🔵یکی از دوستان که آلمان زندگی میکنه امروز تعریف میکرد که یادم رفته و شمعک آبگرمکن روشن مونده به پول ایران 42میلیون پول گاز اومده
🔹ضمنا میگفت هر چی مبل قدیمی و وسایل چوبی داشتیم خورد کردیم و ملت باغ و جنگل نذاشتن بمونه
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📈گران شدن بهای هیزم در فرانسه
♨️اکثر خانوادههای فرانسوی برای کاهش ارقام نجومی فاکتورهای برق و گاز ، در حد امکان به بخاریهای سنتی و شوفاژهای با سوخت چوب و هیزم روی آورده اند تا بتوانند زمستان را سپری نمایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش نخستوزیر کانادا به اعتراضات در این کشور:
حق بستن و اِشغال خیابان را ندارید!
👈 ایشون همون بیشرفی هستند که از اغتشاشات ایران دفاع کرده و توئیت دروغ زدند
#داستان_شب 💫
معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس میداد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم میخواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»
پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!»
معلم که نگران شده بود انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»
او به پسر گفت: «پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»
پسر ناامیدی را در چشمان معلم میدید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد: «چهار.»
یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث میشود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»
پسر که خوشحالی را بر صورت معلم میدید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟»
معلم لبخند پیروزمندانهای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»
پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!»
معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟»
پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»
پی نوشت وقتی کسی جوابی به شما میدهد که متفاوت از آنچه میباشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجهگیری نکنید که او اشتباه میکند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکردهاید یا شناخت ندارید.
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خاطره بامزه علامه جعفری از یک مرد
💥گفت:خیلی خری😄
چنان قاطع گفت که...
38.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵سید گل کاشتی.
💎سید #هاشم_الحیدری مجاهد زلال و شجاع عراقی بازهم اثبات کرد که دانش آموخته باکفایت و تربیت شده #مکتب_سلیمانی است
🔴
18.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_جمعه_ها:
✅#مهارتهای_زندگی 📽#انیمیشن
📺 این قسمت : #وسط_حرفم_نپر
🛑 رعایت نوبت در صحبت کردن 👋
✅🌈 مهارتهای زندگی : موارد مورد نیاز برای زندگی اجتماعی و نکات مربوط به آداب معاشرت در جامعه را به زبان ساده و زیبا آموزش می دهد .👆
پایگاه فرهنگی حضرت مریم