🔵سخنان مهم سیدحسن نصرالله در جمع ایرانیان لبنان
🔹قبل از پیروزی انقلاب، شیعیان لبنان مظلوم، محروم و بیپناه و #بدون_حامی بودند !!
فرانسه به مسیحیان کمک میکرد و مسیحیها، فرانسه را #امالحنونه (مادر مهربان) لقب میدهند، روسیه از #ارتدوکسها حمایت میکردد و انگلیس از #دروزیها ، #سنیها توسط سعودی و مصر حمایت میشدند
🔸اما شیعه هيچ حامی نداشت و از صفوی تا پهلوی هم حامی شیعیان نبودند و در معادلات داخلی لبنان در #حاشیه بودند و در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیسواد و فقیر بودند
🔹در کتابی خواندم که علامه #سید_شرفالدین بزرگ مرجع شیعه قصد داشت که یک مدرسه ابتدایی برای شیعیان لبنان بنا کند، حدود چهل تن از علما را جمع کرد و نامه ای به رئیسجمهور نوشتند که مجوز ساخت یک مدرسه را بگیرند، چهل فقیه نتوانستند نه پولی جمع کنند و نه یک مجوز مدرسه بگیرند
🔸شیخ محمدجواد مغنیه، از اقوام شهید حاج عماد، که سی سال پیش فوت کرد در کتاب خاطرات خودش مینویسد که :
در زمستان سه روز غذا نداشتم و امکان گرمایش هم نداشتم !! پای پیاده از صور به بیروت آمدم و پولی جمع کردم و برای تحصیل به نجف رفتم، وضعیت شیعیان اینگونه بود
🔹روستاهای شیعیان نزدیک مرز رژیم غاصب صهیونیستی است، پس از ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم غاصب اسرائیلیها هرگاه میخواستند وارد لبنان میشدند هرکاری میخواستند میکردند هیچکس جلودار آنها نبود و مردم فرار میکردند و حامی نداشتند. به تدریج کوچ کردند و ناحیهی جنوبی لبنان با یک میلیون نفر جمعیت شکل گرفت.
تنها امید ما #امام_موسیصدر بود که از قم آمده بود و هیچکس از او پشتیبانی نمیکرد، حتی علمای لبنان که قائل به جدایی دین از سیاست بودند میگفتند، شما ایرانی هستید، ایشان شیعیان را بیدار کرد شیعیان اصلا اعتماد به نفس نداشتند، خودباوری نداشتند همانطور که در انتخابات میگویید "میتوانیم" (خنده حضار) در اینجا همیشه #عثمانیها #ابنتیمیه و #عباسی ها حکومت میکردند، شیعیان نمیتوانستند اظهار کنند که شیعه هستند، #خون_آنها_حلال_بود
لذا بسیاری از شیعیان #سنی شدند، #طرابلس ۱۰۰ سال قبل همهاش شیعه بود، شهر #صيدا اكثرش شیعه بود الان سنی است شهر #جزین شهید اول عالم جبل لبنان از آنجا بود وقتی دختر شهید اول فوت کرد، ۷۰ فقیه شیعه بر جنازه او نماز خواندند، اکنون #جزین #مسیحینشین است، تعدادی از #سادات ، مسیحی یا سنی شدند
🔸خود مسیحیان میگویند ما سادات و از فرزندان علیابنابیطالب هستیم #میشل_عون مسیحی رئیس جمهور فعلی #سید است از #فرزندان_امیرالمومنین است، تاریخ ما اینگونه بود، بعد از انقلاب ایران، شرایط منطقه فرق کرد، وضعیت ماهم متفاوت شد، ممکن است بگویند ما رهبری امام را ترویج کردیم، تا قبل از انقلاب و شهادت سیدمصطفی خمینی(ره) هیچ خبری نبود، پس از شهادت سید مصطفی، امام(ره) را شناختیم، #حضرت_امام مانند #خورشید بود هیچکس نمیتواند بگوید، من خورشید را معرفی کردم ، مردم خودشان، بدون واسطه جذب خورشید شدند، حتی علمایی که در دل خود ما را قبول نداشتند، امام را تایید کردند، امام #محمدباقر_صدر ، نقش زیادی در تاریخ مرجعیت شیعه داشت، شهید صدر خیلی به امام (ره) کمک کرد. ما با انقلاب #متولد شدیم، ما #موجودیت و #حیات خود را با #انقلاب بدست آوردیم !!
🔸مهمترین نمونه #تجربه )_ولایتفقیه ، در خارج از کشور در لبنان به دست آمد، اگر الان عزیز، کریم و زنده هستیم، حیات داریم؛ نه به خاطر سلاح یا پول و کمک های ایران است، بلکه به خاطر #عمل به #اعتقاد به #ولایت_فقیه است
🔸اصل ولایت فقیه !! مسبب الاسباب و علة العلل میباشد . شیعیان از کشورهای مختلف میآمدند از تشکیلات، ساختار و بدنه حزبالله، تجربه ما سوال میکردند که چگونه حزبالله شدیم و به آنها میگفتم، اینها جسم و بدنه حزبالله است، از روح حزبالله سوال کنید و آن اعتقاد به #ولایت_فقیه است، اعتقاد ما به ولایت فقیه با بسیاری از ایرانیها که ولایت را قبول دارند فرق میکند !!
#اعتقاد_ما_قویتر_است من چند مرحله برای اعتقاد به ولایت فقیه قائلم :
1⃣ - ما معتقدیم اطاعت از #ولیفقیه مانند اطاعت از #معصوم است !!
2⃣ - ما اعتقاد داریم، اگر ولی فقیه فرمود:
#پیشنهاد و #نظر من این است (امر نکرد) ما #باید_اطاعت کنیم (در ایران میگویند ایشان دستور نداند پیشنهاد کردند)
3⃣ - ما بالاتر از #قانون_اساسی به ایشان اعتقاد داریم !!
( برخی میگویند در قالب قانون اساسی) ایشان میگویند #بهتر است اینگونه عمل کنید، ما این نظر را #تکلیف و #واجب میدانیم
4⃣ - ما در لبنان وقتی در شورای حزبالله بحث میکنیم اگر احتمال بدهیم اینکار را بکنیم، #حضرتآقا_ناراحت_میشوند ... #بدان_عمل_نمیکنیم !! اگر احتمال بدهیم #خوشحال میشوند بدان #عمل_میکنیم !!
5⃣ - ما ایشان را #تلالو امام #معصوم (ع) میدانیم.
دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
🔸#هويت_فرهنگي_ملّي: تُرک، عرب يا کُرد #علويان از يک گروه همنژاد نيستند؛ چنانکه قبلاً گفته شد، آنها
بدين ترتيب ريشههاي علويگري بايد در محيطي همچون منطقه آناتولي جستوجو شود که در آن يک فرايند آميختگي بين جوامع مسيحيِ رها شده و قبايل ترک يا کردي که گونه متفاوتي از #اسلام_صوفيانه را پذيرفته بودند، رخ داد.
#علويان در سوريه معمولاً #نُصيريه ناميده ميشوند که تاکنون فرقه خود را در خلال ده قرن در جبلانصاريه نزديک لاذقيه تثبيت كردهاند. عقايد پنهاني آنها ترکيبي از عناصر اعتقادي باستاني سوريه يا بتپرستي (به ويژه عبادت عناصر ۳ گانه خورشيد، ماه و ستاره يا آسمان) که احتمالاً از #تثليث_مسيحي تأثير گرفته، توصيف ميشود؛ چنانكه که از مراسم و جشنهاي مختلف مسيحي و نيز تا حدود زيادي عقايد تجلي يافته در آيين #شيعه_اسماعيليه، متأثر است.
🔸علويان قرنها بردگان بدون زمين و غلامان و کارگران کشاورز ملاکان و زمين داران مسيحي يا سني شهري بودند. علويان به سبب گرايش مذهبي و ارتجاع فرهنگيشان مورد نفرت اکثريت سني بودند. #ابنتيميه، فتوايي در قرن چهاردهم ميلادي صادر كرد که بر اساس آن #علويان، #کافرتر_از_يهوديان، #مسيحيان و #بسياري_از_بتپرستان هستند و همين فتوا جنگي را بر ضد آنها براي رضاي خدا به راه انداخت.
علويان نه تنها در زمينههاي مذهبي آزار ديدند، بلکه نژادي به حساب آمدند که مستحق هيچ لطف و ترحّم و حمايتي نيستند. آنها به اسارت برده شده و فروخته ميشدند. در خلال آخرين سالهاي حاکميت عثماني، شرايط اقتصادي آنان به شدت زوال يافت، به گونهاي که غالباً دختران خود را به مردم شهرنشين و بيشتر به خاندانهاي مسلمان سني ميفروختند و يا اجاره ميدادند.
🔹دوران حاکميت عثماني
به مدت ۱۵ قرن بيش از 90٪ جمعيت آناتولي مسلمان بودند. در مقايسه با دوره قبل از شروع مهاجرت ترکان که در آن دوره غالباً مسيحي بودند. بسياري از اين تغييرات آنچنان که قبلاً ذکر شد، به علت مهاجرت انبوه جمعيت مسلمانان بود؛ اما بخش مهم ديگر آن به سبب #تغييرمذهب_مسيحيان به اسلام بود. اين تغيير دينها به طور بنيادين به شکست مسيحيت آناتولي برميگردد که در خلال تضعيف دولت بيزانس و کليساي ارتدوکس يونان و اضمحلال جامعه آناتولي در مواجهه با مهاجرت ترکان رخ داد.
در اواخر قرون ۱۴ و ۱۵، ترکان، اسقفها و فرمانداران را از مقاماتشان خلع کردند. عايدات و داراييهاي کليسا را مصادره نمودند. بيمارستانها، مدارس، نواخانهها و ديرها را تخريب يا تعطيل كردند و جمعيت مسيحي آناتولي را بدون رهبري و خدمات اجتماعي رها نمودند. باقي مانده روحانيان مسيحي نيز تحت حاکميت ترکان درگير نزاعهاي دروني شدند، به گونهاي که در آينده اين امر فقط به تضعيف مؤسسات مسيحي منتهي ميشد.
در خلال دوران عثماني، علويان تحت تبعيض قرار داشتند. کشتارهاي دورهاي علويان تا قرن شانزدهم ثبت شده است؛ البته بيشترين اقدامات عليه علويان را نمايندگان #جريان_بکتاشي (حاجی بکتاش اهل نیشابور، یکی از پیروان فرقهی #صوفیه_یساوی بود که در آسیای مرکزی و در بین قبیلههای ترک فعالیت زیادی داشت. او توسط مراد این فرقه(شیخ احمد یساوی) به آناتولی اعزام شد. ایشان تا پایان زندگیاش در آنجا ماند و علت این ماندگاری شاید حملهی مغولها به سرزمین مادریاش باشد. در همین اوان، وی با آموزش تعالیم خود موجب گسترش مکتب صوفیگری خود در این منطقه شد. این فرقه به سرعت در دورهی عثمانی از آناتولی به بالکان– جایی که رهبران این فرقه (ددهها یا باباها) عدهی زیادی را به دین اسلام گرایش دادند. فرقهی بکتاشی در میان #مردم_آلبانی بسیار محبوب باقی ماند و امروزه دستههای کوچکی از این فرقه در سراسر #مقدونیه، #کزووو، و #آلبانی یافت میشود. هر سال روزهای 16، 17، 18 آگوست، هزاران نفر از مردم ترکیه، بلغارستان، آلبانی و کشورهای بالکان(کوزووو – مقدونیه و ...) در منطقهی حاجی بکتاش به برگزاری مراسمهای آئینی و رقص و سماع میپردازند). همراه با #ينيچري «ینگی چریک» یا ینگیچری به معنی «سرباز نو غیرمنظم» واحدهای ویژه (ورزیده) از ارتش امپراطوری عثمانی بودند. این ارتش در زمان مراد یکم که عثمانیها بخشی از اروپا را در اختیار داشتند تحت نظام #دوشیرمه تشکیل شد. آنها فرزندان پسر به گروگان گرفته شده مسیحیانی بودند که توسط ترکهای عثمانی از خانوادههایشان جدا شده و به خانوادههای ترک مسلمان سپرده میشدند، بنابراین این افراد مسلمان و تُرک تربیت میشدند. این افراد بعداً جزو لشکر عثمانی میشدند. این روش در سال ۱۸۲۶ توسط سلطان محمود دوم لغو گردید و بیشترشان در سده 13 میلادی در پی شورش ایشان بدست سلطان محمود دوم به قتل رسیدند. علويان همچنين از سازمانهاي نظامي و نيز مشاغل اداري اخراج ميشدند.
ادامه در پُست بعدی...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️سلفیت در قاره آفریقا اكنون مجموعِ سلفيان حدود 200 ميليون برآورد مىشوند؛ 50 ميليون سلفى
...ادامه
♦️احزاب و گروههای سیاسی دینی شمال آفریقا
وی فتوای «ابنتیمیه را مبنی بر این که تاتارها مرتدند با وجود اینکه مسلمانی خود را اعلام کردهاند قیام علیه آنان و کشتن آنان واجب است. را بر اوضاع حاکم بر مصر و نظام حکومتی آن منطبق دانست.»
ج) جماعهالمسلمین (التکفیروالهجره): رهبر این گروه #شکریمصطفی بود، ایشان مصر را بعنوان یک جامعه جاهلی معرفی و گفت باید نابود شود و جامعه اسلامی بنا شود.
شکریمصطفی تحت تأثیر افکار سیدقطب و یکی از اعضای جماعت اخوانالمسلمین بود، در سال1965 زندانی شد و در سال1971 آزاد شد و حزبی به نام جماعتالمسلمین یا (التکفیر و الهجره) را تاسیس کرد.
تفکرات حاکم بر این گروه، عمدتاً متأثر از آثار و نوشتههای سیدقطب میباشد و بنیاد اندیشههای این گروه سلفیگری است، زیرا مستقیم به منابع اصلی اسلام (قرآن و سنت) استناد میکنند و تشابه به این گروه با #آکادمی_ارتش، ناشی از تأثیرپذیری آنها از #سیدقطب و #مودودی و تفکرات #ابنتیمیه و #محمدبنعبدالوهاب بود و شباهت دیگر با آکادمی این بود که هر دو گروه در مورد «تکفیر» نظام سیاسی هماهنگ بودند.
البته شکریمصطفی و جماعةالمسلمین، علاوه بر تکفیر نظام سیاسی، افراد جامعه را نیز تکفیر میکردند و فرقی میان جامعه سیاسی و نظام سیاسی نمیگذاشتند و این چنین استدلال میکردند که جامعه فاسد منجر به نظام فاسد خواهدشد و تعبیر به «جاهلیت مدرن» میکرد.
⁉️علت نامگذاری به التکفیروالهجره: طرفداران کتاب «معالمفیالطریق» در زندان دو گروه بودند: یک دسته معتقد به جدایی معنوی از جامعه و خود را «جامعهالعزلهالشعوریه» نامیدند و اعتقاد داشتند که جامعه جاهلی معاصر مصر را باید تکفیر کرد.
دسته دوم معتقد بودند که باید از جامعه حالت «مفاصلهکامله» داشت، شکری مصطفی از این گروه بود که بعدها ریاست این گروه را به عهده داشت.
این گروه به کوهها پناه آورند، و از همین خاطر مطبوعات مصر جماعةالمسلمین را بعنوان دستهای از چریکها معرفی کرد و نام آنها را «التکفیروالهجره» گذاشت.
این گروه شباهت زیادی با #الجهاد دارد، هر دو معتقدند که پس از خلفایراشدین، جامعهاسلامی از «اسلام ناب» دور شده و رژیمهای حاکم اسلامی نیستند و این مساله مسلمانان را مکلف میسازد که علیه چنین رژیمهایی قیام کنند و دست به مبارزه مسلحانه بزنند تا حکومت اسلامی دوباره برقرار شود.
🔹تفاوت این دو گروه: گروه تکفیر، مدعی است پس از خلفایراشدین هم رژیم و جامعه کافر است و مسلمانان راستین باید از آن هجرت کند و این گروه هم مکاتب و مفسران سنتی اسلام را بدون استناء تکفیر میکرد، در حالیکه #گروه_جهاد برخی از مفسران سنی مانند ابنتیمیه را تأیید مینمایند.
د) حرکت اتجاه اسلامی تونس: حرکتی است اسلامی که بر منهج و فکر اخوانالمسلمین اقامه شده است. این حرکت در سال1969 در تونس توسط #راشدالغنوشی تاسیس شدهاست.
جنبشاسلامی در تونس محل تلاقی و گرد آمدن جریان گستردهای از گرایشهای فکری، سلیقههای سیاسی و دیدگاههای گوناگون موجود در دیدگاه اصول گرایانه اسلامی بود.
هسته اصلی فعالیتهای اسلامی در تونس عبارت بودند از #شیخ_راشد #الغنوشی که شخصیت اسلامیاش برخاسته از یک گرایش و جهتگیری مشخص نبود، بلکه آمیختهای ازگرایشهای مختلف بود، الغنوشی، از یک سو به اخوانالمسلمین و بویژه افکار سیدقطب تمایل داشت و از سوی دیگر دارای اندیشهای واپس گرایانه بود که نمایندگی آن را در آن زمان دهه60 #ناصرالدینالبانی در سوریه به عهده داشت و الغنوشی در زمان اقامت خود در سوریه در جلسات درسی البانی حاضر میشد. همچنین الغنوشی متأثر از کتابهای #مالک_نبی بوده، که مالک نبی را اینگونه معرفی میکنند: «ایمان غزالی، گستردگی عقلیابنخلدون عزم حسنالبناء داشت و از شاگردان ابنبادیس را میشد در دایره جرایانات اصلاح گرایانه محمدرشید و اقباللاهوری دانست.
به گفته الغنوشی، پدیده اسلامگرایی در تونس متشکل از عوامل زیر بوده است:
1⃣تدوین سنتی تونس که مذهب سنتی مالک و عقاید اشعری و تربیت صوفیانه بر آن غالب است.
2⃣گفتمان سلفی اخوانالمسلمین که از شرق عربی وارد این کشور شدهاست.
3⃣جریان عقلانی اسلامی که در نیمه دوم 70 ظهور یافت. که در این جریان براساس میراث عقلانی اسلامی موجود در تاریخ عربی اسلامی و به نقد اصلاحی و ریشهای اخوانالمسلمین بعنوان نمایندگان واپسگرایی در این عصر میپردازد.
(103) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️احزاب و گروههای سیاسی دینی شمال آفریقا وی فتوای «ابنتیمیه را مبنی بر این که تاتارها مر
...ادامه
♦️احزاب و گروههای سیاسی دینی شمال آفریقا
هـ) جماعت انصارالسنةالمحمدیه: جمعیتی اسلامی سلفی است که در مصر بوجود آمد و سپس در جاهای دیگر نیز نفوذ کردهاست، این جمعیت نیز اساس دعوتش را دعوت توحیدخالص و سنت صحیح قرار دادهاست. مؤسس این جمعیت #شیخ_محمدحامدالفقی و همفکرانش در سال1345 هـ ق/1926م در قاهره تاسیس کردهاند.
مبانی فکری این جماعت، براساس عقیده و منهج #اهلالسنهوالجماعه است، که از مصنفات #علمای_سلف، #ابنتیمیه، #ابنقیمجوزیه، #محمدبنعبدالوهاب اخذ کردهاند.
▪️عقاید این جمعیت :
1⃣ اعتقاد به اینکه اصل در دین کتاب و سنت است، به فهم سلف صالح
2⃣ صفات خدا همانگونه که خود و رسولش توصیف میکنند میباشد، بدون تشبیه، تمثیل، تأویل
3⃣ اعتقاد به رؤیت خدا در روز قیامت
بررسی و خاستگاه منشاءفکری طالبان
در رابطه با خاستگاه اجتماعی جنبش طالبان، نظرات مختلف و آراء گوناگون وجود دارند، اما آنچه که از همهی اینها یقینیتر و صحیحتر به نظر میرسد ، این است که خاستگاه اجتماعی این جنبش را افغانستان بدانیم، نه جای دیگر؛ زیرا خاستگاه بسیاری از اعضای طالبان مناطق پشتوننشین مرزی میان پاکستان و افغانستان است. علاوه بر این که آغاز ظهور جنبش طالبان از آنجا و اکثر پایگاههای این گروه نیز در همان منطقه بودهاست. یعنی نباید در مرحله اول طالبان را ساخته و پرداخته دست کشورهای خارجی و بازیچه دست آنان و فاقد استقلال رأی بدانیم، بلکه آنچه که واقعیت دارد این است که طالبان بازیچه دست هیچکسی نبوده و سرنوشت آنها [درآغاز] بطور قطع از اسلامآباد تعیین نمیشده است و رهبر طالبان افغانیالاصل و کاملاً مستقل عمل میکرده. به هیمن جهت آنچه را که پاکستان و کشورهای دیگر از طالبان میخواست، با مخالفت این جنبش روبرو شدهاست، در واقع طالبان بعنوان یک نیروی اجتماعی برخاسته از شیوههای گوناگون اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه افغانستان بوده، نه نیروهای بیگانه و خارج از مرز افغانستان.
باتوجه به مواضع جنبشطالبان، کشورهای خارجی حمایت خود را پس از ظهور طالبان درراستای رسیدن به منافع ملی و امنیتی و اقتدار سیاسی خود آغاز نمودند و در رشد و پیشرفت این جنبش نقش اساسی را ایفاء نمودند و با نادیده گرفتن عملکرد طالبان در نقض آشکار حقوق بشر آنها را مورد حمایت پنهان سیاسی قرار دادند. در طول تاریخ نقش استعمار از طریق حمایت گروههای بنیادگرا و افراطی مثل طالبان بطور مستقیم یا غیرمستقیم برجسته بوده و از این طریق توانستند به اهداف خود برسند.
اسلام طالبانی، پدیدهی نوظهوری است که منبع فکری آنان برپایه تفکرات القاعده (اسامهبنلادن و ایمنالظواهری) و دیدگاه افراطی دیوبندی پذیرفتهاند که طی دوران جهاد برخی احزاب مذهبی پاکستان به تبلیغ آن پرداختند. یکی از ویژگیهای بارز مدارس دیوبند، ضدیّت با مذهب شیعه و نقش قایل نشدن برای زنان در جامعه است.
اما تفکر دیوبندی در پاکستان پس از جدایی از هند در سال1947 رشد سریعتری پیدا کرد. دیوبندیها یک جنبش مذهبی به نام«جمعیتالعلماالاسلام» به راه انداختند که بتدریج به یک حزب سیاسی تبدیل شد که بعدها از نظر مذهبی و ایدئولوژیک تأثیر فراوانی بر طالبان گذاشت.
یکی از مهمترین شاخههای مدرسه «جمعیتالعلماءالاسلام» مدرسه «دارالعلوم حقّانیّه» است که مولانا #سمیعالحق آن را رهبری میکند. این مدرسه که مدارس بسیار دیگری را نیز سرپرستی میکند در ایالت سرحدّ پاکستان در مجاورت مرزهای افغانستان قرار دارد. این مدرسه در دههی80 یکی از مهمترین مراکز آموزشی دینی و نظامی مجاهدان افغان بودهاست، پس از آنهم محلی برای آموزش گروه طالبان تبدیل گشت.
بیشترین طلبههای این مدرسه را، دانشآموزان افغانی تشکیل میدهند، صدها تن از آنان در شرایط سخت و دشوار در اردوگاههای پناهندگان افغان در پاکستان چشم به جهان گشودند. گردانندگان مدرسه حقانی افتخار میکنند که بیشترین نیروهای طالبان از جمله:
8وزیر کابینهی طالبان و بیش از 20نفر از والیان(استانداران) از فارغالتحصیلان این مدرسه هستند.
مولانا سمیعالحق میگوید: «ملاعمر درباره آینده افغانستان چارهجویی میکردند. به آنان گفتم حزب تشکیل ندهند بلکه یک جنبش طلبگی به راه اندازند.»
(104) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️دیوبندیه/طالبان برای نمونه یکی از کشتارهای بیرحمانه و جنایات ضداسلامی و انسانی طالبان ر
...ادامه
♦️دیوبندیه/طالبان
1-1) جماعت تبلیغ:
سفیران مهم مکتب دیوبند گروههای (جماعت تبلیغ) هستند که در ابتدا به صورت علنی در مکه و مدینه، اندیشههای این مکتب را تبلیغ میکردند، هر چند بعدها به واسطهی حادثه اشغال مسجدالحرام توسط شخصی به نام (جهیمانالعتیبی) بدلیل همنام بودن برخی آنها با گروه جماعتتبلیغ که دستگیر شدهبودند؛ از تبلیغ علنی آنها جلوگیری شد.
دامنه تبلیغ مؤثر آنان منحصر در مکه و مدینه نبود، بلکه بدون واسطه یا با واسطه به #افغانستان و #پاکستان نیز تأثیرگذار بود. تأثیرپذیری گروه طالبان در افغانستان و پاکستان از آموزههای مکتب دیوبند مستقیم یا از طریق همین واسطهها بودند.
2-1) جنبش جهاداسلامی فلسطین:
از مهمترین محورهای تأثیرگذاری مکتب دیوبند، برجنبشهای اسلامی از آن جمله جنبش طالبان و جنبش جهادفلسطین است. بدلیل تأثیرات مهم علوم دینی علمای دیوبند در پاکستان و افغانستان که اکثر مراکز دینی و مذهبی این دو کشور، از شعبات مدرسه دارالعلوم دیوبند هستند. #جهادافغانستان که بیشتر توسط علمای دیوبند اداره میشد، تأثیر بسیار مهم بر #اعراب_سلفی داشت. که باعث شد ارتباطش را با علمای افغانستان با گرایش دیوبندی حفظ کند. پس، در نتیجه میتوان گفت که مکتب فکری دیوبند هند، تأثیر مهمی بر جنبشهای اسلامی معاصر بخصوص سلفیگری داشتهاست. که از تلافی این جنبشها، جنبش دیگری همانند طالبان با همان گرایش دیوبند در افغانستان بوجود آمدند. اما تأثیر طالبان از جنبش جهاد فلسطین، یا همان نقاط اشتراک فکری بین آنان عبارتند از:
1⃣اعضای آنها همگی از مسلمانان اهل سنت و دارای قرائت بخصوصی از اسلام میباشد.
2⃣افکار حاکم بر رهبران و اعضای هر دو گروه(طالبان و جنبش جهاد) این است که مشی مبارزه مسلحانه را برای رسیدن به اهداف خود بر میگزیند.
3⃣هر دو جنبش، آمریکا و اسرائیل را دشمن مشترک مسلمانان میدانند.
4⃣سرانجام هر دو جنبش، خواهان خروج آمریکا ازکشورهای اسلامی و امحای کامل اسرائیل هستند. البته همانطور که از اول اشاره شد که علیرغم اشتراکات، تفاوتهای عمیقی نیز بین جنبشهای اصلاحی معاصر و جنبش جهادفلسطین و جنبشطالبان وجود دارد. تفاوتی که بین گروه طالبان و جنبش جهادفلسطین وجود دارد این است که مبارزه جنبش جهاد علیه دشمنی است که سرزمینشان را غصب نمودهاند و آنان از سرزمینشان دفاع میکنند و تسلیم شدن در برابر دشمن(صهیونیزم غاصب) را به هیچوجه نمیپذیرد؛ به همین دلیل این جهاد و مبارزه مقدس است و افرادی که در این میان شهید میشوند حقیقتاً شهید هستند و...
اما طالبان کسانی هستند که علیه هموطنان خود میجنگند و آنان را تکفیر میکنند و خانههایشان را به آتش میکشند و... هیچگونه مشروعیت ندارند و مورد قبول هیچ یک از کشورهای اسلامی(بجز کشورهایی همچون: پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحدهعربی، آمریکا و انگلیس) نیستند، طالبان قبل از آنکه جنبشی با معیارهای اسلامی باشد، یک #سازمان_تروریستی خطرناکی است که جهان اسلام را تهدید میکند. گروه طالبان بجز خود، هیچ فرقه و طوایف دیگری بخصوص شیعیان را در افغانستان قبول ندارند و بسیاری از اندیشههای آنان با دین و شریعت و مسلمّات اسلامی سرسازگاری ندارد و .... طالبان آنقدر افراط کرد که دست همه دیوبندیها و هر جنبش تندرو دیگر را از پشت بست و همهی آنان را به فراموشی سپرد.
2) وهابیت:
نخستین کسی که مذهب وهابیت را پدید آورد محمدبنعبدالوهاب(1111 ـ 1207ق) از علماء نجد در قرن دوازدهم بود. اما آنچه که قابل یادآوری است این است که ایشان مبتکر و بوجود آورنده عقاید وهابیان نیست؛ بلکه قرنها قبل بخشهاییاز آن عقاید وجود داشت. هر چند که بصورت مذهب درنیامده بود و طرفدارانی هم پیدا نکرده بود و به همین جهت است که وهابیان خود را سلفیه میدانند.
در حقیقت آراء #ابنتیمیه ریشهها و اساس مذهب وهابیت را تشکیل میدهد؛ تفاوتی که بین این دوتا وجود دارد در رشد و تکامل آن است که در زمان #محمدبنعبدالوهاب انجام گرفتهاست. یکی از نویسندگان وهابی به نام #حافظ_وهبه، آراء و عقاید ابنتیمیه را چنین بیان میکند:
1) بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر؛ یکی از عقاید مهم ابنتیمیه، بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر و پیروی از سلف صالح، صحابه پیامبر و تابعین در فهمیدن آیات و احادیث مربوط به خدا و نرفتن به راه متکلمان و فلاسفه و صوفیه؛ زیرا آنها موافق طریقهی سلف صالح نیستند.
(107) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist