eitaa logo
داستان های خوب (معنوی)
695 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
✅ کانال ما را به دوستان خوبتون معرفی کنید😘😘 ✅ داستان های خوب را جهت بارگذاری در کانال به این آیدی بفرستید 🌹 متشکرم @aliskh ✅ از انتقادات و پیشنهادات سازنده استقبال می کنیم..دریغ نفرمایید ✅ تبادل و تبلیغ خدمتتون هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
25.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 بدون شرح ببینید خیلی جالبه چه حال خوشی داره، خوش به حالش خییییلی زیبا هست ارزش هزار بار دیدن رو داره اگه ندیدید تا حالا حتما با حوصله ببینید و لذت ببرید عزیزان همراه 🌺 التماس دعا 🌺 به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
خوش آمدید و عرض خیر مقدم داریم به همه عزیزانی که در این چند روز اخیر به جمع ما پیوستند🌹🌸🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ ⁩ 💗 ای جهان ریزه خور خوان عطای تو جواد ای ز جود تو کرم گشته گدای تو جواد🌸 💓 من چه گویم به مدیحت که به قرآن کریم گفته در آیه ی تطهیر خدای تو جواد 🌸 💗عاشر ماه رجب داد خدایت به رضا که تو راضی به حقی حق به رضای تو جواد🌸 💗گل لبخند به لبهای پیمبر روئید تا شنیدی خبر نشو و نمای تو جواد🌸 💗گشت از یمن قدوم تو دل فاطمه شاد که علی گفته جهانی به فدای تو جواد🌸 به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواننده باید اینجوری بخونه!!!! به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
ســـــلام 🕊🌸 به دلهای گرمتان🕊🌸 سلامی به قـلب پاک و پر مهرتـان🕊🌸 صبحتون زیبـا و دل انگیز🕊🌸 روزتون پر از معجزه دلتون لبريز از عشق و امـيد🕊🌸 تندرست و كامروا باشيد بهترينها رو براتون آرزو ميكنم🕊🌸 به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
📗کشاورزی هر سال که گندم میكاشت، ضرر می كرد. تا اینك یك سال تصمیم گرفت، با خدا شریك شود و زراعتش را شریكی بكارد. اول زمستان موقع بذرپاشی نذر كرد كه هنگام برداشت محصول، نصف آن را در راہ خدا، بین فقرا و مستمندان تقسیم كند. اتفاقا آن سال، سال خوبی شد و محصول زیادی گیرش آمد. 🔺هنگام درو از همسایه هایش كمك گرفت و گندمها را درو كرد و خرمن زد. اما طمع بر او غالب شد و تمام گندمها را بار خر كرد و به خانه اش برد و گفت: خدایا، امسال تمام زراعت مال من. سال بعد همه اش مال تو. از قضا سال بعد هم سال خیلی خوبی شد، اما باز طمع نگذاشت كه مرد كشاورز نذرش را ادا كند. 🔺باز رو كرد به خدا و گفت : ای خدا، امسال هم اگر اجازہ دهی، تمام گندمها را من میبرم و در عوض دو سال پشت سر هم، برای تو كشت میكنم. سال سوم از دو سال قبل هم بهتر بود و مرد كشاورز مجبور شد، از همسایگانش چند تا خر و جوال بگیرد، تا بتواند محصول را به خانه برساند. وقتی روانه ی شهر شد، در راہ با خدا راز و نیاز میكرد كه: 🔺خدایا، قول میدهم سه سال آیندہ همه ی گندمها را در راہ تو بدهم. همینطور كه داشت این حرفها را میزد، به رودخانه ای رسید. خرها را راند، تا از رودخانه عبور كنند كه ناگهان باران شدیدی بارید و سیلابی راہ افتاد و تمام گندمها و خرها را یكجا برد. مردك دستپاچه شد و به كوہ بلندی پناہ برد و با ناراحتی داد زد: 🔺های های خدا، گندمها مال خودت، خر و جوال مردم را كجا میبری؟ هرکه را باشد طمع الکن شود با طمع کی چشم و دل روشن شود پیش چشم او خیال جاہ و زر همچنان باشد که موی اندر بصر به عهدـوفای به عهد به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
✍تأثیر دعای مادر روزی حضرت موسی (ع) در ضمن مناجات خود عرض کرد: خدایا می‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد: یا موسی، فلان قصاب در فلان محله همنشین تو خواهد بود. حضرت موسی (ع) به آن محل رفت و مغازہ قصابی را پیدا کرد و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ که شد ، جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد. حضرت موسی (ع) از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت: میهمان نمی‌خواهی؟ جوان گفت : خوش آمدید. آنگاہ او را به درون منزل برد. حضرت موسی (ع) دید که جوان غذایی تهیه نمود، آنگاہ زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعی که جوان می‌خواست زنبیل را در جای اول بیاویزد، پیرزن، کلماتی که مفهوم نمی‌شد ادا کرد. بعد از آن جوان برای حضرت موسی (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بخرم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو می‌دهم و غذا به او می‌خورانم، می‌گوید: «غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته» (یعنی خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی (ع) در بهشت باشی ، به‌‌ همان درجه و جایگاہ او) حضرت موسی (ع) فرمود:‌ ای جوان بشارت می‌دهم به تو که خداوند دعای او را دربارہ ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستید. به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
🌸سلام صبح بخیر 🌷صبح آمده☀️ 🌸دفتر اين زندگى را باز کن 🌷زيستن را با سلام تازه اى آغاز کن 🌸گل بخند و گل شنو در گلشن اين بوستان 🌷زندگی را با عشق تازه ای آغاز کن 🌸صبحتون غرق در آرامش 🌷امیدوارم روز خوب ، شاد 🌸و پر خیر و برکتی داشته باشید 🌷الهی آمین🙏🌹 به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
خیر مقدم و خوش آمد گویی خدمت دوستانی که تازه به جمع ما پیوستند . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹