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ... 🔹 دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ... - تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...😣 ادامه دارد... https://eitaa.com/dastanemabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚 یاد شما همچون هوای دم تازه‌ می‌کند جان را.. 😌 کافیست لحظه‌ای یاد را نفس بکشیم تا امید وصال 💞 تمام وجودمان را پر کند... 😍♥️ ༻‌🌸༺‌‌‌🌸༻‌🌸༺‌‌‌ ༻‌🌸༺‌‌‌ سلاااام و درود دوستان✋🏻 🌸 صبحتون بخیر☺️ روزتـــون پر از شادی😍 الهی که حال دلتون خوووووب باشه💐 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
روز قیامت که چشم دلمان به حقایق باز میشود، 👌بابت هر ساعتی که بیاد خدا نبوده ایم حسرت میخوریم😰 👈قدر این لحظه های عمر رو بدونیم... 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
گنجینه داستان معبر شهدا
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۳۳ "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸
🎆 شب 34 ❣️ دو اتفاق مبارک با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ... - اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ... گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ... توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... 🔷 البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... 🔸 حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... ✅ خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت... اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... 🔷 تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ... ⭕️ این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... ✅ سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ... ادامه دارد... https://eitaa.com/dastanemabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ 💎السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ... 💎سلام بر تو اي باب خدا و سياستمدار دينش 📚فرازی از زیارت آل یاسین سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست! و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد... https://eitaa.com/dastanemabareshohada
تمام زندگی ات را به خالق این جهان بسپار همه ذرات هستی نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهای زندگی هرگز دل آشوب نباش آرام باش گام هایت را با امید بردار و تنها به او اعتماد كن خداوند برای تو کافیست روزتــون پـر از موفقیت 😊😊 ڪانال برتــر ⏬⏬ ↶【به ما بپیوندید 】↷ 👇👇 https://eitaa.com/dastanemabareshohada