فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 نماهنگ #عزیزم_حسین ۲
موندنیترین رفیق من، امام حسین (علیهالسلام) ❤️
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
گنجینه داستان معبر شهدا
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 37 🌷"بیت المال" ❣اَحَدی حریفِ من نبود ... گفتم یا مرگ یا علی ... به هر
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 38
🌷 "وَ جَعَلْنٰا"
🔹 "وَ جَعَلْنٰا" خوندم ... پام تا ته روی پدالِ گاز بود ... ویراژ می دادم و می رفتم ...
حق با اون بود ... جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته... بدن های سوخته و تکه تکه شده ...😔
⭕️ آتیشِ دشمن وحشتناک بود ... چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود ...
🚷 تازه منظورش رو می فهمیدم ... وقتی گفت ... دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن ... واضح گِرا می دادن...
آتیش خیلی دقیق بود ...🔥🔥
باورم نمی شد ... توی اون شرایطِ وحشتناک رسیدم جلو ... تا چشم کار می کرد ... شهید بود و شهید ... بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن ...😭
🔺 با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... صدای سوتِ خمپاره ها رو نمی شنیدم ... دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن ...
🔸چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم ... بین جنازه شهدا دنبال علی خودم میگشتم...😔
🌷غرق در خون تکه تکه و پاره پاره ...بعضی ها بی سر... بی پا... بی دست... بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده ... هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود ...😢
تعبیرِ خوابم رو به چشم می دیدم ...
🔷 بالاخره پیداش کردم ... به سینه افتاده بود روی خاک ...😭
چرخوندمش ... هنوز زنده بود ... به زحمت و بی رَمَق، پلک هاش حرکت میکرد...
سینه اش سوراخ سوراخ و غرقِ خون ... از بینی و دهنش،خون می جوشید... با هر نفسش حبابِ خون می ترکید و سینه اش می پَرید . . . 😭
❣ چشمش که بهم افتاد ... لبخندِ ملیحی صورتش رو پر کرد ... با اون شرایط ... هنوز می خندید...
🔶 زمان برای من متوقف شده بود ...
سرش رو چرخوند... چشم هاش پر از اشک شد ... محوِ تصویری که من نمی دیدم ... لبخندِ عمیق و آرامی،پهنای صورتش رو پر کرد ... آرامشی که هرگز،توی اون چهره آرام ندیده بودم ...
🌷 پرش های سینه اش آرام تر می شد ... آرامِ آرام ... آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهرِ مادرش خوابیده بود ... 😭😭
✍🏼 پ.ن: برای شادی ارواحِ مطهرِ شهدا
علی الخصوص شهدای گمنام ...
و شادی ارواحِ مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظارِ بازگشتِ پاره های وجودشان ... سوختند و چشم از دنیا بستند ... صلوات...
✅ ان شاء الله به حرمتِ صلوات "ادامه دهنده راه شهدا باشیم" .... نه سربارِ اسلام ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
خبر دهید بھ عالَمـ ڪھ عید،عیدِخُداسٺ
ادب ڪنید ڪھ میلادِ سیـدالشھـــداسٺ..
ارباب مهربانم تولدت مبارک🌹
#شبتون_بخیروشادی🌙🎊
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
سلام یابن الحسن جان 💚
🍃 امام حسین علیه السلام فرمودند:
💕 نهمین فرزند من، قائم به حقّ است. خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت.
💚 عاشقان حسین، منتظران مهدی💚
#امام_زمان
#میلاد_امام_حسین
#امام_حسین
#عزیزم_حسین
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📝 مکالمه زیبای اباعبدالله الحسین با مروان پیرامون ازدواج دختر حضرت زینب با یزید
🔹پاسخ به شبهات رو از سیدالشهدا یاد بگیریم
🔸١۴٠٠ سال پیش تو اون جامعهای که برای زنان ارزشی قائل نبودن و بازیچه روابط سیاسی و قومی قبیله ای میشدن و اصلا ازدواج ها بر همین مبنا بود، سیدالشهدا اینطوری زیبا از زن و کرامت زن میگن
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
گنجینه داستان معبر شهدا
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 38 🌷 "وَ جَعَلْنٰا" 🔹 "وَ جَعَلْنٰا" خوندم ... پام تا ته روی پدالِ گاز
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 39
❣ "برمی گردم..."
🔷 وجودم آتش گرفته بود ... می سوختم و ضجه می زدم ... محکم علی رو توی بغل گرفته بودم ... صدای ناله های من بین سوتِ خمپاره ها گم می شد ...
از جا بلند شدم ... بین جنازه شهدا ... علی رو روی زمین می کشیدم ... بدنم قدرت و توان نداشت ...
🌷 هر قدم که علی رو می کشیدم ... محکم روی زمین می افتادم ... تمام دست و پام زخم شده بود ... دوباره بلند می شدم و سمتِ ماشین می کشیدمش ...
🔸آخرین بار که افتادم ... چشمم به یه مجروح افتاد ... علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش ...
💢 بینِ اون همه جنازه شهید، هنوز یه عدّه باقی مونده بودن ... هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن ... تا حرکت شون می دادم... ناله درد، فضا رو پر می کرد ...
🔵 دیگه جا نبود ... مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم ... با این امید که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیرِ هم، خفه نشن ...
نفس کشیدن با جراحت و خونریزی ... اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه ...😔
آمبولانس دیگه جا نداشت ...
❤️ چند لحظه کوتاه ایستادم و محوِ علی شدم ... کشیدمش بیرون ... پیشونیش رو بوسیدم ...
- بر می گردم علی جان ...
برمی گردم دنبالت .....
🔹و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌔 امشب شب طـــوفـان و شب دریـــاست...
✨و اینگونه بود که....
ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه 🌙 روی زمین پانهاده انگاری
💕 مـــیلــاد با سعادت فرزند دلـــیر حیدر، ســـردار باوفای کربلا ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بر قلب نازنین امام زمان مهدی علیه السلام و عاشقان اهل بیت مباركــــــــــ🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قلبتون متصل به شادی این شب ها💚🤲
#میلاد_ابوالفضل_العباس
#روز_جانباز
#ماه_شعبان
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#سلام_صبحتبخیرمولایمن
🌼عمویتان باب الحوائج است
از آن رو که در راه امام زمانش
آنچه داشت را قربانی کرد،
دعا کنید بحق عمویتان
که یاد بگیرم دل کندن از این
غفلتهای کودکانه را
در راه شما ...
این روزها که
زمینیان زمینگیر شدهاند
و اضطرار
در چشمان همگان هویداست،
بشریت دم مسیحایی شما را
بیش از هر زمان دیگری
انتظار میبرد
آقاجانم، 💚
از ارادتتان به حضرت عمو
زیاد شنیدهام
و امروز، روز میلاد ایشان است
شما را به حق
عباس بن علی علیهما السلام
بیا و به این رنج و
این قصه ی پر غصه ی دوران غیبت
خاتمه بده
بیا ای تنها امید جهانیان🌸🌺🌸
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭—═━⊰🍃♥🍃🤍🍃⊱━═—
╰═—━⊰🍃🤍🍃♥🍃⊱━—═╯
سلام رفقای جان🤚
صبح اولین روز هفته تون بخیر وشادکامی
میلاد آقاجانم💕 حضرت عباس علیه السلام رو خدمت یکایک شما تبریک میگیم 😍
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
برای اینکه انسان جزو یاران حضرت ولی عصر ارواحنافداه شود یک فرمول نیاز است. همان فرمولی که یاران حضرت سیدالشهدا علیهالسّلام داشتند.
و آن از دو عنصر تشکیل شده است.
همان دو عنصری که در وجود نازنین آقا ابوالفضل العباس علیهالسّلام به حد کمال رسیده بود: محبت و ادب.
که ادب یعنی همان طاعت.
اگر میخواهید جزو یاران #امام_زمان ارواحنافداه باشید، یادتان نرود بنویسید که همیشه جلوی چشمتان باشد.
⚘فرخنده میلاد #قمر_بنی_هاشم #ابوالفضل العباس علیه السلام و #روز_جانباز مبارک باد.⚘
#اللهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#ماه_شعبان
#میلاد_حضرت_ابوالفضل
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
گنجینه داستان معبر شهدا
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 39 ❣ "برمی گردم..." 🔷 وجودم آتش گرفته بود ... می سوختم و ضجه می زدم ...
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 40
🌷 "خون و ناموس..."
🔥آتیشِ برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیمِ خدا ما رو تا بیمارستان سالم رسوند ...
از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک کنم ...
⭕️ بیمارستان خالی شده بود ... فقط چند تا مجروح با همون برادرِ سپاهی اونجا بودن ... تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید ... باورش نمی شد من رو زنده می دید ...
🔹مات و مبهوت بودم ...
- بقیه کجان؟ ... آمبولانس پر از مجروحه ... باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط ...
🔶به زحمت بغضش رو کنترل کرد ...
- دیگه خطی نیست خواهرم ...خط سقوط کرد ...الان اونجا دست دشمنه ...😔
✅ یهو حالتش جدی شد ...
- شما هم هر چه سریع تر سوارِ آمبولانس شو برو عقب ... فاصله شون تا اینجا زیاد نیست ... بیمارستان رو تخلیه کردن ... اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه ...
یهو به خودم اومدم ...
- علی ... علی هنوز اونجاست ... ❤️
و دویدم سمت ماشین ...
🔷 دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد ...
- می فهمی داری چه کار می کنی؟ ... بهت میگم خط سقوط کرده ...
هنوز تو شوک بودم ...
❇️ رفت سمتِ آمبولانس و درِ عقب رو باز کرد ... جا خورد ... سرش رو انداخت پایین و مکثِ کوتاهی کرد ...
- خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب ... اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود ... بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده... بیان دنبال مون ...
من اینجا، پیششون می مونم ...
🔸سوتِ خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد ... سر چرخوند و نگاهی به اطراف کرد ...
- بسم الله خواهرم ... معطل نشو ... برو تا دیر نشده ...
🚐 سریع سوارِ آمبولانس شدم ... هنوز حالِ خودم رو نمی فهمیدم ...
- مجروح ها رو که پیاده کنم سریع بر می گردم دنبالتون ...
✅ اومد سمتم و در رو نگهداشت ...
- شما نه ... اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم ... ارزشِ گیر افتادن و اسارتِ ناموسِ مسلمان ، دستِ اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره ...
"جون میدیم ... ناموسِ مون رو نه ..."
یا علی گفت... و در رو بست ...
🔷 با رسیدنِ من به عقب ، خبرِ سقوطِ بیمارستان هم رسید ...😞
✍🏼 پ.ن: "شهید سید علی حسینی" در سن ۲۹ سالگی به درجه رفیعِ شهادت نائل آمد ... پیکرِ مطهر این شهید هرگز بازنگشت ....
جهتِ شادی ارواحِ طیبه شهدا صلوات...🌷
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱
✨✨امام سجاد عليه السلام فرمود:
هيچگاه به دليل انتساب به پيامبرخدا صلي الله عليه و آله چـيزى نخــوردم «و از آبروى آن بزرگوار به سود خود استفاده نكردم».
[كشف الغمه، ج 2، ص 93.]
به فدای رگ ایرونی تو♥
ولادت ولیعهد اربابمون ، آقا امام سجاد علیه السلام هزاران هزاران تبریک به قلب نازنین امام زمانمون و عاشقان اهل بیت علیه السلام💐💐💐
#میلاد_امام_سجاد
#ماه_شعبان
#شبتون_بخیروشادی
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#سلام_صبحتبخیرمولایمن
عمری است که
پناهمان هستید،
بیآنکه بدانیم ...
بیآنکه بخواهیم ...
عمری است نگاه گرم و نافذتان،
تیرهای بلا را
از ما دور کرده است ...
عمری است دعایتان،
کوچک و بزرگمان را
حفظ کرده است ...
عمری است به برکت شما
روزی میخوریم،
نفس میکشیم ...
چه جان پناه امنی داریم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
سلامصبحتـون بـخیر🤚
امروزتان متبرک به نگاه خدا⚡️
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🏝از عشـق حسیـن ابن علے آبـادیـم
عُمرے بہ ابالفضلِ علے دل دادیـم
گشتیم اگر عاشق عباس و حسین
مدیون دعاے حضرتــــ"سجـادیم"🏝
⚘✨ولادت باسعادت
زینالعابدین، سجّاد، زَکیّ، ذُوالثَّفِنات، اِمامُالْمُؤْمِنین، اَلْأمین، سَیِّدُالْعابِدین، قُدوَةُالزّاهِدین، زَیْنُالصّالِحین، مَنارُالْقانِتین، إبنُخِیَرَتَین، سَیِّدُالْمُتَّقین،سید الساجدین
امام سجاد علیه السلام مبارک باد✨⚘
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
╰─┅─🍃🌸🍃─
گنجینه داستان معبر شهدا
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 40 🌷 "خون و ناموس..." 🔥آتیشِ برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیمِ
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 41
🌷 "که عشق آسان نمود اول ..."
🔹نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ...
- سریع برگردید ...
موقعیت خاصی پیش اومده...📞
✈️ رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پروازِ انتقالِ مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ...
نغمه و اسماعیل بیرونِ فرودگاه با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاکِ غم و درد روی صورتشون پاشیده بود ...
⭕️ سکوتِ مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چی صبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ...
- به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟
- نه زن داداش ...
صداش لرزید... - امانته ...
🔶 با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گُر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم....
- چی شده؟ ... این خبرِ فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم....؟⁉️
🔷 صورتِ اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیر چشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ...
✅ فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرتِ حرف زدن نداره ...
⛔️ دوباره سکوت، ماشین رو پُر کرد ...
- حالِ زینب اصلاً خوب نیست ...
🔹بغضِ نغمه شکست ...
- خبرِ شهادتِ علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید...😔
💢 جملاتِ آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امانِ حرف زدن به نغمه نمی داد... 😭
- یعنی چقدر حالش بده؟ ...
🔸بغضِ اسماعیل هم شکست ...
- تبش از ۴۰ پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ...💉🌡
صداش بریده بریده شد ...
- ازش قطعِ امید کردن ... گفتن با این وضع.....
🔹 دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ..
ادامه دارد...
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#تلنگر
ماهمیشه فکرمیکنیمشهدا یه
کارخاصیکردنکہشهیدشدن❗ ،
نهرفیق . .🖐🏽
اونا خیلیکارهارونکردنکه شهید
شدن :))
#حرف_قشنگ 🌸 🌱
🌙#شبتون_شهدایی
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
لِذَتوُصلنَدانَد
مَگَرآنسُوختِهای
کِهپَساَزدوریبِسیار،
بهیاریبِرسَد!...💔
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🌟خـدایـا...
🌟چقدر لحظه های
🌟با تو بودن زیباست است
🌟الهی...
🌟مشگل گشای تمام
🌟گرفتاریهای بندگانت باش
🌟مسیر زندگیشان را
🌟همـوار کن
🌟و صندوقچه سرنوشت شان
🌟را پرکن از سلامتی
دل های تان پر از آرامش💖
لبخند خدا همراه همیشگی زندگی تان💕
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
____🍃🌸🍃____
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
#خاطرات_ناب_شهدا
قمقمه اش هنوزآب داشت....نمـــی خورد....
ازسر کانال تاسرش می رفت و می آمد لب های بچه ها
را باآب قمقمه اش ترمی کرد....
ریگ گذاشته بود توی دهنش که خشک نشود وبه هم نچسبد...
.....................................
آن شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند ولی
ما او را نمیشناختیم.هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم! گفت: ایرادی نداره .
یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید.صبح وقت نماز فرمانده گردانمان
آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید
و ما آنوقت تازه او را شناختیم....!!!!
#سردارشهیدحاج_حسین_خرازی
#سالروز_شهادت🕊
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
🕊☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
____🍃🌸🍃____
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺