فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
ثروتی غیر اشک ما را نیست
آبروبخش دست خالی ماست
هر زمان اشک رو به پایان است
تازه آغاز خشکسالی ماست
امیرحسین کمالزارع
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
🏴نجف تا کربلا🏴
قدح جان من از جام می ات لبریز است
«یا علی» ذکر پر از باده شور انگیز است
شک ندارم که دلم بی تو به دوزخ راهی است
دوزخ و جنت من بسته به خاطرخواهی است
از همان روز ازل خَلق صدایت می کرد
گیوه ای با نخ گلبوسه به پایت می کرد
خلق ایمان به ولای تو زند سنگ محک
که تو والله مع الحقی و اَلحقّ معک
چیست اکسیر ولا؟ بندگی و شاه شدن
دست در دست تو تا فانی فی الله شدن
هرکه از چشم تو افتاد به افلاک نرفت
لحظه ای پشت درِ وادیِ ادراک نرفت
با تو کس،کس شود و بی تو کسی نیست کسی
بی تو دنیا چه بود؟چیست به غیر از قفسی؟
سیره ات آینه خط به خط قرآن است
چه کسی گفته علی وار شدن آسان است؟
بین چشمان خدا قاب شده تصویرت
لافتی جز تو و لاسیف به جز شمشیرت
خاک زیر قدمت بوذر و عمار شده
سینه چاکت همه دم میثم تمار شده
کاش من نیز پر از روح یقینی باشم
چون قلم در کف امثال امینی باشم
تا نمی از یمِ فضل تو بگویم مولا!
راه، جز راه وصال تو نپویم مولا!
همه ی زندگی ام وقف رسیدن به شماست
که رسیدن به شما راه رسیدن به خداست
از غم هجر تو بی خود شده ام، گریانم
آرزومند حریم تو شده چشمانم
کاش امسال مرا نیز در آغوش کشی
تا سرم را بدهم محضرتان پیشکشی
جان خود را چه کنم گر نکنم قربانت
جان ما تازه شد از پاقدم بارانت
ما که بر جام الستت همه گفتیم بلی
دل تپید و دلمان با همگان گفت: علی
ما مسلمان نگاه تو و زهرا شده ایم
قطره بودیم و کنون صفحه دریا شده ایم
بین صف پشت سر نوح، خلیل، عیساییم
جبهه بر خاک درِ عزّتتان میساییم
در پی نکته ای از نقطه باء مبهوتیم
وز سر ضعف پیِ یک خبر از لاهوتیم
پیش این نقطۀ چون کوه، کما کان کاهیم
ما چنان مأذنۀ جهرِ به بسم اللهیم
هرکه لبخند تو را خواست وضو در خون کرد
یک دو رکعت دل خود بی خبر از گردون کرد
ای دلا مست ولایت دوسه رکعت بخروش
بی علی کوه نمازی به پیازی بفروش
ای دلا رکعت یؤوتونَ زکاة است بیا
زود بشتاب علی بین صلاة است بیا
هر گدایی که از او خاتم انگشتر برد
حاتم طایی دوران شد و مس را زر برد
****
باز بوی غزلی سوی خدا بُرد مرا
به نجف رفتم و تا کرب و بلا برد مرا
سیل عشاق به آهنگ جنون جاری شد
شریان در شریان شطّ ز خون جاری، شد
کربلایی شد و بال و پرش افلاکی شد
هرکه از منت این راه کمی خاکی شد
اربعین جلوه ای از شور نشور است، ببین!
اربعین چند قدم تا به ظهور است، ببین!
اربعین وحدت عشق است که مقصود یکیست
متجلی شده توحید که معبود یکیست
اربعین پرچم سرخی است که در هر چه نگاه
نقش بسته لک لبیک اباعبدالله
هر که تاک است بیاید که دگر مِی بشود
چله ای سِیر کند تا قدمی طی بشود
اربعین هر که دلش تا حرم شاه دوید
بال زد تا فلکِ أقرَبُ مِن «حبلِ وَرید»
امیرحسین کمال زارع
فروختیم
در پیش چشمهات سپر را فروختیم
خونین جگر شدیم ، جگر را فروختیم
در دست ما نهاد خدا مِهر و ماه را
مهرِ تو را خریده ، قمر را فروختیم
کالا اگر گران بشود بایدش فروخت
دیدیم سر گران شده ، سر را فروختیم
صد شُکر در معاملهٔ بوسه و شِکَر
ما بوسه را خریده ، شِکَر را فروختیم
ما را نبود میلِ رهایی ز دامِ تو
خود در قفس نشسته و پر را فروختیم
#عاصی خراسانی
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
قیس عامری را لیلی مجنون کرد و حسن آملی را لیلی آفرین.
این آفریننده دید و آن آفریننده را در آفریده.
بر دیوانگان آفرین!
#الهی_نامه
علامه #حسن_زاده آملی
#ناب
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
🌙حسن و مجنون
🌹بخشی از مثنوی علامه حسن زاده آملی🌹
یکی پرسید از بیچاره مجنون
که ای از عشق لیلی گشته دلخون
به شب مِیلَت فزون تر هست یا روز
بگفتا گرچه روز است عالم افروز
ولیکن با شبم میل است خیلی
که لیل است و بود همنام لیلی
همه عالم حسن را همچو لیلی ست
که لیلی آفرینش در تجلی ست...
علامه #حسن_زاده آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔹🌹🔹🔹🌹🔹🔹
#جمعه
#یا_صاحب_الزمان
اشک جاری ترین کلام دل است
که زبان در زمان لالی ماست
ثروتی غیر اشک ما را نیست
آبروبخش دست خالی ماست
کمالزارع
#کمال
🔹🔹🌹🔹🔹🌹🔹🔹
🔹گزیده ای از غزل علامه حسن زاده آملی با عنوان عشق پاک🔹
🔹🔹🔹🔹🔹
من این دنیای فانی را نمی خواهم، نمی خواهم
من این لذّات آنی را نمی خواهم، نمی خواهم
به جز محبوب یکتایم نمی دانم، نمی دانم
به جز آن یار جانی را نمی خواهم، نمی خواهم
به فطرت عشق پاکش را به دل دارم، به دل دارم
دگر معشوق ثانی را نمی خواهم، نمی خواهم
علی و آل پاکش را پذیرفتم، پذیرفتم
فلانی و فلانی را نمی خواهم، نمی خواهم
حسن را در لقای خود نگه داررش، نگه دارش
که بی تو زندگانی را نمی خواهم نمی خواهم
علامه #حسن_زاده آملی
🔹🔹🔹🔹🔹
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
تویی ضریحِ کرامت؛ تمام خلق، دخیلاند
اگر کریم تویی؛ حاتمانِ دَهر، بخیلاند
غباری از قطراتِ تیمُّمِ تو طهارت
بُحور، پیشِ نَمِ مسحِ پایت آبِ قلیلاند
@hosenih
هزار مَن غزل آنسو در آسمانِ ترازو
مناقبِ تو در اینسو بدون وزن، ثقیلاند
به کاسهی مَلَکِ رزق، ریختند کمت را
مجاورانِ گدایت به خرجِ خلق، کفیلاند
ملقبی به مُعِزُّالْبَشر؛ مُذِلّ شیاطین
همیشه سنگْعیاران کنار قله ذلیلاند
میان آن همه سردارهای جنگندیده
سپاهیان سکوتِ تو جنگجوی اصیلاند
ندادهاند رضایت؛ به حرمتت به نمکدان
چه سنگها که به آیینهات همیشه گُسیلاند
شرارههای دری که تمام عمر، تو را سوخت
قضای آتشِ نمرودها به جانِ خلیلاند
@hosenih
گواهِ غربت صدّیقه پیرْموی سرت شد
قصیدههای سپیدِ تو آیههای دلیلاند
نمیرسد به کفِ پای مقتلت قد شعرم
قلم خمیده؛ رطبهای روضهات به نخیلاند
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e