eitaa logo
دعبلانه
407 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
  آن اسم اعظم که نشانی می دهندش سربند یا زهراست محکم تر ببندش هر کس که در سر آرزوی عشق دارد هنگام رفتن با شهیدان می برندش بابا! وصیّت نامۀ همسنگرت کو؟ این روزها خون می چکد از بند بندش آقا معلم قصه از آنروزها گفت کردند سال ِ آخری ها ریشخندش شرمی نکردند از صدای سرفه دارش چیزی نخواندند از نگاه دردمندش گیرم عَلم از دست عباسی بیافتد عباس دیگر می کند از جا بلندش هر کس به این آسانی اهل کربلا نیست کار حسین است و دل مشکل پسندش
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹 در دلش قاصدکی بود خبر می‌آورد دخترت داشت سر از کار تو در می‌آورد غصه می‌خورد ولی یاد تو تسکینش بود هر غمی داشت فقط نام پدر می‌آورد او که می‌خواند تو را، قافله ساکت می‌شد عمه ناگه به میان حرف سفر می‌آورد آن طرف یک نفر انگار که سر در گم بود «مادری» دخترِ خود را به نظر می آورد دختر و این همه غم؟ آه، سرم درد گرفت آن طرف یک نفر انگار که سر می‌آورد زن غساله چه‌ها دید که با خود می‌گفت مادرت کاش به جای تو پسر می‌آورد کاظم بهمنی 🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
👆👆👆👆 حاج محمود کریمی http://player.iranseda.ir/islam-player/?VALID=TRUE&g=39976&t=1&w=45
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹 ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد با غمت گاهی نباید ساخت، باید گریه کرد امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را از تو گفتم با دلم، کوتاه آمد، گریه کرد ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد مادرم نذر تو را هر وقت "هم زد" گریه کرد با تمام این اسیران فرق داری، قصه چیست؟ هر کسی آمد به احوالت بخندد، گریه کرد از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش شاید آن شب "زجر" هم وقتی تو را زد، گریه کرد وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد آن زن غساله هم اشکش در آمد، گریه کرد کاظم بهمنی 🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
پیاده روی مجازی به طرف کوی معشوق🚩🚩🚩 سلام باتوجه به اینکه راهپیمایی بزرگ اربعین امسال برگزارنخواهد شد با کلیک بر روی لینک زیر به صورت مجازی درسرزمین عشق و عاشقی قرار بگیرید لازم به ذکر است که تصاویربه صورت سه بعدی بوده وبا کلیک بر روی علامت قرمز که درهرتصویرمشاهده میشود به حرکت خود ادامه داده تا وارد کربلا ونقطه ی پایانی سفرشوید. التماس دعا 👇 http://haram360.ir/
دیگر شکستن ندارد ،بال وپر کوچک من میترسم از هم بپاشد،این پیکر کوچک من آه ای سر روی زانو،ای ماه آشفته گیسو دیشب خودت روضه خواندی ،بر منبر کوچک من این درد درمان ندارد،میدانم امکان ندارد زخم سرت را ببندی،با معجر کوچک من غارت گران دل نکندند،از گوش واز گوشواره انگشت وانگشتر تو،انگشتر کوچک من آتش به جان جهان زد،دستی که با خیزران زد یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من بابا برایم دعا کن،شام مرا کربلا کن یکبار دیگر صدا کن:ای دختر کوچک من!
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
کنار کاخ یزید، زینب خرابه‌ای بیشتر ندارد خرابه ویرانه‌ای است غمگین که شام تارش سحر ندارد نه سقف دارد نه فرش دارد ولی چرا بوی عرش دارد خرابه‌ای که رقیّه در آن غریبه است و پدر ندارد رقیّه طفلی است بی‌کرانه، رقیّه طفلی بی‌آشیانه رقیّه طفلی است نازدانه که قرص او را قمر ندارد سرِ میان طبق کجایی؟ أعوذُ ربّ الفلق کجایی؟ خرابه شکر خدا شراب جسارت و تشت زر ندارد به سیلی و تازیانه رفتن، شبیه زهرا به خانه رفتن خرابه ویرانه است، شکر خدا که ویرانه در ندارد در آن غروب پر از ستاره، نه گوش ماند و نه گوشواره خوشا به چادرنماز طفلی که دامنی شعله‌ور ندارد نمازِشب‌خوانِ بی‌پناهم! منِ حسینِ علی گواهم که سوره‌ی کوثر شما هم سه آیه‌ای بیشتر ندارد
🌹🌹🌹🌹🌹 مرا از دم تیغ ها بیم نیست سر مرد بر خاکِ تسلیم نیست خلیج آفرین ناخدای بسیج منم نقطۀ تحت بای بسیج منم زادۀ خون و خشم و خروش پسرخواندۀ موج طوفان به دوش به هنگامه کوس خلیلی زنم بتان را چپ و راست سیلی زنم منم کهنه سرباز اهل بسیج بلاجوی عشق از اَرَس تا خلیج به مُلک ولا تا نفس می کشم ز هنگامه کی پای پس می کشم قلم باز آهنگ خون می کند جنون زاده عزم جنون می کند محمدرضا آقاسی 🌹🌹🌹🌹🌹
🌹تقدیم به شهید حاج حسین اسداللهی🌹 به دار عشق سرت را بلند می بینم من از خضوع، تو را سربلند می بینم نگاه روشن تو جلوه گاه نور خداست اگر غلط نکنم سینه ی تو طور خداست تو را ز قبل شهادت، شهید می خواندند خوشا تو را که چنین روسپید می خواندند دل تو دفتری از خاطرات یاران بود و چشم های تو مهمانسرای باران بود نوشته اند که فکر دل تو مردم بود نوشته اند که ذکر لبت تبسّم بود چقدر سادۀ ساده! ، چقدر افتاده! خدا به روح بلندت چه عزتی داده! چنان که این دل زخمی اسیر دام تو شد به قرعه، جام شهادت، زد و به نام تو شد تویی که هر نفست بوی کربلا می داد و همکلامی تو قلب را جلا می داد تویی که روح تو وقتی که آسمانی شد شفق برون زد و رنگ دل ارغوانی شد تویی که زندگی ات عشق بود و جانبازی چه می شود که نگاهی به ما بیاندازی؟ امیرحسین کمال زارع
هدایت شده از سیدمحمدمهدی شفیعی
به غربت مدام، حضرت مجتبی علیه السلام: کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده ست او که از روزهای کودکی اش شعله در خانه دلش افتاد دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس های آخرش بوده ست نه فقط شد مدینه مدیونش، کربلا میوه داد از خونش "آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست" 1 صلح او تیغ در نیام علی است، کربلا جلوه ی قیام علی است باطن تیغ مرتضی است یکی، فرق قصه به ظاهرش بوده ست آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست "دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد" 2 دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده ست سیدمحمدمهدی شفیعی 1_ الامام الباقر علیه السلام: ان الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن علیه السلام فی کل عشیه جمعه(میزان الحکمه، ج 4، باب زیاره الامام الحسن علیه السلام) ۲_ سعدی: دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری کانال شخصی سیدمحمدمهدی شفیعی: https://eitaa.com/joinchat/344064018Ce1550fc303
🔹◼️🔹◼️🔹 گمان مَبَر که حسن بی‌ضریح و بی‌حرم است کریم آل عبا هرچه هست می‌بخشد ... 🔹◼️🔹◼️🔹
🔹🔹🔹🔹 شعر برای امام حسن علیه السلام و شفای وصال از ماندگارترین شعرهایی که برای امام حسن(ع) سروده شده می‌توان به شعر وصال شیرازی اشاره کرد که در جریان نابینا شدنش بر اثر آب آوردن چشمش، برای آن حضرت غزلی می‌سراید. او پس از نابینا شدن شبی متوسل به حضرت محمد(ص) می شود و از آن حضرت شفای چشمانش را می خواهد. آن حضرت به خواب وصال می‌آیند و به او می‌گویند شعری برای امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) بسراید. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر می‌شوند و به او می‌گویند که اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. و این راز سرودن شعر «از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد/ آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد ... » در فردای دیدن آن رؤیا در عالم خواب است. 🔹🔹🔹🔹 سایت شهرستان ادب