علی اکبر داستانپور حسین آبادی
گزیده ای از نقد حجه الاسلام و المسلمین حاج علیرضا #پناهیان درباره فیلم مارمولک
@dastanpoor_iri
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده برای نقد این فیلم، تنها مطالبی را که برای من اهمیت خاصی دارند، عرض می کنم و الا سخن فراوان است.
یکی از نکات آن است که بیننده در ده دقیقه اول فیلم، به یک زندانی که دزد است و شاید دزد مسلح هم باشد علاقمند می شود و با او ابراز همدردی می کند، بگذریم از این که شخص در نظام جمهوری اسلامی محکوم به حبس است. در ابتدای فیلم که هنوز موضوع اصلی به میان کشیده نشده است، یک زندانبان و سرباز، مورد مضحکه و مسخره قرار می گیرند و خط استهزاء نیروی انتظامی و ماموران زندان و مدیران جمهوری اسلامی در تمام این فیلم به شدت پر رنگتر از خط استهزاء روحانیت است. فیلم این موضوع را القا می کند که نیروی انتظامی و ماموران راهنمایی و رانندگی خادم مردم نیستند و حافظ منافع آخوندها هستند. بنابراین یکی از گروههایی که در این فیلم مورد استهزاء قرار می گیرد ماموران جمهوری اسلامی هستند.
به ویژه زندانبان که از او چهره ای مضحک، خلق نمی کند بلکه او را و نوع او را منفور قرار می دهد که بنده در اغراض سیاسی این کار تردید ندارم. سالهاست تلاش می شود مردم نسبت به زندان حساسیت خاصی پیدا کنند و زندانی را نه مجرم که اسیر بنامند و زندانبانان را نه مجری قانون که جانی و ظالم تلقی کنند و این هدف در این فیلم بسیار مهم دنبال شده است.
در فیلم القا مفهوم رژیم آخوندی مهمترین چیزی است که تجلی پیدا می کند و این دومین دروغ است، زیرا درصد قابل توجهی از مدیران اعتقاد و اعتنایی به روحانیت ندارند و این صحیح نیست که کسی که عمامه بر سر گذاشت نانش در روغن باشد، بلکه چه بسا برعکس است.
جریان سومی که در این فیلم مسخره می شود مردم عوام کالانعام هستند که به روحانیت علاقه و ارادت دارند مهمتر از این دو موضوع قبل، نفهمی عموم مردم که با روحانیت در ارتباطند در این فیلم القا می شود، این کار به هیچ وجه هنرمندانه نیست و حتی به اندازه جکهای ملا نصر الدین هم ارزش ندارد و حکمتی در آن یافت نمی شود.
گروه چهارم جوانان هستند که در این فیلم به سخریه گرفته شده اند، شاید صهیونیستی ترین این فیلم همین باشد. ما اگر هر چه در این فیلم است بپذیریم ولی این را که طایفه ای از جوانان که جذب روحانیت می شوند، خصوصا آنان که قلم به دست می گیرند و سخنان یک روحانی را یادداشت می کنند، اینقدر احمق باشند نمی پذیریم، محال است نوجوانی که این فیلم را می بیند و اسیر تاثیرات آن می شود دیگر حتی برای ثبت سخنان برجسته ترین عالمان دینی و برای یادداشت سخنان ایشان دست به قلم ببرد.
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
امانالله قراییمقدم * بزرگان جامعه و کسانی که در راس امور هستند، به نوعی الگو و مدل جامعه به حساب آیند و مردم انتظار دارند این افراد مطابق مواضع اعلامی خود زندگی و عمل کنند. ضمن آنکه مردم از رهبران خود الگوبرداری میکنند و هر سخنی از جانب این مسوولان اعم از وزیر، وکیل، نماینده مجلس، کسانی که مسوولیت داشته و دارند، کسانی که مورد توجه و عنایت هستند و… بسیار حساسیتزاست.
بدترین زیانی که فاصله بین گفتهها و کردار این افراد یا اعضای خانواده آنان به جامعه وارد میکند، افزایش بیاعتمادی است یعنی اعتماد عمومی که از دیدگاه جامعهشناسی مهمترین و اساسیترین #سرمایه_اجتماعی است از بین میرود.
وقتی مردم میبینند بزرگان #واعظ_غیرمتعظ هستند – یعنی آنچه بالای منبر میگویند، پایین منبر عمل نمیکنند – بیاعتماد میشوند. این حساسیت درباره کسانی که از اول انقلاب تاکنون در مسند امور بودهاند، بیشتر است. فرقی هم ندارد که پسر ولایتی باشد یا دختر وزیر صنعت و دیگری. همه اینها زیر نظر مردم هستند و وقتی جامعه اینها را میبیند، اعتماد خود را به کل نظام از صدر تا ذیل از دست میدهد و این آسیبزاترین لطمهای است که به جامعه و حکومت وارد میشود و تاثیرات روحی و روانی دارد.
بنابراین تقاضای بنده این است که از این رویه پرهیز کنیم و مردم را بیش از این حساس نکنیم. مردم وقتی اینها را میبینند، به حساسیت و بدبینی آنان افزوده میشود. در نتیجه مشاهده این مسائل اعتماد عمودی مردم – اعتماد بین مردم و مسوولان و برعکس – به طور کلی از بین میرود. در نتیجه سنگ روی سنگ بند نمیشود.
مشاهده این مسائل در کشور منجر به شورش و اعتراضات اجتماعی میشود و به لایههای زیرین جامعه میرسد. شاید این خشم و بیاعتمادی فعلا فروخفته باشد یا سرکوب شود اما روز آن بالاخره میرسد. حضرت سعدی میگوید «هر که فریادرس روز مصیبت خواهد، گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش» بنابراین تکرار میکنم که مشاهده این مسائل در جامعه بسیار آسیبزاست. جامعه ما نیز از مدتها قبل نسبت به این رویه و وجود #آقازادگی در کشور، ابراز نارضایتی کرده است. این رویکرد موجب افزایش تضاد طبقاتی و تعارضات اجتماعی است و جامعه را به دو دسته #نورچشمیها و مردم معمولی تقسیم میکند
۶ دی ۹۹
@dastanpoor.iri
#عدالت_خواهی
@dastanpoor_iri
اخذ مالیات از تراکنشهای نسبتا خرد بانکی راهکار #مجلس برای جبران #کسری_بودجه است؟?
بجای اخذ #مالیات از سرمایه های انباشته میلیاردی باز هم چشم به جیب طبقه متوسط و ضعیف دوخته اید؟
وقتی نایب رئیس #کمیسیون_بودجه رزومه و تحصیلات مرتبط مالی و اقتصادی ندارد و در حساب کتاب ساده ریاضی اشتباه می کند میتوان انتظار بیشتری داشت؟
اینها حداکثر برنامه شان در عرصه تخصصی شان یعنی فرهنگ هم فراتر از فیلترینگ و تذکر به وزیر ارتباطات می رسد؟
۷ دی ۹۹
#عدالت
#عدالتخواهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@dastanpoor_iri
این بزرگوار صاحب برند محصولات فیروز است. از بزرگوارترین خیرین کشور. فعالان کارخانجات فیروز از معلولین عزیز کشور هستند. چه زیبا و رسا از خیرخواهی واقعی می گوید ... از بی غیرتی مسئولان بی کفایت ... از آسیب های اجتماعی
چرا باید با ۹ درصد منابع و تنها ۱ درصد جمعیت، وضعیت محرومیت در جامعه به اینجا برسد! دلیلش جز سوء مدیریت است؟
جز رانتخواری و هزار فامیل گراییست؟
۷ دی ۹۹
#عدالت
#عدالتخواهی
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
@dastanpoor_iri
روزنامه توسعه ایرانی نوشت: فیلم «گرگ وال استریت» که برگرفته از زندگی جردن راس بلفورت، کلاهبردار و دلال سهام نیویورکی است، از آن دست فیلمهایی است که از بس صحنههای اروتیک دارد، صدا و سیمای جمهوری اسلامی با آباژور هم نمیتواند آن را پخش کند.
اما در چارچوب باید و نبایدهای حاکم بر ایران، این تنها صحنههای اروتیک هستند که اجازه پخش ندارند؛ در عوض ولنگاریها و کلاهبرداریهای اقتصادی از رباخواری بانکها گرفته تا رانتخواری آقازادهها تا دلتان بخواهد نه تنها با آباژور، بلکه کاملا بیپرده و عیان همه جا پیش روی چشم است.
از همین روست که گرچه فیلم زندگی جردن بلفورت، قابلیت نمایش از تلویزیون ایران را ندارد، اما خودش آنقدر قابلیت دارد که آقازادههای رشید انقلابیمان در همایشی به افتخار او و کنار دست او بنشینند و از روی دستش نُت بردارند.
پویش چندی پیش «فرزندت کجاست» تبدیل شد به نمایش لوس چند وزیر و وکیل برای گردن کج کردن جلوی دوربینها و ناله کردن از بیکاری فرزندانشان. پویش واقعی اما در جای دیگری است؛ مثلا در مهمانی «گرگ وال استریت»؛ آن هم وقتی که نام پسران علیاکبر ولایتی در حالی که کنار بلفورت بزرگ نشستهاند، میدرخشد!
دست راست آقای بلفورت
مهمانی مذکور 26 آذر در هتل شانگریلای استانبول برگزار شد. محورش سرمایهگذاری و بازاریابی و هدفش هم تضارب آرا و گرفتن ایدههای جدید برای رونق بخشیدن به کسب و کار و بالا بردن نرخ فروش از طریق تعالیم مستر بلفورت! بود؛ بلفورتی که ید طولانی در پولشویی دارد و در مهمانی کسانی که افتخار این را پیدا کردند که کنار دست او بنشینند، محمد و علیاصغر ولایتی، پسران دکتر ولایتی خودمان هستند.
البته از آنجایی که پدر این دو پسر مولف کتاب قطور «فرهنگ و تمدن اسلامی» است، انتظار میرفت پسران برای رونق کسب و کار خود پیرو تعالیم «اقتصاد اسلامی» میبودند تا تعالیم آقای بلفورت! البته شاید هم این کنار دست بلفورت نشستن چندان محل خردهگیری نباشد؛ چراکه پدر هم گرچه آمریکا بد و جهانخوار است، مدرک دکترای تخصصی خود را از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا گرفته است و گرچه چندی پیش ایرانیان را توصیه میکرد به اینکه از یمنیها یاد بگیرند و نان خشک بخورند و لنگ ببندند و مقاومت کنند و گرچه گفتمان انقلابی، آقایان در صدر را توصیه به کوخنشینی به جای کاخنشینی کرده، آقای ولایتی دهههاست که با فرزندان عزیزش کنار دست کاخ سعدآباد سکنی دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@dastanpoor_iri
در کمال سادگی
در اوج احساس انسانی
به ساده ترین شکل ممکن
هم نوع نوازی می کند.
چهره ها ...
رفتارها ...
مدل لباس ...
دیوار نیمه مخروبه پشت تصویر ...
مرد خسته و نیمه خمیده عابر پیاده رو ...
همه چیز به زیبایی در کنار هم قرار گرفته تا تفاوت دو طبقه ، دو سبک و دو منش را به تصویر بکشد!
گروهی که کم کم به گرگ بودن و دریدن گلوی گروه دیگر که آنها را گوسفندان مزرعه خود می دانند فخر می فروشند!
سرمایه داری به نقطه اوج تکامل کثیفش نزدیک می شود!
سلطه !
طبقه گرگها! طبقه گوسفندان!
برنده ها و بازنده ها !
نورچشمی ها و از چشم افتاده ها!
تمیزها و کثیف ها!
خودی ها و غیرخودی ها!
آقازاه و بنده زاده!
ژن خوب و ژن معیوب!
ارباب و رعیت!
شاه و گدا!
رفاه و محرومیت!
۹ دی ۹۹
#گرگهای_وال_استریت
#عدالت
#عدالتخواهی
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
@dastanpoor_iri
انسان به ما هو انسان، خلیفت الله و مزین به تعبیر مبارک ذات احدیت است: فتبارک الله احسن الخالقین. انسان به واسطه انسانیت، دارای حقوق و در عین حال تکالیفی است. در بعد حقوقی، توجه به ذات انسان است و همه انسانها اعم از مومن و غیر آن حق حیات دارند. حق معاش دارند. حرمتشان محترم و هتکش ممنوع است و ...
در عین حال، وقتی مصداقا از انسانی سخن میگوییم، دیگر بحث محدود به محتوا و مفهوم نیست. بنابراین وقتی مثلا درباره شخصی بنام زید سخن می گوییم، زید به واسطه شخصیت انسانی محترم و دارای حقوقی است اما در عین حال ممکن است حسب عملکرد یا افعالش در یک برهه از زمان در جایگاه قاضی و در برهه دیگر در موضع اتهام قرار گیرد و چه بسا اعدام و از حق حیات محروم گردد!
آنچه درباره انسان نوعی گفتیم درباره حضرت علی بن ابیطالب هم صادق است. یعنی قرآن ناطق بودن اولا زیبنده شخصیت علی علیه السلام و ثانیا درخور شخص اوست به واسطه قول و فعلش هم پیش از رحلت و هم پس از رحلت نبی مکرم اسلام و در طول دوران حیات پر خیر و برکتش.
نظام جمهوری اسلامی هم شامل همین قاعده است. یعنی دارای یک شخصیت مفهومی و یک مصداق عینی است. شخصیت نظام جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی ما متبلور و منعقد شده است. قانون اساسی، ثمره خون هزاران شهید و آرزوی چندین ساله میلیونها مسلمان مکتبی برای تشکیل حکومت اسلامی است.
باید توجه داشت که مصداقا از نظام جمهوری اسلامی سخن می گوییم، ارزیابی عملکرد آن در سال ۱۳۶۰ با سال ۱۳۹۹ متفاوت خواهد بود. تمامی حکومتها و نظام های سیاسی مبتنی بر یک نظام ارزشی اعم از انسانی و وحیانی، از این قاعده مستثنی نیستند.
بنابراین نباید این احتمال را منتفی دانست که ممکن است عملکرد یک نظام سیاسی، مصداقا در بستر زمان، به واسطه انحراف و انحطاط به نقطه ای در ضدیت با شخصیت مفهومی اش برسد! دقیقا مثل تک تک انسانها!
۱۰ دی ۹۹
#عدالت #عدالتخواهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@dastanpoor_iri
سال نو میلادی بر پیروان و دوستداران حضرت #عیسی_مسیح علیه السلام مبارکباد.
به امید برقراری رحمت، رافت و #عدالت در سراسر گیتی.
۱۲ دی ۹۹