eitaa logo
🇮🇷وصیت‌نامه✌️🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
951 عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
یه روزی آخرین نفری ك تورو یادشه، می‌میره و تو برای همیشه فراموش می‌شی . ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17160352308750 ** کپی آزاد و واجب ** @vasiyat_kilip
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۰۰ مرتبه به نیابت از امام زمان عج هدیه به روح پاک سیدالشهدا ع
زیارت وارث دعای عشرات
• أَلسَّلامُـ عَلَۍ الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ سَلامـ برآن اعضای قِطعه قِطعه شده.. •
هرکس به طریقی به نیزه می‌زند! یکی ناطق را یکی راه حق را یکی فاطمه (س) را... ولی در نهایت، همه ادامه دهنده راه هستند!!!
• بر فراز نیزه ای آرام جان، قرآن بخوان... •
1⃣ حدود ساعت ۱۵ (ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
2⃣ (ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
حدود ساعت ۱۶:۰۰ عصر وقت (ع) را وقت گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب (ع) فرو برد ...» •
حدود ساعت ۱۷ بعد از امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال (ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب است . را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. •
۱۸:۴۹ اذان مغرب داستان روز غم انگیز این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!» •