⚫️ وفات امّ المومنین
حضرت خديجه کبری (سلام الله علیها) به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض مینماییم....
#وفات_حضرت_خدیجه 🏴
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀
🍁🥀🍂
🥀🍂
🍁
سلام علیکم...
🥀 شام وفات جانسوز أمّ المومنین حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) را به محضر ائمه طاهرین(سلام الله علیهم اجمعین) به خصوص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت و تعزیت عرض مینماییم. 🏴🏴
#وفات_حضرت_خدیجه 🏴
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀
🍁🥀🍂
🥀🍂
🍁
امشب مهمون شمائیم با
❇️ قسمت شصت و نهم
از داستان:
🔸رؤیــــ😴ـــای نیمه شب 🌘🔸
یا علی مدد... ✌️
🌸قسمت شصت و نهم🌸
🌴 احتیاج داشتم با یکی درد دل کنم. خوشحال بودم که پدربزرگ آمد و سرصحبت را باز کرد. گفتم: «من هم خدا را شکر میکنم که شما را دارم! گاهی دلم میخواهد با یکی حرف بزنم. در این وقتها، جای خالی پدر و مادرم آزارم میدهد. برای همین گاهی بهسراغ ابوراجح میرفتم. او سنگ صبور من بود. به حرفهایم گوش میکرد. با من حرف میزد. سعی میکرد کمکم کند.»
_ بیچاره حالا خودش بیشتر از همه به کمک احتیاج دارد!
_ نه، پدربزرگ! کسی که وضعش از همه بدتر است، منم. اگر ابوراجح بمیرد، از این همه درد و رنج راحت میشود. ریحانه دیر یا زود، ازدواج میکند و به زندگیاش مشغول میشود. همسر ابوراجح با دیدن اولین نوهاش، دوباره لبخند می زند. این من هستم که باید با دردهایم بسوزم و بسازم. هیچکس هم نمیتواند کمکم کند.
_ باور کن حاضرم تمام هستیام را بدهم تا تو دلشاد و سعادتمند باشی. حاضرم ریحانه را در کفهای از یک ترازو بگذارم و در کفهٔ دیگر، طلا و جواهرات بریزم تا او به همسری تو درآید. افسوس که من و ثروتم نمیتوانیم در این باره کاری کنیم! چه روز شومی بود آن روز که از تو خواستم از کارگاه به فروشگاه بیایی. کاش ريحانه و مادرش هرگز تصمیم نگرفته بودند از مغازهٔ ما گوشواره بخرند! اگر او را پس از سالها ندیده بودی، چنین نمیشد.
🌾اندیشیدم: ریحانه حالا در خانهٔ ما، کنار بستر پدرش نشسته و گوشوارههایی را که من ساختهام به گوش دارد. چقدر به او نزدیکم و او چقدر از من دور است؛ به فاصلهٔ خورشید تا زمین از من دور است و دست نیافتنی.
_ احساس ناتوانی و سرشکستگی میکنم وقتی می بینم نمی توانم تو را از رنجی که میکشی نجات دهم.
سرم را روی شانهاش گذاشتم
_ ناراحت نباش پدربزرگ! بهتر است به خدا توکل کنیم. ابوراجح در آن اتاق در حالِ احتضار است و همسرش و دخترش از این مصیبت، بیتابی می کنند. خوب نیست من اینقدر خودخواه باشم.
🍀سرم را به سینهاش فشرد و گفت: «حق با توست. تو را به خدا می سپارم و خوشبختیات را از او میخواهم. امیدوارم قبل از مردنم، تو را خوشحال و سعادتمند ببینم!»
به او خیره شدم و گفتم: «خواهش میکنم از مُردن صحبت نکنید! ابوراجح را که دارم از دست میدهم. دیگر غیر از شما کسی را ندارم. شما باید آنقدر زنده بمانید تا نوه هایتان را تربیت کنید و زرگری و جواهرسازی به آنها یاد بدهید.»
پدربزرگ خندید و گفت: «من که خیلی دلم میخواهد. باید دید خدا چه میخواهد.»
_ دیشب، همین جا، در خواب دیدم که من، شما، ابوراجح، ریحانه و مادرش میان باغی زیبا نشستهایم و از هر دری حرف می زنیم و می خندیم. بیدار که شدم، با خودم فکر کردم: چقدر از آن خواب و رویا فاصله دارم! امشب بیشتر از هر وقت دیگر خودم را از آن خواب زیبا و دل انگیز دور میبینم. کاش هیچ وقت از آن خواب بیدار نمیشدم! امشب هم اگر خواب به چشمم بیاید، شاید بتوانم همان رویا را دنبال کنم. چقدر وحشت دارم از ساعتی که بیدار می شوم! روز سختی را پشت سر گذاشتیم. خدا میداند چه روزی را پیش رو داریم.
پدربزرگ برخاست و گفت: «روز سختی را با سربلندی، پشت سر گذاشتی. سعی کن بخوابی. امیدوارم فردا را هم با سربلندی پشت سر بگذاری! زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت ها و رنج ها را مداوا میکند. من در مرگ پدرت، صبر کردم. تو هم باید صبر کردن را یاد بگیری و میدانم که میتوانی.»
_ من نمیتوانم در این شهر بمانم و در آینده، شاهد ازدواج ریحانه باشم. می خواهم به جایی بروم که دیگر نامی از حله نشنوم. شاید در این صورت به توانم زنده بمانم و صبر کنم.
لبخند تلخی به لب آورد و گفت: «با هم از اینجا میرویم و هر وقت تو بگویی به حله برمیگردیم.»
ادامه دارد...
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀 #حدیث_شب
🍁 پیامبر رحمت(صلي الله عليه واله):
ای خدیجه! خداوند عزوجل روزی چندینبار به عظمت تو در نزد ملائکه مقربش مباهات میکند.
#وفات_حضرت_خدیجه 🥀
#ماه_مبارک_رمضان 🌙
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁🥀🍂
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀
🍁🥀🍂
🥀🍂
🍁
🥀 سخن
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرسیدند: «از آفریدههای خداوند کدام زیباتر است؟ » فرمود:
«سخن. » پرسیدند: «کدام زشت تر است؟ » فرمود: «سخن. » سپس فرمود: «به وسیله سخن، رو سپید میشوند و به وسیله سخن، روسیاه میگردند».
#وفات_حضرت_خدیجه 🥀
#ماه_مبارک_رمضان 🌙
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀
🍁🥀🍂
🥀🍂
🍁
🥀نیروی همت
مورچه ای را دیدند به زورمندی کمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته است. به تعجب گفتند: «این مور را بنگرید که بار گرانی را چگونه میکشد؟ » مور شنید؛ خندید و گفت: «مردان، بار را به نیروی همت و بازوی حمیّت میکشند، نه با قوّت بدن و درشتی تن».
#وفات_حضرت_خدیجه 🥀
#ماه_مبارک_رمضان 🌙
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁
حضرت آیت الله بهجت(ره) :
بعد از وفات حضرت ابوطالب وحضرت خدیجه (علیهما السلام) به پیغمبر وحی شد که دیگر در مکه ناصر و یاوری نداری.
#وفات_حضرت_خدیجه (سلام الله علیها) 🏴🥀
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁🥀🍂
🥀 ماه خدا...
#وفات_حضرت_خدیجه 🥀
#ماه_مبارک_رمضان 🌙
🆔 @dastanha_hekayat
🆔 @dastanha_hekayat
🥀🍁🥀🍂🥀🍁🥀🍂🥀🍁