«قد امتلأ قلبی بغضاً .. و نفوراً لکلّ ما یبعدنی عنك» از هر چه که مرا ازتو جدا کند،بیزارم #حسین ...

#تجربه_نزدیک_به_مرگ (حسابرسی اعمال) : همینطور که به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم و به #اعمال خودم افتخار می کردم، یکدفعه دیدم، تمام #اعمال خوبم در حال #محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم!؟ گفت: بله درست می گویی، اما همـان روز #غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. کتاب : #سه_دقیقه_در_قیامت

نکند #مرگ به‌ما‌فرصتِ‌جبران‌ندهد . .

از دنیایی که وقتی روح از بدنت جدا میشه، از نشستن کنارت وحشت دارن، باید گذشت،رفیق.

آیا هست کسی که مارا ازدستِ #خودمان نجات دهد...!؟

معبودم: می بینی که چه زود #عهد هایم با تو را میشکنم، می بینی که هی این #شکستن بیشتر برایم عادی میشود ، هی عذاب #وجدان بعدش کمتر میشود ، هی شروع میکنم و هنوز کمی نرفته ناگهان همه چیز را #خراب میکنم و برمیگردم سر جای اولم ، در این میانه #روحم دارد فرسوده میشود ....

وجدانم دارد بی حس میشود انگار. دوستت دارم ولی خیلی نمیتوانم پای دوست داشتن #عملی ات بایستم ، این اذیتم میکند و هی مرا بی وجدان تر و جری تر و وحشی تر میکند .

بار ها از تو خواسته ام دستم را بگیری و اصلا آن قدر محکم در #آغوش بگیری مرا، که اگر هم بخواهم ، نتوانم دست از پا #خطا کنم .

نمیدانم ولی خواستم اينجا بنویسم که #خدای خوبم ، من #تحملی دارم ، زیاد سرد که بشوم ، ديگر شاید هر چه قدر باد بیاید #خاکسترم گر نگیرد . شايد #یخ بزنم و بمیرم . خواستم همین را بگویم ، نگذار #بمیرم ... مرادریاب #خدایم #عاصی

#یارب چه شود که دست گیری از پای‌فتاده خسته‌ای را؟!

زیارت عاشورا

استغفرالله ربی و اتوب علیه

۱۰۰مرتبه

شخصى نزد امام صادق ع رفت و گفت من از #لحظه_مرگ بسيار ميترسم چــه کنــم؟ امام فرمودند: #زيـارت_عاشـورا را زيـاد بخوان.. مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام فرمود: مگردر پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ { اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ } یعنی خدايا #شفـاعت_حسين ع را هنگام ورود به قبر روزى من کن...

قبول باشه ان شاءالله

رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي #خدایا ،ظرفم کوچک شده این روزها، هی لبریز می شود.

چه کنم خدایا

شعبان هم داره به نیمه میرسه و هنوز دستم خالیه

میدونم خراب کردی

میدونم حتی اگر شبی هم دلت گرفت، باز هم حاضر نشدی مشتتو باز کنی و به اون گناهی که قایم کردی اعتراف کنی

میدونم شعبان هم گذشت و هنوز هم دستت خالیه

اما من ازت خسته نشدم

بیا که هرچقدر هم خراب کرده باشی باز من پیشتم

آخه تو هنوز هم بنده‌ی منی، مال خودمی

تعجب نکن! تو هیچوقت خدا بودن رو درک نمیکنی. من هم ازت توقعی ندارم که اینو بفهمی...

از همین امشب، دستتو بده بهم. بیشتر قرآن بخون. من تو اون کتاب حرف‌های زیادی برات دارم.

منتظرتم

مبادا گناهایی که کردی نذاره لب به حرف زدن باهام باز کنی...

باهام حرف بزن. هروقت خواستی. بعد نماز صبح‌ها و بعد نیمه‌شب شرعی. راستی منتظر نماز شبات هستم!