🇺🇦 اوكراين 🇺🇦
اين قاب جديدي است ز عكاسي مغرب
فرجام توسل به دموكراسي مغرب
گيرند مگر عبرتي از غربت اوكراين
عشاق سرآسيمه و احساسي مغرب
ياري طلبد ملتي و مانده كمك ها
در پيچ و خم ريل بوروكراسي مغرب
بيدار شود موقع تهديد تل آويو
امروز ببين خفتن خرناسي مغرب
با كيف و كراوات به امداد كي يف رفت
دلدار نديديم به حساسي مغرب!
از دور دهد دست به اوكراين، مبادا
آلوده شود ناخن وسواسي مغرب
در بستن پيمان همه دارند قواعد
اكنون بنگر قاعده نشناسي مغرب
بگريخت به هنگام خطر، ناتوي ناتو
بشناس تو ابليسي و نسناسي مغرب
گيرم جلساتي شده برپا، چه بخاري
خيزد ز بيانيه ي اجلاسي مغرب؟
پرخاش مكن! جانب پوتين نگرفتم
چون روسيه هم هست به سيّاسی مغرب
اوكراين، ويتنام كرملين شده اما
افتاده در اين چاه ز خناسي مغرب
دلخوش نه به روسيم نه چين، بلكه ملوليم
از مكر و فزون خواهي تگزاسي مغرب
بس لاله چو عباس علي چيده از ايران
هرز است گل لاله ي عباسي مغرب
بايد نگران بود ز ماشين ترقي
وقتي كه شود تعبيه بر شاسي مغرب
در جاده پي محكمي چكمه ي خود باش
پرهيز كن از چرخك زاپاسي مغرب
اي شرق! بزن شانه به گيسوي پريشان
مأيوس شو از روسري ياسي مغرب
انگشت به سنگ وطن خويش بياراي
باشد بدل، انگشتر الماسي مغرب
عفريته ي زشتي است ولي شد ز نظرها
از لطف كله گيس، نهان طاسي مغرب
اين قصه دراز است ولي حوصله ام شد
چون قافيه ام تنگ ز رقاصي مغرب
✍️افشين علا
اسفند ١٤٠٠
🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
تو را عزیزْ پیمبر!، ز دل سلام محمد!
امیر قافله ی حق! اباالامام محمد!
خدا چنان که تو هستی، تو را همیشه سرآمد!
به غیر نامِ محمد دهد چه نام محمد؟!
برای مستی من عطر گیسوان تو کافی ست
چه حاجت است که مِنّت کشم ز جام محمد!
قسم به آیه شق القمر ز رؤیت رویت
قمر نوشت به قلبش: «مه تمام: محمد»
حدیث خُلق بلندت، کشد مرا به کمندت
تو شهره ای به تبسم ز خاص و عام محمد
خدا گواه رهایم ز نام و ننگ دو عالم
اگر ز لطف بخوانی مرا غلام محمد!
به شوق دین مبینت، عدم وجود شد آری
ز تو رسیده دو گیتی به احتشام محمد
بیان فضل تو عمر هزار نوح طلب داشت
دگر بس است پس از این مرا کلام محمد
امیرحسین کمالزارع
🌓 افول غرب 🌓
شده نزديك به پايان برسد زور شما
كه جهان نيست دگر واله و مسحور شما
شده نزديك كه در نقشه ز بيداری شرق
عاقبت محو شود وصله ی ناجور شما
شده نزديك كه از كار بيفتد به فرنگ
دكمه ي نسل كش كنترل از دور شما
سالها محنت و آوارگي مردم شرق
ديد و خنديد فقط مردمك كور شما
فرق بغداد و كي يف چيست به هنگام هجوم؟
عينكي مي طلبد ديده ي كم نور شما
كودك سبزه و كاكل سيَهَم داشت مگر
چه كم از كودك چشم آبي و موبور شما؟
خون اهل كي يف و كابل و صنعا و حلب
نيست همرنگ در انديشه و منشور شما
تا توانست زن و كودك از اين منطقه كشت
هر كسی بود در اين ناحيه، مأمور شما
يادمان هست كه صدام ستمگر شب و روز
بمب ها بر سر ما ريخت به دستور شما
نيستم در صدد تبرئه ي حاكم روس
كه شبيه است به هم، چهره ی مغرور شما
حرفم اين است: شما نفی تجاوز نكنيد!
نخورد دم زدن از صلح به فيگور شما
چه كسي تاخت به كوبا و ويتنام و عراق؟
چيست از سرزنش روسيه، منظور شما؟
اين چه مزدي است كه در بين اميران بلاد
ديده ام هر كه فراری شده، مزدور شما!
خشم بر شيعه گرفتيد به اين جرم بزرگ
كه چرا فارس نشد يك تنه مقهور شما
هر زن و طفل مسلمان كه شود زنده به گور
هست آغشته به خونش می انگور شما
گورها منتظر حفر در اقليم شماست
تا كه از قدس و يمن گم نشود گور شما
معتبر نيست دگر نزد كسي وعده ي غرب
نه فقط اين، كه امان نامه ی ممهور شما
يال و كوپال شما ريخت كه هنگام خطر
شده تحريم فقط شيوه ی مشهور شما
عاقبت ملت اوكراين شد آواره به غرب
تا مگر باز شود ديده ی مخمور شما
✍️افشين علا
اسفند ١٤٠٠
🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
یا صاحب الزمان!
انگار جای فتحه و کسره عوض شدست
او "مُنتَظِر" نشسته و ما "مُنتَظَر" شدیم
#عاصی_خراسانی
#ناب
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
هدایت شده از انجمن شعر طلاب استان تهران
#انجمن_شعر_طلاب
✨ برگزاری جلسه انجمن شعر طلاب حوزه علمیه استان تهران
زمان: یک شنبه ۱۵ اسفند ماه ١۴٠٠ مصادف با میلاد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
مکان: میدان امام حسین مدرسه علمیه امام حسین (علیه السلام)
🔸 جهت ثبتنام و کسب اطلاع بیشتر با شناسه زیر ارتباط برقرار نمایید.
@farhangi_hoze
🔹 معاونت تبليغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان تهران
💠 @shear_tl
🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹
شعبان شد و خیل رحمت آمد از راه
در سال نبوده ماه همچون این ماه
یک ماه و ظهور پنج خورشید در آن
لاحول ولا قوه الا بالله
#عاصی_خراسانی
#ناب
🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بوَد از تو گفت وگویی
همه خوش دل ند، مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی
چه شود که کام جوید ز لب تو، کام جویی
بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خمِّ میسلامت، شکند اگر سبویی
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی
بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمی
بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویی
نظری به سوی «رضوانی» دردمند مسکین
که به جز درت ندارد نظری به هیچ سویی
#رضوانی_شیرازی همان #فصیح_الزمان_شیرازی