" مے نویسم براے تو "
براے تو ڪہ بودنت را
نہ چشمانم می بیند
نہ گوش هایم مے شنود
نہ دستانم لمس می ڪند
تنها صادقانه با دلم
احساست می ڪنم
💞💞💞💞💞💞
@deco_technique
تڪنـيڪ دڪوراسیــون
#میی_گل #رمان
نام رمان : می گل (جلد 1 )
نویسنده : samira-mis
خلاصه ی از داستان رمان:
می گل دختری که خانواده اش از هم پاشیده شدن…..توسط خواهرش که وضعیت اجتماعی خوبی نداره به یکی از دوست پسرهای قبلیش فروخته میشه….این جریان باعث هم خونه شدن می گل و شهروز که تفاوت سنی زیادی هم دارن میشه!!!!….
👈
قسمتی از متن رمان :
وقتی در تاکسی و باز کرد و ازش پیاده شد صدای جیغ جیغ 2 تا دختر که ظاهرا پشت شمشادها داشتن دعوا میکرد توجهش رو جلب کرد...نگاهی به نگهبانی انداخت و از اینکه مش قاسم با این سر و صدا بیرون نیومده تعجب کرد سریع به سمت چمدونش که راننده اون و بیرون گذاشته بود رفت.پول ماشین و حساب کرد و به راننده که تلاش میکرد بفهمه چه خبر گفت که میتونه بره!
چمدون و برداشت و به سمت نگهبانی رفت...وقتی رسید تو پیاده رو دیگه میتونست اون 2 تا رو ببینه که یکیشون به زور قصد داشت اون یکی و با خودش ببره....به در نگهبانی زد...اما کسی نبود..در هم قفل بود..چمدون رو گذاشت کنار در و به سمت اون 2 تا رفت!
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@deco_technique
✍نیایش_شبانه_با_حضرت_عشق❤️❤️
پـــــــروردگارا.....
دست نیاز را به درگاه تو بلند می کنم و از کسی خواسته هایم را طلب می کنم که هیچ گاه بر سرم منت نمی گذارد.
آرزوهایم را به تو می گویم.
به تو که همیشه راز دار منی.
صمیمی تر از همیشه سر بر آستان ملکوتیت می گذارم و در دل دعا می کنم...
در برابر عظمت تو ذره ای بیش نیستم...
دستم را بگیر محتاج كمی آرامشم...آرامشی از جنس الهی.....
خداوندا
نگذار كه از تو فقط نامت را بدانم و نگذار كه از تو فقط مشق كردن اسمت را به یاد داشته باشم ، همواره در من جاری باش همانگونه كه خون در رگهایم جاریست
خداوندا
از تو میخواهم كه در بیابان هولناك زندگی تنها و بی یاور ، رهایم نسازی ، از تو میخواهم كه در كوره راه پر پیچ وخم زندگی تنهایم نگذاری كه همواره محتاج وجودت هستم
@deco_technique