eitaa logo
دعبلانه
409 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🔶 طلبگی از ثواب تا وجوب! | مرحوم آیت الله یزدی 🔰 ما آن وقتی که خودمان شدیم برداشت من این بود که طلبگی یک کار مطلوب است و ثواب دارد. آدم وقتی طلبه باشد ثواب بیشتری می‌برد. ➕ برداشت من این بود که طلبگی حداکثر یک مستحبی است در بین کارها اگر بخواهیم ترجیح بدهیم اولی است که برویم آخوند بشویم. بعد که وارد شدیم و مقداری با محیط و تکلیف و وظیفه و آیه و روایت آشنا شدیم دیدیم مسئله چیز دیگری است. 🔹 تنها مسئله یک مستحب نیست بلکه وجوب دارد. قدری که نزدیک‌تر شدیم دیدیم مسئله شبهه نیست وجوب دارد. و چون من به الکفایه نیست برای همه حکم واجب متعین را دارد. مسئله تنها وجوب نیست. 🔸طلبگی یک است. که از خیلی واجب‌ها واجب‌تر است و حقیقت این است که هر روزی که می‌گذرد این وجوب را بیشتر احساس می‌کنیم. 🎙 بیانات علامه مصباح در جمع دانش پژوهان موسسه یزد 🗓 ۷۵/۸/۱۲ 🌕🌕 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
🔹بخشی از ترجیع بند استاد محمدعلی مجاهدی🔹 🌹🌹🌹 دشمن از حد فزون جفا پیشه است چه کند بعد از این؟ در اندیشه است نسل در نسل او حرامی بود خصم بدخواه تو پدر پیشه است! ریشه ‏اش را ز بیخ می‏ کندم چه کنم؟ دشمن تو بی ریشه است! به گمانش که جنگل مولاست غافل از اینکه شیر در بیشه است یک طرف نور و یک طرف ظلمت یک طرف سنگ و یک طرف شیشه است دل گل خون ز دست گلچین است وانچه بر ریشه می‏ خورد، تیشه است! قصه را تازیانه می ‏داند در و دیوار خانه می ‏داند 🌹🌹🌹
16.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء🔹 نقل زمخشری ست که روزی... 🥀🥀
نقل زَمَخشَري ست كه روزي ابولهب  يك سنگريزه جانب احمد روانه كرد  ريگي - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت  از روي كين، نبي خدا را نشانه كرد  تبّت يدا أبي لهب از آسمان رسيد  فوراً لهيب خشم الهي زبانه كرد  فرمود: هر دو دست وي از تن بريده باد  نفرين بر آنكه اين عمل ظالمانه كرد  يك دست او فقط به كمين نبي نشست  خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد  با اين حساب، كيفر اهل سقيفه چيست؟  حق كسي كه حمله بر اين آستانه كرد؟  قرآن اگر هنوز مي آمد چه مي نوشت؟  در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد  با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب  با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد  دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت  كار علي و باغ فدك را بهانه كرد  با هر دو دست، بست و شكست و كشيد و كشت  جان بتول را هدف تازيانه كرد "آتش به آشيانه ي مرغي نمي زنند" نفرين بر آن كه شعله در اين آشيانه كرد شاعر : محسن رضوانی
سجادۀ خویش را که وا می‌کردی تا آخر شب خدا خدا می‌کردی اما در خانۀ تو را سوزاندند آن‌ها که برایشان دعا می‌کردی 📹 شعرخوانی @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹کاش...🔹 شاید او یوسف ذریۀ طاها می‌شد روشنی‌بخشِ دل و دیدۀ بابا می‌شد شاید او در دل گهواره زبان وا می‌کرد همدم فاطمه ـ فِی المَهدِ صَبِيّا ـ می‌شد شاید او بین مناجات و نماز شب خویش جلوۀ روشنی از حضرت موسی می‌شد شاید او از همۀ اهل جهان دل می‌بُرد مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا می‌شد شاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری می‌شد شاید او مثل اباالفضل میان صفین ذوالفقار علی عالی اعلی می‌شد شاید او مشک به دوش از وسط نخلستان از حرم با رجزی راهی دریا می‌شد شاید... امّا چه بگویم که چه شد در آتش کاش او پاسخ این شاید و امّا می‌شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3560@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹قرار بود...🔹 قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم... نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/103@ShereHeyat
دعبلانه
🌷یا فاطمة الزهراء سلام الله علیها🌷 🔹شعرخوانی اشک آلود حسن بیاتانی در محضرمقام معظم رهبری. #فاطمیه
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛ منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت حسن بیاتانی
🌷السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء🌷 🔹🥀🔹🥀🔹🥀🔹 شبِ اندوه، کنار تو به سر می‌آید آفتابی و به امر تو سحر می‌آید آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده است خار هم پیش شما گل به نظر می آید و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست از کنیزان تو هم معجزه بر می آید به کسی دم نزد اما پدرت می دانست وحی از گوشه‌ی چشمان تو در می آید پای یک خط ِ تعالیم تو بانو به خدا عمر صد مرجع تقلید به سر می آید مانده ام روزی اگر باز بیایی به زمین چه بلایی به سر اهل نظر می آید؟ مانده ام لحظه ی پیچیدنِ عطر تو به شهر ملک الموت پی ِ چند نفر می آید؟ کاظم بهمنی 🔹🥀🔹🥀🔹🥀🔹
🔹🔹فاطمة بضعة منّی🔹🔹 🌸🌸🌸🌸🌸 که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها زدند روی دستشان، مکاشفه شناس‌ها چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می‌زند تو را رها نمی‌‌کند هنوز این تماس‌ها جان سه تا امام را به لب رسانده‌ای، مرو! توجهی نمی‌‌کنی چرا به التماس‌ها؟ جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت؟ بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس‌ها برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی‌‌رسد شعور آس و پاس‌ها خدا در بهشت را محو کند، نبینی‌اش مباد باز در دلت زنده شود هراس‌ها به یاد قبر مخفی‌ات چو ابر گریه می‌کنم گاه که می‌روم سر مزار ناشناس‌ها تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی تو را زدند کافران پرت شود حواس‌ها کاظم بهمنی 🌸🌸🌸🌸
🌹🔸🌹🔸🌹 شأن است و نشانه است بانوی کرم الـحـق کـه یگـانـه اسـت بـانوی کـرم گوینـد شفـاعتـش به هرکس برسد دنـبــال بـهـانـه اسـت بـانــوی کـــرم کاظم بهمنی 🌹🔸🌹🔸🌹
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🏴 بیشترین عنایت 🔸️در روز قیامت کسی که بیش از همه عنایتش شامل دیگران می‌شود (علیها‌السلام) است. ۱۳۹۲/۰۴/۲۸ 🏴 @mesbahyazdi_ir