#همدلی_شاعران
از شأن علی، فقط خدا آگاه است
از دامن او دستِ خرد کوتاه است
گفتیم علی بن ابیطالب کیست؟
گفتند محمد بن عبدالله است!
سیدمحمدجواد #شرافت
🌸🌸
گرچه باران به سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خودِ او بود و نفهمید کسی
سیدحمیدرضا #برقعی
🌸🌸
به رسول مکّی هرآینه، تو تمام قد شدی آینه
تو علی ولی خدا ولی به عبارتی، خودِ احمدی
#کمالزارع
#یا_علی
#مباهله
🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹
#مباهله
باور ما ریشه در مباهله دارد
این سند شیعه پنج مَنگله دارد
در شب مُظلم طلایه دار ظهور است
شیعه که از نور وحی مشعله دارد
می رسد این کاروان به منزل مقصود
تا چو #محمد امیر قافله دارد
نفس نفیس پیمبر است به قرآن
نام علی حکم بای بسمله دارد
خلوت ناموس کردگار، چو زهرا
بانوی صدیقه ای مجلّله دارد
قدر حسین و حسن که زینت عرشاند
مثل نمازی بود که نافله دارد
منزلت پنج تن به قدر شناسد
آن که خبر از حدیث منزله دارد
#محمدعلی_مجاهدی( پروانه)
#ناب
🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹
هدایت شده از حلقۀ رندان
#منظر_رندان
گونه: #حکایت/#مدح
موضوع: #مباهله/#امیرالمؤمنین علیه السّلام
قالب شعر: #قصیده
وزن: #مفعولفاعلاتمفاعیلفاعلن
شاعر: #غمگین_اصفهانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپهای نجران بنْوشت مرسله
کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟
آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله
مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله
یا دین حق قبول و یا جزیهام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله
چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله
آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله
کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانهی آنها مجادله
در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یکدله
گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟
در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟
باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم میشود همه ادیان باطله
هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله
این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله
این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله
گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله
هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله
زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله
کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله
بس نکتهها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله
آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقهوار به یک جایْ سلسله
قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یکجا چون بای بسمله
باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله
آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله
نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله
از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله
سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله
در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله
شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله
آن کس که کم ز مزرعهی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله
هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله
از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟
در مدح آل احمد و احباب او مدام
میکوش بهر کسب شرف نز پی صله
شاعر: #غمگین_اصفهانی
🆔@halghe_rendan
هدایت شده از جهادتبیینی
📆۲ مردادماه ۱۳۷۹
🗓فوت احمد شاملو
💠رهبرانقلاب
‼️شعرای عزیز، ما شعر فارسی را در طول تاریخ، عفیف سراغ داریم؛ این را نگه دارید؛ بایستی در محیط شعریِ ما این عفّت شعری محفوظ بماند. این یک نکتهی مهمّی است. این کار در شعر عرب رایج بوده؛ امّا در شعر فارسی شما این را اصلاً مشاهده نمیکنید؛ بله، در قصائدِ آنوقت یا بعد در غزلیّات، یا تشبیب هست یا اصلاً تغزّل و تعشّق هست امّا مطلقاً یک شخص خاصّی را با اسمْ هدف قرار نمیدهند که نسبت به او اظهار عاشقی کنند. البتّه در این آخر، شاملو از آیدا اسم میآورد، امّا او زنش است، او عیال خودش است، او یک آدم بیگانهای نیست؛ نسبت به او در شعرهای خودش اظهار تعشّق میکند. بنابراین شعر فارسی یک شعر عفیف است. خب، مواردی پیدا شده که پردهدریهایی کردهاند، حرفهای زشتی -که انسان شرم میکند از اینکه اینها را بر زبان بیاورد یا حتّی گاهی به یاد بیاورد- گفتهاند امّا این خیلی کم است! ۹۷/۳/۹
📸رهبری درحال مطالعه کتاب گزیده اشعار احمد شاملو؛ نمایشگاه کتاب ۹۸/۲/۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
#محتشم_کاشانی
🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
کتاب «به عیّوق می رسد» بازتاب بند دوم ترکیب بند محتشم کاشانی در شعر شاعران، تجدید چاپ شد.
وزن اشعار گردآوری شده همان وزن ترکیب بند محتشم و ردیف همه ی اشعار #کربلا می باشد و قافیه نیز آزاد است.
دوستانی که این کتاب را همراه با تخفیف می خواهند به این شناسه پیام ارسال بفرمایند:
👇👇
@a_h_kamal313
🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین!
«اول»
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
گر قصه مصیبتشان سر کند کسی
باور مکن وصال! که باور کند کسی
#وصال_شیرازی
#کربلا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 صلی الله علی الباکین علی الحسین!
«دوم»
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
شاهی که از هزار فزون زخم پیکرش
دشمن چه گویم آه! چه آورد بر سرش
جز این ندانم آه! که از چرخ کینه خواه
از اکبرش قتیل بود تا به اصغرش
جز این نگویم آه! که از جور کوفیان
از خواهرش اسیر بود تا به دخترش
جز این ندانم آه! که در دشت کربلا
جان داد تشنه وآب روان در برابرش
#وصال_شیرازی
#کربلا
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
🥀 السلام علی الحسین علیه السلام!
«سوم»
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
در هر دو جهان، قبلهی من روی حسین است
یعنی همه جا روی دلم، سوی حسین است
با عشق حسین از دو جهان، چون نکنَم دل؟
مُلک دو جهان، قیمت یک موی حسین است
#نظمی_تبریزی
#کربلا
#ناب
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
May 11