1_14269931811.mp3
11.76M
🎙 حدیث شریف کساء 🌺
🔅به نیت سلامتی و فرج
امام زمان علیه السلام و
نابودی اسرائیل خبیث
روز سی و سوم🌱
تقبل الله 🍃🌺
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 💚
#فاطمیه
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️هیچکس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکرده باشد.
🔹️توصیهای از رهبرمعظمانقلاب مدظله
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قضیه باغ فدک چه بود؟
بخش اول
#فاطمیه
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قضیه باغ فدک چه بود؟
بخش دوم
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فسنجون جا افتاده به روش مادرامون 😎🍱
#کدبانوی_هنرمند
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔با این پست اشک ریختم، دنیای عجیبی شده! یعنی میشه ما نسل ظهور منجی باشیم؟
صحنه هایی که تبلور انسانیته...
غرب سعی داره با غیرانسانی جلوه دادن دشمنانش دل ها رو سنگ کنه نسبت به اونا
اما این چشمه های زلالی است که در حال جوشش است...
#غزه
#لبنان
#تقویت_باورها
❥❥❥ @delbarkade
.
دلبرکده
#داستان #زادهی_مهر7 #دلسپار در یک جلسه غیر رسمی کاری بودم که مامان زنگ زد: _کجایی؟! خودتو برسون مه
#داستان
#زادهی_مهر8
#دلبر
_ولی شما اونور رو برا زندگی انتخاب کردین.
یکی از ابروهایش را بالا داد و حق به جانب به من نگاه کرد. انتظارش را نداشتم. حرف زدنش هم مثل نگاههایش بیپروا بود. لبخندی زدم و برای رها شدن از نگاه خیرهاش، چایم را برداشتم. گلویی تازه کردم و اینطور جواب دادم:
_خب اون زمانی که موقعیت کاری برای من اونجا بدست اومد، متناسب با شرایط، به اون پیشنهاد تن دادم. چون...
_یه جوری حرف میزنین انگار فرستادنتون سربازی تو افغانستان.
لبخند یک طرفهای زد.
_شاید چون تلاش کردم بیطرفانه حرف بزنم شما چنین برداشتی داشتین!
شانهها و لبهایش را بالا برد. دست به سینه نشست و بر خلاف همیشه به فرش خیره شد.
_البته حق میدم با توجه به تبلیغاتی که هست، شما برداشت دیگهای از حرفم داشته باشید. اما...
_خیلی خب بسه دیگه این بحثها. پاشو مهرزاد جان یه چای بیار دور بده.
مامان به بحث ما پایان داد.
_بله حتماً! اگر کسی قهوه میل داره بیارم.
نگاهی به تک تک مهمانها انداختم. آقای قندچی با دهان باز نگاهم کرد. روزیتا خیلی سریع گفت:
_نخیر ممنون. برای بابا خوب نیست.
بعد از رفتن خانواده قندچی، مهری و پسرش مهرسام را رساندم. بین راه مهری با شیطنت نگاهم کرد. شمرده پرسید:
_حالا جدی جدی از روزیتا خوشت اومده؟!
خندیدم:
_نمیدونم چی بگم!
_راستش رو...
نگاهش کردم و لبخند زدم.
_میخوای با مامان حرف بزنم؟!
دستم را بالا بردم:
_نه تو رو خدا! الان ناراحت میشه. باید خودم حرف بزنم.
_تو این چند باری که دیدمش دختر خوبی به نظر میاد.
یک تای ابرویم را بالا بردم:
_ببینم چند وقته میشناسینشون؟!
_مامان که از سفر مشهد باهاشون دوست شده. بعد از اون یکی، دو باری ما رفتیم؛ اونا اومدن. البته این اولین باری بود که خانوادگی و برا وعده جمع شدیم.
سرم را تکان دادم:
_پس درست حدس زدم...
ساکت، نگاهم کرد. نگاهش کردم و خندیدم:
_این دفعه نقشه تر و تمیزی برام کشیدین.
به بازویم کوبید:
_دیونه!
_حالا چرا این آقا سامان انقده گرون شده؟! الان چند روزه تهرانم هنوز جناب مهندس رو ملاقات نکردم.
مهرسام از عقب جواب داد:
_سَلِ تاله...
_آی قربونت بره دایی!
_الان یه هفته اس شیفت عصره تا برسه خونه یازدهه...
موقع خواب، تمام حرکات و حرفهای روزیتا از ذهنم گذشت. فکر کردم:
«یعنی اونم از من خوشش اومده که اینجور بهم نگاه میکرد؟! یه ذره موهاش بیرون بود، بیدین و ایمون نبود که... حالا که به دلم نشسته بذار به خودم فرصت بدم بیشتر بشناسمش. نه دیگه نباید اشتباه قبل رو تکرار کنم. فردا با مامان حرف میزنم. خدایا خودت هوامو داشته باش...»
وقتی مادر بیدار شد، صبحانه آماده بود.
_به به خورشید از کدوم طرف دراومده؟!
چشم و ابرویی آمدم:
_از این طرف و از اون طرف.
برای گفتن موضوع خیلی تلاش کردم. لقمه نیمرو در گلویم ماسید. لیوان چای را رویش خوردم. با چای هم پایین نرفت و زبان و گلویم سوخت. به سرفه افتادم. مامان عاقل اندر سفیه نگاهم کرد:
_چته بچه؟!
با اعتراض گفتم:
_مامان من بچهام؟! فکر نمیکنی... اوهو اوهو... وقتِ زن... اوهو اوهو اوهو... گرفتنمه.
ابروهایش در هم گره خورد:
_زن گرفتن؟! نخیر جانم... تو هنوز خودت بچهای مادر. انقده سرت شلوغه وقت نداری به این چیزا فکر کنی... مگه دیونهای یه نفر دیگه رو...
همه حرفهای خودم را به خودم تحویل داد. درحالی که هنوز سرفه میکردم؛ خندیدم:
_باشه بگم غلط کردم قبوله؟!
سرش را بالا برد:
_نُچ... چقدر بهت گفتم وقت زنته بذار برات یه دختر خوب پیدا کنم، هی بهونه آوردی... حالا یه چند سال بگو غلط کردم تا ببینم چی کار میکنم برات...
صدای خندهام بلند شد:
_خیلی خب بگو چی کار کنم منو ببخشی؟!
دلش پر بود:
_یعنی اون اجلال تو دبی یه دختر ایرونی گرفت؛ تو توی کل ایران نمیتونی یه دختر پیدا کنی...
بلند شدم. جلوی پایش نشستم. دستش را بوسیدم. خودم را روی پایش انداختم. با دست مانعم شد:
_بسه دیگه خودتو لوس نکن مرد گُنده! حالا کیه این دختر که دل سنگ تو رو آب کرده؟!
سرم را پایین انداختم:
_غریبه آشنا...
منتظر ادامه حرفم ماند.
_دخترِ... آقای... قندچی.
یک نگاه چشمم را بلند کردم. سعی کرد لبخند نزند:
_روزیتا؟!
سرم را تکان دادم.
_فقط به یه شرط!
به صورتش زل زدم. حجم زیادی از فکرهای مختلف به مغزم هجوم آورد. مادر به انتظار جواب من، صورتش را برگرداند.
_هر چی شما بگی.
_تا وقتی جواب مثبت رو بگیریم باید تهران بمونی.
دهانم باز ماند. چشمانم بین او و دیوار دو دو زد:
_اِم... خب... اوم... حالا اومدیم و یه ماه دیگه بهمون جواب دادن...
یکدفعه از جایش بلند شد:
_خیلی خب برو همون دبی زن بگیر.
ابروهایم بالا رفت و پایش را چسبیدم:
_باشه باشه... فقط یه زنگ به اجلال بزنم...
1_15025189151.mp3
11.76M
🎙 حدیث شریف کساء 🌺
🔅به نیت سلامتی و فرج
امام زمان علیه السلام و
نابودی اسرائیل خبیث
روز سی و چهارم🌱
تقبل الله 🍃🌺
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه آرامش میخوای سوره انسان رو زیاد بخون....😇
🎤سخنرانی حجت الاسلام رفیعی
❥❥❥ @delbarkade
1_15025189151.mp3
11.76M
🎙 حدیث شریف کساء 🌺
🔅به نیت سلامتی و فرج
امام زمان علیه السلام و
نابودی اسرائیل خبیث
روز سی و پنجم🌱
تقبل الله 🍃🌺
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍃مردم هر وقت کارتون جایی گیر کرد
#امام_زمان تون(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را صدا کنید.
یا خودش میاد یا یکی و میفرسته که کارتون را راه بنداره...
"اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"
#شهید_تورجی_زاده
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عواقب کسی که با اقوام خود قهر باشد و صله رحم انجام ندهد چیست؟
🎙استاد محمدی شاهرودی
#تقویت_باورها
#صله_رحم
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهمان، مزاحم نیست!
✏️ ما کوچک بودیم خدا رحمت کند ابوی گاهی مهمانی میآوردند اول به مهمان غذا میدادند ما خودمان 7-8 نفر بودیم...
تلقی ما از نعمت ها نباید فقط برنج و بشقاب برنج باشد!
🌐 سایت استاد علی صفایی حائری
#تربیت
#تقویت_باورها
❥❥❥ @delbarkade
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عزاداری سنتی زنان بوشهری
زنان بوشهری در ایام شهادت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) بهویژه در ماههای محرم، صفر و ایام فاطمیه عزاداری سنتی مخصوص این منطقه برگزار میکنند.
#فاطمیه
❥❥❥ @delbarkade
.
1_15025189151.mp3
11.76M
🎙 حدیث شریف کساء 🌺
🔅به نیت سلامتی و فرج
امام زمان علیه السلام و
نابودی اسرائیل خبیث
روز سی و ششم🌱
تقبل الله 🍃🌺
❥❥❥ @delbarkade
.