eitaa logo
دعبلانه
408 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹دعبلانه🔹 🌷🌷🌷🌷 یک روز به هیأت سحر می آید با سوز دل و دیده ی تر می آید یک روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می آید 🌷🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹 یایِ علی بهشت به دستان من نهاد این صید را به همّت قلاب میکشم از شوقِ "مَن یَمُت یَرَنی" صد هزار بار حنجر به روی خنجرِ قصاب میکشم یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم 🌹🌹🌹🌹
🌹غزلی از احمد علوی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد  کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد  خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت  که حتی ماورای دیده‌ی روح الامین باشد  خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد  خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد  علیٌ حُبّه جُنَّه ، قسیم النار و الجَنَّه  خدا می‌خواست آن باشد ، خدا می‌خواست این باشد  علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج  به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد  به جز نام علی در پهنه تاریخ نامی نیست  که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد  به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان به جز او نیست وقتی صحبت از حبل المتین باشد مرا تا خطبه‌های بی‌الف راهی کن و بگذار  که بعد از خطبه بی‌نقطه‌ی تو نقطه چین باشد مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن  غزل‌های تو بی‌اندازه باید دلنشین باشد  غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند  غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹مسمط مخمسی از احمد علوی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام. شعری که بر پشت بام حرم امام حسین علیه السلام سروده است.🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور درمی آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگرچه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحاتش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواری اش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری  شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از «بحار مجلسی» و «الغدیر» معتبر به «شیخ حرّ عاملی» و هرچه کیمیا اثر به محضر «مفید»ها رسیده ایم تا مگر... «شیخ صدوق» وا کند پنجره‌ی «خصال» را من آن یتیم کوفی ام که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود شفاعت تو شامل آن دو نفر نمی شود «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود» بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از دعبلانه
39.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حاج محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین علی علیه السلام روز عید غدیر🌹🌹🌹🌹🌹
🌹بیت نقش بسته بر ایوان نجف از چه شاعری است؟ 🔹زایران درگهت را بر در خلد برین می دهند آواز "طبتم فادخلوها خالدین" 🔸🔸🔸🔸🔸 🌻شیخ حسن کاشی ملقب به کمال الدین شاعر و عارف شیعی سده هفت_هشت قمری است که اصالتا کاشانی و رشد یافته آمل می باشد. 🌺او بر بسیاری از شاعران پس از خود مانند محتشم کاشانی، ابن حسام خوسفی و... تأثیر به سزایی گذاشت. جناب محتشم در مدح او گفته: فصیح بلبل خوش لهجه، کاشی مداح که بود روضه آمل ازو ریاض ارم 🌼 شعر زیبای نقش بسته بر ایوان طلای نجف نیز اثر طبع شیخ حسن کاشی است که آخرین بیت از هفت بند او در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام است. 🥀آرامگاه شیخ حسن کاشی در سلطانیه زنجان می باشد. 🔸🔸🔸🔸🔸 ✍امیرحسین کمال زارع 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌹ملا حسن کاشی🌹 🔸🔸🔸🔸🔸 🌷 شیخ حسن کاشی شاعری است که تمام ذوق و هنر خود را در سرایش اشعار در ستایش امیرمؤمنان_علیه الصلاة و السلام_ سپری کرده و طبعش را خرج پادشاهان نکرده و هرچه گفته در مناقب ائمه علیهم السلام سروده است. و او در عصری وارد میدان ادب شیعی شد که سلطان محمدخدابنده نیز تمایل شیعی خود را آشکار کرده و نیاز مند این بود تا عالمان و ادیبان در دو بخش فقه و ادب به یاری او بشتابند، که شیخ حسن کاشی عهده دار بخش ادب شد. 💐میرزا عبدالله افندی، کتابشناس برجسته عصر صفوی، در تحلیل جالبی بر این باور است که سه نفر در تشیع ایران نقش داشتند: علامه حلی، محقق کرَکی و شیخ حسن کاشی. 🔸🔸🔸🔸🔸 ✍امیرحسین کمال زارع 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌹بخشی از بند اول هفت بند ملا حسن کاشی در مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام🌹 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 السلام ای سایه ات خورشید رب العالمین! آسمان عزّ و تمکین! آفتاب داد و دین! مفتی هر چار دفتر، خواجه هر هشت خُلد داور هر شش جهت، اعظم امیرالمؤمنین مقصد تنزیل "بَلِّغ" مرکز اسرار غیب مقطع "یَتلوهُ شاهد"، مطلع حبل المتین صاحب "یوفون بالنَّذر" آفتاب "اِنَّما" قُرّةُ العینِ "لَعَمرُک"، نازش روح الامین صاحب دیوان امرت موسی دریاشکاف پرده دار بام قصرت عیسی گردون نشین ناشنیده از زمان مهد تا پایان عمر بی رضای حق ز تو حرفی کرام الکاتبین مثل تو ناورده ایزد در همه حالی محال ور بُوَد ممکن نه "الّا رَحمةً لِلعالمين" هر که مداحش خدا، همدم رسول الله بود گر کسی همتاش باشد هم رسول الله بود 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻نامسلمان (چند رباعی تازه از ) ▪️کفریم، تو زنده کن به ایمان ما را عیبیم، تو رحم کن بپوشان ما را صبر تو کشانده‌ست به عصیان ما را اینقدر مخواه نامسلمان ما را ▪️کی می‌شود از مهر تو، شرمنده نشد یا بنده‌نوازی تو را بنده نشد؟ از خشم تو بندۀ گنه‌کار گریخت اما به کسی جز تو پناهنده نشد ▪️آن محرم چشمه‌های تسنیم، کجاست آن سینۀ خالی از غم و بیم، کجاست گیریم که بگذرد خداوند از ما ذوقی که بهشت را بفهمیم کجاست؟! ▪️اشک آوردم، آتش آه آوردم هم نامه و هم روی سیاه آوردم هرکس به تمنای تو چیزی آورد من هیچ نداشتم، گناه آوردم ▪️با آنکه دمی نبوده خرسند از من هرگز نبریده‌است پیوند از من از این همه عیب‌پوشی‌اش حیرانم انگار حیا کرد خداوند از من! ▪️از تن بگذر، تدارک رفتن کن تاریک نمان، چشم و دلی روشن کن عریانی محشر است، در پیش رفیق! احرام نبستی، کفنی بر تن کن ▪️ای نفس! تو را نمازِ خجلت‌باری‌ست هر رکعت تو، منت بی‌مقداری‌ست مغرور مشو، به داغ پیشانی خویش در فاصلۀ دوسجده، استغفاری‌ست ▪️در سینه، هزار عیب پنهان داریم از کعبۀ دل، روی به شیطان داریم هیچیم و غم فلان و بهمان داریم موریم و گلایه از سلیمان داریم 🔗 آثار «میلاد عرفان‌پور» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: Adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🌹بخشی از بند هفتم از هفت بند ملا حسن کاشی در مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام🌹 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 تا نجف شد آفتاب دین و و دولت را مقام خاک او دارد شرف بر زمزم و بیت الحرام آفتاب آسمان دین، امیرالمؤمنین والی ملک ولایت حاکم دارالسّلام مُبطِل بنیادِ بدعت، مُفتی احکام وحی حامی دین و شریعت، حاکم حلّ و حرام با شکوه شقّه دستار و رُکن مسندت تاج جمشیدی چه و تخت سلیمانی کدام آنچه در تعظیم و تمکین سلیمان می رود اندکی بود آن هم از تعظیم سلمان تو وام مثلِ تو جز مصطفی صورت نبندد عقل را معنی ایمان ما این است روشن، والسّلام زایِران درگهَت را بر دایم از خلد برین می رسد آواز "طِبتُم فَادخُلوها خالدین" 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌹ملا حسن کاشی🌹 🌷صله از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام🌷 🔸🔸🔸🔸🔸 دولتشاه سمرقندی نقل می کند مولانا حسن بعد از زیارت کعبه معظمه و حرم حضرت رسالت صلواة الله علیه و آله به عزم زیارت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به عراق عرب می رود و در روضه مطهره می خواند: ای ز بدو آفرینش پیشوای اهل دین! وی ز عزّت مادح بازوی تو روح الامین! در آن شب حضرتش را در خواب می بیند که می فرماید تو را دو حق است بر ما، یکی حق مهمانی و یکی حق صله شعر. حضرت دستور می دهند به بصره برو و آنجا بازرگانی است که او را مسعود بن افلح گویند، از ما سلامش می رسانی و می گویی که در سفر عمان در این سال قرار بود کشتی تو در آب غرق شود،هزار دینار بر ما نذر کردی و ما مدد کردیم و کشتی و اموال تو را به سلامت به ساحل رساندیم. اکنون از عهده آن بدرآی و از خواجه بازرگان زر بستان... 🔸🔸🔸🔸🔸
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
برای خرید با تخفیف ۱۰ درصدی و امضای شاعر به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر خم به صفحه‌ی اینستاگرام یا سایت بافه بوک مراجعه نمایید. www.bafebook.com Instagram.com/bafebook @hamidreza_borghei