فصل پاییز اینجوریه که صبح میزنی بیرون هوا بهاریه، ظهر تابستون میشه، غروبش پاییزیه و شبش زمستونی
مثل محمد مقيمی عاشق بشید اونجا که میگه:
تمام دنيا را سياه و سفيد دوست دارم
به جز تو ، تو رنگی ترين اتفاق منی! ˘˘
میگفت: بعضی وقتا راه حلش فقط یه زنگه، یه جملهی خوب گفتنه، یه قرار یه ساعتهست، یه ذره پا رو غرور گذاشتنه، ولی آدما ترجیح میدن مفت ببازن طرفو.