...ادامه ♦️وهابیت 2) مبارزه و جنگ با بدعت‌ها و منکرات؛ مخصوصاً چیزهایی که موجب شرک می‌شود، از قبیل دست گذاشتن بر قبر و ادای نماز در نزد قبور و حاجت خواستن از خفته‌گان در گور و یاری جستن از غیر خداوند و تبرک یافتن به درخت و سنگ‌هایی که عوام‌الناس از آن‌ها خیر و شر انتظار دارند. 3) مبالغه نکردن و غلو ننمودن درباره پیامبر؛ و تنها از راهنمایی‌های وی پیروی کردن. 4) اعتقاد به این که باب اجتهاد با هر 2 لنگه‌اش باز است و اعلان جنگ به مقلدان متعصب. فرضیه دیگر که مطرح است این است، که اندیشه دینی یا خاستگاه فکری جنبش طالبان متأثر از جریان تندرو #وهابیت باشد، علاوه بر اینکه برخی از رهبران طالبان، #تحصیل‌کرده_عربستان سعودی می‌باشند. شواهد و شباهت‌های بسیاری را می‌توان بین جنبش‌ طالبان و فرقه ضالّه وهابیّت پیدا کرد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: 1⃣سخت‌گیری طالبان در مسایل اجتماعی-ایجاد محدودیت برای زنان و مردان که تا هنوز در تاریخ بی‌سابقه بوده است. حتی دخالت در ذوق و سلیقه‌های افراد و عامّه مردم و تعیین لباس خاصی برای اقلّیت‌های غیرمسلمان-خشونت در اجرای شریعت و تفسیر خاصی از اسلام- تشکیل وزارت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر - حمایت بی‌دریغ مجامع فرهنگی و سیاسی عربستان از جنبش طالبان از جمله شباهت‌هایی‌است که در هر دو جنبش طالبان و وهابیت وجود دارد. همان‌طوری که در عربستان‌سعودی حکومت به زور شمشیر و غارت دیگران حاکم گردید که کم‌ترین نشانه از جامعه مدنی در آن وجود ندارند، مردم کم‌ترین حق اعتراض را به حکومت ندارند و به قول فرهالیدی: عربستان بیش‌ از هر نقطه‌ی جهان، مذهب برای ارعاب و خفقان مردم مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌است که فقط خود را نماینده رسمی و حقیقی اسلام می‌داند و کلیه مخالفین و دشمنان سیاسی و سلیقه خود را کافر و دشمن‌خدا می‌خواند و مورد حمله قرار می‌دهد. پیتر مارسدن، در این مورد چنین می‌گوید: شباهت‌های بسیاری بین جنبش طالبان و وهابی‌ها می‌توان یافت. هر دو مردانی را بسیج کردند که بخاطر تسلط بر کشور آماده شهادت بودند و سرنگون کردن حکومت که از نظر آنان غیراسلامی انگاشته می‌شد و هر دو می‌گفتند تفسیرشان درباره اسلام تنها تفسیر صحیح است. حق اجتهادی که وهابی‌ها آوردند، ظاهراً عنصر ذاتی در مرام طالبان[نیز موجود] است..... زهدگرایی افراطی که ایدئولوژی وهابی آشکار است و در ممنوعیت موسیقی و رقص و تنفیذ شعائر و مراسم مذهبی تجلی می‌کند، در مراسم طالبان نیز هویدا است. تشکیل اداره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و تأکید فراوان بر اجرای احکام و مقررات مستقیماً از آیین وهابی اقتباس شده است. تمرکز فراوان بر زدودن فساد به عنوان توجیه جهاد و به عنوان هدف مشابهت دیگر است. با اینحال طالبان به فساد(به مراتب) پرشورتر از وهابی‌ها است. براساس سخت‌گیری و غیرقابل انعطاف بودن طالبان در اجرای شریعت که تحت هیچ شرایطی نادیده انگاشته نمی‌شد، از این رو هزاران تن از مردم این سرزمین به واسطه کوچک‌ترین خطایی که از نظر طالبان جرم محسوب می‌شد، اعدام و یا دست و پاهایشان را برخلاف هم قطع می‌کردند. که هر روز آنان را بدتر از اعدام زجر می‌دهند، این‌ها تمام خانه و زندگی‌شان را از دست دادند کافی نبودند! تا این که شریعت طالبانی دست‌ها و پاهایشان را هم از آن‌ها گرفتند که تا زنده هستند دین و شریعت از یادشان نروند!؟ ▪️جنایات وهابیت در طول تاریخ: از نکات قابل‌توجه درخصوص وهابیت، پرونده سراسر سیاه و توأم با قتل و جنایت فرقه‌ای است که از ابتدای شکل‌گیری و تشکیل امارت‌اسلامی در #منطقه_نجد، اینک با نام #داعش در سوریه و عراق بدنبال‌ تشکیل حکومت اسلامی دیگری است! مروری بر این پرونده سیاه که دستان پیر استعمار انگلیس خبیث در پشت آن قرار دارد، نشان می‌دهد که چرا در مقطع کنونی نظام سلطه و بویژه آمریکا به این جریان برای آتش‌افروزی در جهان اسلام دل بسته‌اند. افکار و اندیشه‌ تکفیری‌هایی که داعش را تشکیل داده‌اند، امتداد افکار و اندیشه‌های محمدبن‌عبدالوهاب است. 400 سال پس از «ابن‌تیمیه حرانی» بعنوان احیاگر تفکر سلفی‌گرایی در قرن هشتم، محمدبن‌عبدالوهاب در این راستا راه عمل و اقدام را برگزید و با رساله‌های کوچک و پر از آیه و حدیث برای عوام، به شمشیر متوسل شد و برخلاف ابن‌تیمیه و دیگر سلفی‌ها، راه تندی و خشونت را برای ترویج عقایدش درپیش گرفت. محمدبن‌عبدالوهاب، تابعین برنامه‌اش را مسلمین و موحدان و مخالفان خود را کفار و مشرکان نامید. (108) ادامه در پُست بعدی فرقه‌ها و ادیان جهان اسلام https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120 ‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist