eitaa logo
دعبلانه
407 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
جذابیت تمام ایران مشهد سرسبز ترین خطه گیلان مشهد قالی سلیمان به گمانم می گفت: من عبد تو ام قطار تهران_مشهد شاعر:؟؟؟
آنجا که در آن بحر کرم مَد شده باشد هرگز نتوان یافت کسی رَد شده باشد عاقل بوَد آنکس که در این مملکت عشق دیوانه میخانه مشهد شده باشد امیرحسین کمال زارع
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻 فراخوان شعر یادمان سردار ایران و ۱۷۶ کبوتر مهاجر منتشر شد 🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/11457/ ☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻 فراخوان مسابقۀ داستا‌ن‌نویسی «شوق وصال» منتشر شد. اطلاعات بیشتر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11459 ☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | جنتلمن تروریست 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جنتلمن‌های پشت میز #مذاکره، همان تروریست‌های #فرودگاه_بغداد هستند.» ۱۳۹۸/۱۰/۲۷ 🔺 پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «جنتلمن تروریست» را منتشر میکند. 📥 نسخه قابل چاپ: http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=44729
📸 پوستر | رهبر انقلاب: ‏فریاد انتقام ملت ایران، سوخت حقیقی موشک‌هایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد. ۹۸/۱۰/۲۷ @Farsna
📸 پوستر | جنتلمن‌های تروریست @Farsna
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود قرنها بال کبوتر، پای آهو بسته بود سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت ملک عاشق ها هزاران سال سلطانی نداشت باده نوشان شهرشان یک عمر بی میخانه بود دست پیمان بسته ی این قوم بی پیمانه بود تا سحرگاهی ورق برگشت و خوش شد سرنوشت آمد و خاک خراسان تکه ای شد از بهشت کعبه و حج فقیران بود، می دانی چه کرد؟ آمد و ذیقعده در تقویم ما ذیحجه کرد سرزمین تشنه ی ما بعد از آن میخانه داشت ساقی خوش ذوق در میخانه، سقاخانه داشت بعد از آن دستان ما در دست گوهر شاد بود مثل عیسی قبله ی ما پنجره فولاد بود تا که او را دیده، بند از پای آهو وا شده از همان روز است چشم آهوان زیبا شده از همان روز است این دل ها کبوتر می شوند از تماس چوب پرها صاحب پر می شوند چشم وا کن کور مادر زاد! گنبد را ببین نور صحن عالم آل محمد(ص) را ببین چشم وا کن پاره ای از پیکر پیغمبر است یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است گوش کن اینجا دل هر سنگ می گوید رضا سینه ی نقاره با آهنگ می گوید رضا نور می گوید رضا، انگور می گوید رضا مشهد از نزدیک، قم از دور می گوید رضا مُهر می گوید رضا، سجاده می گوید رضا خضر اینجا بر درت افتاده می گوید رضا السلام ای شمس! محتاج نگاهی مانده ایم در شب تاریک و مرداب سیاهی مانده ایم یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم شاهد «نورٌ علی نور»ِ تو در مشهد شویم قاسم صرافان
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است باید برسم زود، خریدار زیاد است من دربه‌در پنجره‌ فولادم و دیری‌ست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است آن‌قدر کریمی که بدهکار تو کم نیست آن‌قدر کریمی که طلبکار زیاد است پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم این‌جا چقدر چادر گل‌ دار زیاد است با بار گناه آمده‌ام مثل همیشه با بار گناه آمدم این بار زیاد است گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است  نوروز به نوروز، محرم به محرم سرمست زیاد است، عزادار زیاد است هر گوشه ایران حرم توست که با تو همسایه دیوار به دیوار زیاد است از دور سلامی تو و از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی هر قدر که می‌خواهی بردار، زیاد است قنبری
رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی فلک آستانی ملک پاسبانی ضمان کارگاهی جنان بارگاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی خیالت به سر خون هجرت به گردن به شوق تو کردم چه شال و کلاهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب دره ی نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد ز لطف تو پشت و پناهی ندانم چگونه برآیم ز شکرش اگر راه دادی مرا گاه گاهی الهی مرا از حریمش مکن دور مرا از حریمش مکن دور الهی محمود حبیبی کسبی
می روم گاهی خراسان گاهگاهی کربلا یک طرف شمس الشموس و یک طرف شمس الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی الرضا او جوانان بنی هاشم شهیدانش شدند «ای جوانانِ عجم جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین، کلُّ ارضٍ کربلا مهدی جهاندار