#چالش_خواستگاری👇🏻
خانواده شوهرم روزی که اومدن خونه ما برای خواستگاری(اون روز من خونه نبودم،بعدا ابجیم برام تعریف کرد)بعد ازحرفای معمول بابام به پدر شوهرم میگه که اقاپسرتون دختر منو کجا دیده و پسندیده؟(آخه اصلا امکان نداشت که ما قبلا همو دیده باشیم و منم تو شهر دیگه ای درس میخوندم) پدر شوهرم خیلی پیره میخواسته کلاس بذاره ،برگشته به پدرم گفته پسرم عکس دخترتون رو تو گوشی بچه ها دیده😱😱😂😂😂 (آخه اون موقع تازه گوشی موبایل اومده بود)
💕 @Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#سوال_اعضا 👇🏻👇🏻 سلام بانو جان...... خانمی هستم ۳۰و شوهرم ۳۱ سه سال و نیم هست که عقد کردیم اوایل
#پاسخ_اعضا 👇🏻👇🏻
سلام درجواب این خانم بایدبگم من الان 39سالم است نوزده سالم بودباادم بی مسئولیتی ازدواج کردم که توی این بیست سال حتی درست حسابی سرکارنمیره من خواهرانه میگم اینکه میگی مهربونه اصلادلیل نمیشه شوهرمنم همینجور بود خب عزیز من اینکه میگه باید کار کنی یعنی به فکر پیشرفت توئه ؟من اگر برای دخترم همچین مسئله ای پیش بیادمیگم سریع جداشو.من الان ازش بعداز بیست سال جداشدم باسه تابچه باهمون کارکردن بیست سال خرج خونه رودادم الانم همینه حالاکه هنوز عروسی نکردی ودختری فکر کن وتصمیم درست بگیر شوهر من ازش پول میخواستم میگفت کارکن پول بگیر خرج کن .من باتجربه الانم بهت میگم بی مسئولیتی شوهرت خیییییییلی داغونت میکنه وپشیمون میشی .مهربونه یعنی چی عزیزمن باهاش مخالفت کن ببین باهات چطور برخورد میکنه تاوقتی هرظلمی میکنن میگی چشم معلومه مهربونن😕
💕 @Delbarongi 💕
#چالش_خواستگاری
سلام بانو جان اینو خواهش میکنم بزار.ایام عید بود که همسایمون که یه فامیل دوری باهاشون داشتیم. به بهونه عید دیدنی اومدن خواستگاری. مامان و بابا خواستگار فقط اومده بودن. بعد باباهه از من پرسید که مدرک تحصیلی چیه و سن و اینچیزها. بعدش ما در مورد پسرشون پرسیدیم. خلاصه همون شب بابام گفت نه. خودمم جوابم منفی بود. من 4ماه بعدش با یه غریبه عقد کردم و روز جهیزیه برونم پسر خودشو دار زد😢😒اگه دوس داشتین فاتح بخونین. هیچی دیگه جشن عروسی من بهم خورد. من بی سر و صدا رفتم خونه بخت.
راستی اینم هست یکم غمگین. من پسر عمومو دوس داشتم اونم منو دوس داشت یعنی از بچگی. اما هیچکدوممون به هم نگفته بودیم. اما لعنت به دایم و داداشم.من هیچ وقت نمیبخشمشون اومدن خواستگاری شب خاستگار دعوا شد. پسر زدن. وااای چ شب بدی.. 😢😢😢الان دارم گریه میکنم. یعنی دعوووا. اون شب پدر بزرگم سکته کرد. دایم اینقد عصبی بود و با سرعت میرفت خونه ماشینش چپ کرد له شدیعنی خدا نجاتش داد. خودش چیزیش نشد. دیگه خواستگاری بودا اما کشید شکایت و شکایت بازی.دادشم یکی از دایامو چاقو زد. نمیشه با جزئیات بنویسم چون صد صفحه میشه. در این حد که من بعدش تا یه هفته اصلا صداها نمیشنیدم منگ بودم. شوک بهم وارد شده بودیعنی نابود شدم.یه هفته بیمارستان بستری بودم.من الان 6سال ازدواج کردم اما پسره بمیرم براش. افسردگی شدید گرفته. من دیگه ندیدمش و مجرد هستش. دلم براش تنگیده.فکر کن 25سال یکیو دوس داشته باشی اصلا فکر نمیکردم اونم منو دوس داشته باشه. بعد که میاد خواستگاری یعنی من به آرزوم رسیده بودم. بعد دایم و داداشم میشاشن به تمام زندگی من. اینم بگم که پسر تحصیل کرده و اهل دود اینا نبود. خونه ماشین و کار بسیار خوب همه چی داشت.
💕 @Delbarongi 💕
💌شنیدن عبارت دوستت دارم :
برای یک #مرد…
او را برای مصاف با سخت ترین های زندگی زره پوش می کند ..
و آماده می شود ….
توان می گیرد… برای آنکه بیشتر بکوشد .
مرد احساس می کند حتی قدش بلند تر شده است ….چون به مرد بودنش افتخار می کند ….
برای یک #زن....
آنچنان انرژی و توان مضاعفی برایش ایجاد می کند که آمادگی این را می یابد که لحظه ای پس از شنیدن این جمله یک خانه تکانی مفصل به راه
بیاندازد …
و همه جای زندگی را با عشق… از نو بیاراید ..
🔖فرقی نمی کند معشوق باشی یا عاشق عبارت« دوستت دارم » را جدی بگیریم
این عبارت غوغایی به پا می کند....
💕 @Delbarongi 💕
#تجارب_دوستان
سلام فاطمه جان .منم دوست داشتم تجربه خودم رو خدمت عزیزان بگم
من ۴۰ساله آ م و همسرم شش سال از من بزرگترند ،۲۰ساله ازدواج کردم و دوتا بچه دارم.من از خانواده مذهبی هستم و همسرم از یه خانواده معمولی .اوایل ازدواج که متوجه شدم همسرم خیلی اهل نماز و روزه نیست خیلی استرس و فشار هم ازطرف خانواده به من وارد شد .حتی پدرم بارها به خودشون تذکر داد .خودم هم خواستم ایشون رو تغییر بدم اما متاسفانه امکانش نبود .البته همسرم خیلی به حلال و حرام معتقد هست .این بود که بدون اینکه خانواده ام متوجه بشن از دفتر مرجع تقلید م پرسیدم که ایشون منو راهنمایی کردم که شما سعی خودتو بکن اما زندگی آت رو بهم نزن.منم به حرفشون گوش کردم.اما همسرم بخاطر همین اختلاف سلیقه ها که با خانوادم داشت ارتباطش رو با خانوادم کم کرد .بعد از عروسی خیلی سعی کردم اونو به سمت خانواده ام بکشونم .اما به مرور فهمیدم بهتره در این مورد خیلی سخت نگیرم .البته ناگفته نماند که همسرم وقتی مهمان از طرف خانوادم می آمد اوایل بداخلاق بود اما الان که میان مهربونه و مهمون نواز ه ،میدونم بخاطر من هست .الآنم خودم همرآه بچه ها میرم یه هفته شهرمون وامیایستم وبعد باز خودم میام .درسته تنها میرم اما بهرحال اجبار کردن همسرم هم اثر عکس داره .اینجوری هم به من خوش میگذره وهم همسرم اذیت نمیشه..
بهرحال من به مرور فهمیدم که همه نعمتها با هم نمیشه و آدم نباید خودش رو با بقیه مقایسه کنه و سعی کنه تو زندگی اش آرامش داشته باشه
💕 @Delbarongi 💕
#زوجین_بدانند
#لجبازی_ممنوع
🔺🔻در صورتي که در موردي با همسرتان اختلاف سليقه پيدا کرديد، به هيچ وجه کار را به لجبازي نکشانيد و تصميم نگيريد روي طرف مقابل را کم کنيد.
🔻🔺اگر در بيشتر سريالها و فيلمهاي خانوادگي تلويزيون مي بينيد که يکي از زوجين با داد و فرياد و لجبازي هميشه کارش را پيش مي برد و طرف ديگر غالباً کوتاه مي آيد. بدانيد که اين، فقط در فيلمها اتفاق مي افتد و در زندگي واقعي چنين کاري فقط مسئله را پيچيده تر مي کند و به صورت يک زخم در چهره زندگيتان ماندگار خواهد شد.
🔺🔻حتي اگر در يک يا چند مورد خاص بتواند با لجبازيهاي بچه گانه و يا داد و فرياد همسرتان را وادار به عقب نشيني کنيد، اين عقب نشيني بصورت يک عقده در وجود او خواهد ماند و در جاي ديگر آن را تلافي خواهد کرد.
💕 @Delbarongi 💕
#چالش_خواستگاری 👇🏻👇🏻
✅ سلام
خواستگاری عجیب داداش من داشت، داداشم تهران شرکت نفتی از اون پسرای مقید و سالم.
اون زمان ایام انتخابات احمدی نژاد بود،
رفتیم خواستگاری یه دختر خیلی خوب ،رفتن تو اتاق صحبت کنند بعد از اومدن چند دقیقه داداشم نشست و گفت زحمت کم کنیم،از خانواده دختر هم عذر خواهی کرد و رفتیم.
خلاصه موضوع عدم تفاهم این دو نفر :
بر سر انتخابات و کاندیدا مورد نظر و دلایل غیر منطقی دختره خواستگاری بهم خورد
✅سلام خوبین
حدودا ۳ سال پیش دوتا خواستگار هم زمان داشتم ۵ سال باهم اختلاف سن داشتن حالا یکیشون پدرمادر فوت شده بودن این جدا خواهر مجردشم جدا زندگی میکردن دلیل خواهره هم این بود که فردا روز داداشم زن گرفت زنش نگه من نمیام من از همین الان دیگه جدا زندگی میکنم.
وبعدی پدر مادرش درقید حیات بودن اما
دوتا خواهر مجرد ۴۰سال به بالا داشت و
شرط ازدواجشم این بود که چه فردا چه ۵۰ سال دیگه پدر مادرم فوت بشن من میشم سرپرست خواهرام و به هیچ وجه تنهاشون نمیزارم.
آقا منم میگفتم اولی نه چون بی غیرت چرا خواهرشو تنها گذاشته
اینورم میگفتم خب فردا روز با دوتا خواهرشور چجوری تو یه خونه زندگی کنم😂
بابام گفتم هر دو رو ردکن برن خودتو راحت کن .مام رد کردیم
✅ سلام
چهار سال بود یکی رو دوست داشتم بعد که اومدن خاسگاری مادر وخواهر وعروس عموی پسره اومده بودن من کلا حرف نمیزدم فقط ی بار اون خانم همون عروسه ازم سوال پرسید جواب دادم رفته بود گفته بود دختره به شما نمیخوره🤔🤔نباید حرف میزد باحرف اون خانم کلا پسره رفت بعدا دوباره اومد قبولش نکردم والان کنار آقایی خوشبختم😍
سلام فاطمه بانو 😘 چالش خواستگاری
همکارم تعریف میکرد براش خواستگار میاد اونموقع 18سالش بوده میگه خونمون از اون خونه ها بود که پذیرایی با درای شیشه ای اگه یادتون باشه که چند لت بود جدا میشده میگه یه روز یه خواستگار پولدار اومد با کلی کلاس و عشوه با مادر و خواهرش نشستن میگه با خواهرم منتظر بودم که داماد ببینم میگه دیگه بزرگترا شرو کردن صحبت این خانمم که به شدت کنجکاو و فضول تا آقا دامادو ببینه خلاصه میگه پشت در چهارلتی کلی رختخواب چیده بودیم میگه از رختخوابا رفتم بالا تا یه ذره سرم رسید که ببینم در باز شد با لباس تو خونه و اوضاع ظاهری خراب با کل رختخوابا افتادم جلو پای خواستگار... میگه مادرم از بس حرص خورد بنده خدا همش برام خط و نشون کشید ولی خانواده خواستگار اینقد خندیدن و خوششون اومده ازش که مجدد اومدن برا خواستگاری، ولی خوب طفلی آقا داماد سنش به ازدواج نکشیده و قبل ازدواج تصادف میکنه و فوت میشه😞😔
💕 @Delbarongi 💕
#سوال_و_درد_دل_اعضا👇🏻👇🏻
سلام من خانمی 33 ساله و همسرم 34 ساله ده ساله که ازدواج کردیم و یک سال عقد بودیم تو این یازده سال همسرم مرتب دنبال اینه که با کسی ارتباط برقرار کنه هر یه مدت با یکی اصلا براش مهم نیست که طرف کیه تو دوران عقد وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم و خواستم جدا بشم ولی دوسش داشتم و بهم قول داد بعد ازدواج درست بشه ولی الان ده سال میگذره و هر یه مدت میفهمم دوباره ارتباط برقرار کرده قدیما اشتباهش رو قبول میکرد و میگفت دیگه شمارم عوض میکنم دیگه تکرار نمیشه منو تنها نزار ولی الان دیگه اصلا قبول نمیکنه من تمام پیامهاشو تو گوشی هم ببینم بازم انکار میکنه یا میگه نمیشناسم نمیدونم وجالب اینجاست که جدیدا بهم میگه تو شکاکی تو بدبینی تو بهم تهمت میزنی من خطش رو حک کردم و همه پیامهاش برام اومد بهش گفتم الان چی میگی منو به طرز وحشتناکی کتک زد که چرا گوشیمو حک کردی و گفت من فقط چت میکردم و سر قرار نمیرفتم در صورتی که من میدونم که توی خونمون هم میاره.... من خسته شدم و بخاطر خانوادم که خیلی به طرز فجیعی طلاق رو ننگ میدونن دارم میسوزم و میسازم فقط میخوام کمکم کنید بگید چکار کنم تا دست از کاراش برداره و برگرده به زندگی من باهاش خیلی مهربانم و دوستش دارم و قرق محبتش کردم ولی بازم این براش یه تفریح خواهش میکنم راهنماییم کنید نمیخوام زندگیم از هم بپاشه
🌹🌹
فاطمه بانو
شما میتونید نظراتتون و راهنمایی هاتون رو برای ما ارسال کنید....
آیدی جهت ارسال
@FATEMEBANOOO
💕 @Delbarongi 💕
#تجربه_اعضا 👇🏻👇🏻
سلام فاطمه جان
من میخاستم از تجربه ی خودم که خیلی ازش ضربه خوردم واسه اعضای کانال بگم..... هیچوقت خواسته جدیدی رو
ناگهانی تو جمع از شوهرتون نخوای
چون ممکنه قبول نکنه و شما ضایع شید و یا از روی اجبار قبول کنه و بعد زیرش بزنه و اوقات شما رو تلخ کنه.....
اوایل ازدواجم همینطور بودم
ولی الان دیگه قلق شوهرم دستم اومده و خوب میدونم چکار کنم 👌🏻
💕 @Delbarongi 💕
#برای_یک_خانم
خانوما اگه میخواهید شوهرتون به درخواستتون جواب مثبت بدن حتمأ لطفأ و اگه ممکنه و خواهشأ رو از اول جمله درخواستیتون حذف نکنید
آقا و عزیزم و عشقمو هنگام خطاب قرار دادنش فراموش نکنین مخصوصأاااان پیش خونوادش
میرین با هم بیرون بدون توجه به سال ازدواج و یا اطرافیانت دستاشو به سفتی بگیر
نزد خونوادش و خونوادت از خوبیاش بگو تعریف تمجیدش کن
👈مردا کشته مرده اینن که بهشون افتخار کنی. در هر مورد که ازش بالاتری یجوری رفتار نکن احساس سرخوردگی کنه
💕 @Delbarongi 💕
#چالش_خواستگاری👇🏻👇🏻
سلام من باراولمه پیام میدم
من ۲۹ سالمه خیلی خاستگار دارم اون آبجی که همسن منه ولی خاسگار نداره بخدا غصه نخور من هرروز جنگ اعصاب دارم پدرمادرم ب هر آدمی اجازه میدن بیاد خونه بعضیاشون واقعا ب درد نخورن بخدا خسته شدم دعاکنید ب پسرعموم برسم خیلی دوسش دارم اما خبرنداره😔خاسگارای من همشون عجیب غرین باهزارتا اصرار والتماس میان بعد میرن دیگ پشت سرشونم نگاه نمیکنن
اما یکیشون خیلی جالب بود دوماه پیش نزدیک ظهربود ی دختری اومد خونمون خیلی جوون بود و خیلی شیک وپیک بعد گف برا امرخیر اومدم داداشم انقد خوبه همین ی دونه داریم خوشگلی براموم مهمه وخیلی پولداریم واینا
بعد بهم گفت شرایطتت چیه گفتم من سختی نکشیدم هرچی خواستم داشام بعدا هم نمیتونم سختی بکشم گف نه داداش من نمیتونه واینا هیچی نگفتم بعدگفت فلانی که کارخونه دارع میشناسی پسرعمو بابامه گفتم خانم فلانی رو هم میشناسی اونم عموی منه بعد اقا چشمتون روز بدنبینه گف چرا صداتومیبری بالا بعد روکرد به مادرم گفت دخترت چقد زبون داره هیشکی نمیگیرتش من ازاین لحنت ترسیدم ونمیتونم ب داداشم معرفیت کنم انگار من رفته بودم خاسگاری😏
۴۰دقیقه نشست هی حرف زد
بعدکه میرفت ب مادرم گفت شمارموداشته باشین منم گفتم ماباهاتون کاری نداریم بسلامت😂
انقد ماجراهااادارم باخاسگارام ک نگووو
الهه آتش ازیززززد
💕 @Delbarongi 💕