🍂 شریفه بنت الحسن بن علی (ع)
معروف به سیده شریفه و طبیب اهل بیت
دختر امام حسن مجتبی (ع) است
بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر حلّه در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید🥀
و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید...
🪶 خط #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
🌱 آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
🌱 ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من
#شعر #مولوی
🪶 خط #نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
❌ نگویید جا ماندهایم!
کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست!
جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت #اربعین به ذهنش هم نمیرسد و علاقهای ندارد.
اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را بردهاید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم.
🌿 هو معکم این ما کنتم
🌱 مرا امیدِ وِصالِ تو زنده میدارد
آیت الله #جوادی_آملی
#آیه #شعر #حافظ
🪶 خط #نسخ
🎨 نقاشی #آبرنگ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ٣٠ 🔆 اباعبدالله بود که اجابت کرد انسان خودش که میبینه، متوجه میشه اصلا خودش نبو
#داستان_همین_شبها ۳١
اگر خاری به پا رفته،
اگر نالهای بوده،
نالۀ محبوبش بوده...
🍂 در طی مسیر، سرِ اباعبدالله ع همراه حضرت رقیه س بوده
و نوحههایی هم در این رابطه سرودهاند
اونجا که رقیه س درد دل میکنه با آقا اباعبدالله که:
من پام اینطوری شد،
و وقتی از قافله جا میموندم، با تازیانه منو میآوردند.
💔 تو کجا بودی بابا جان؟!
تو کجا بودی وقتی که منو کتک میزدند و به زنجیر میبستند؟
⚡️ جواب این شعر این بود:
من کی از تو جدا بودم؟
من همیشه داشتم به تو نگاه میکردم!
از بالای نی تو رو میدیدم!
منزل به منزل من بودم؛
خار به پای من میرفت!
من بودم تازیانه میخوردم!
تو نبودی که...
خودِ ابی عبدالله طی کرد این منازل رو
و حضرت رقیه س،
حسین شده بود
و داشت حرکت میکرد
🔆 خودِ حسین بود که حرکت میکرد
... و رسید!
ادامه...
#طلب_حقیقی #اربعین
🪶 خط #شکسته_نستعلیق #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎
💠 @dastneveshteshq
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ای باد صبا...
برسون به حسین
سلام منو
سلام بر حسین ❤️
#فیلم #مداحی
🪶 خط #لیلا #شکسته_نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
🌱 ای باد صبا... برسون به حسین سلام منو سلام بر حسین ❤️ #ف
🌱 ای باد صبا...
برسون به حسین
سلام منو
سلام بر حسین ❤️
🌱 ای جانِ جانِ جانِ من
🌱 مرا امیدِ وِصالِ تو زنده میدارد
🪶 خط #شکسته_نستعلیق #نسخ #نستعلیق #لیلا
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
🌱 تا شدم حلقه به گوش در میخانهٔ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم
#شعر #حافظ
🪶 خط #نسخ خط نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
🌱 چون بهاران میرسد با ما خزانی میکند...
#شعر #شهریار
🪶 خط #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ۳١ اگر خاری به پا رفته، اگر نالهای بوده، نالۀ محبوبش بوده... 🍂 در طی مسیر، سر
#داستان_همین_شبها ٣٢
🔆 رقیه، حسین شده بود و داشت حرکت میکرد
خودِ حسین بود که حرکت میکرد!
... و رسید!
اینقدر این تمنا
زیاد شده بود
و دست نکشید
تا دشمن رو هم به زانو درآورد!
⚡ اینکه میفرمایند شیطان بندۀ شما میشود، اگر طالب باشد، اگر راه بپیمایید...
این شیاطین بندۀ رقیه سلاماللهعلیها شدند!
خاضعِ در برابر او شدند!
با چی؟!
با زاری، با ناله، با طلب
با خواستن، با تمنا!
💔 ما از تو به غیر تو نداریم تمنا
ادامه...
#طلب_حقیقی #اربعین
🪶 خط...
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
❤️🔥 پرسيدم: راه به #او چون است؟ گفت: بشارت باد تو را كه اگر نه #او تو را خريدار بودى، تو خريدار
🌼 سلام بر تو
که حقیقتا دلتنگتم ♥️
عشق تو دارم در دل و جانم
ماه تمامم ، جز تو نخواهم
من هیچ شدم تا تمام خودم را به تو دادم 🥀
ای همۀ جان!
از تو چه پنهان که خوشنام شدم تا نامت شود ورد زبانم
قرارم بردی ای دار و ندارم!
ای! چشم به راهم که شاید رسیدی تو به دادم!
چگونه از جان نگذرد آن که
میداند جان بهای دیدار است؟!
#شهید مرتضی آوینی
🎼 موسیقی
سعید شریعت
🎨 نقاشی #آبرنگ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ٣٢ 🔆 رقیه، حسین شده بود و داشت حرکت میکرد خودِ حسین بود که حرکت میکرد! ... و رس
#داستان_همین_شبها ٣٣
🥀 طبق رو آوردند...
و اون حضرت به زیبایی اجابت کرد
حضرت رقیه شاید فرموده باشند من غذا نخواستم! من کِی غذا میخواستم؟
من هیچوقت نخواستم!
من توجهی به این چیزها نداشتم!
🥺💔 اون روپوش رو برداشت،
دید همون چیزی که تمناش رو داشت، یافت!
این جلوهٔ دیگری بود...
این غیر اون سری بود که بالای نی بود و دستش نمیرسید و او رو در آغوش بگیره!
اون خوب بود، زیبا بود، خواستنی بود، ولی دست به او نمیرسید!
چه شده پدر جان؟
بابا جان! چه شده؟
از بالای نی پایین نمیآمدی
در آغوش من!
حالا از کنار اون نانجیبها اومدی پیش من و اینطور به من نزدیک شدی؟! 🥺
اونجا دیگه از اون وصلی که اتفاق افتاده بود، سخنانی رو گفت و دیگه جایی نداشت...
✨ طلبش اونقدر شدت داشت
که دیگه این بدن
قابلیت این رو نداشت که محقق بشه و از این قالب خارج شد!
نه تنها از قالب تن،
بلکه اون روح
و علی الارواح التي حلت بفنائک
اون روحش هم در حضرت گم شد!
قدسیان ناله برآرند که جانم زینب
نام زینب تا که بردم، صبر زیر گریه زد
ادامه...
#طلب_حقیقی #اربعین
🪶 خط #شکسته_نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎
💠 @dastneveshteshq
🌱 گفت مشق نام لیلی میکنم
خاطر خود را تسلّی میکنم
#شعر #جامی
🪶 خط #نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq