eitaa logo
دلدادگانِ صاحِبَ الزَمان سَلامُ الله علیه
1.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
172 فایل
السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ... 🌱سلام بر مولایی که تنها نشانِ باقیمانده از دین و حجّت های خداست. 🌱سلام بر او که گنجینه علم الهی است. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله @maaref_shiaa
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام پسرم سلام عزیز دلم سلام جگرگوشه من دو روز است ، بدنم از درون تهی شده ، این چه حسی است که من دارم پسرم ، احساس میکنم دیگر از دل و جانم باقی نمانده ، اما همان باقیمانده جانم دارد از فقدان تو آتش میگیرد ، آتشی که مطمئنم از حرارتش زندگی دشمنان دین و اعتقادمان را خواهد سوزاند . مادر به فدای تو 😭😭 کاش لحظه ای دیگر می‌دیدمت و روبرویم قدم میزدی 😭😭😭 پسرم کی اینقدر بزرگ شدی و بزرگ شدی و بزرگ شدی که خار در چشم دشمنان شدی ! آرمانم تو را سپردم به مادر عالمیان ، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیهما 👌 و دشمنان بدانند که انتقام خون پاک تو و دیگر دوستانت را از دشمنان پلید اسلام و مسلمین میگیریم . 👌 آرمانم از رفتنت ناراحتم و به شهادتت افتخار میکنم ، افتخار 👌 📢 من یک مادر ایرانی ام ، فقط لحظه ای خودم را جای مادر شهید آرمان علی وردی گذاشتم ، و این زبان حال را نوشتم فقط لحظه ای 😭😭😭
📷 به این عکس‌ها خیره‌شو، خیره‌شو... 🇮🇷گلچینی از تصاویر شهدای مدافع امنیت اغتشاشات ۱۴۰۱ ✍چقدر در رسانه ضعیف هستیم که نتوانستیم مظلومیت این شهدا و خباثت زامبی‌های مقابل‌شان را به‌درستی تبیین کنیم... اما در نقطه‌ی مقابل ببینید که چگونه رسانه‌های معاند می‌توانند روی اعدام یک محارب، پروپاگاندا به راه بیاندازند و به‌راحتی جای و را عوض کنند 🖌 محمد جوانی
مهم شهید مدافع حرم به و ایران اسلامی 💠در بخشی از وصیت‌نامه حججی آمده است: 💠از همه‌ی خواهران عزیزم و از همه‌ی زنان امت رسول‌الله می‌خواهم روز به ‌روز حجاب خود را تقویت کنند، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بیت قرار دهید. 💠از همه‌ی مردان امت رسول‌الله می‌خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی بن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید. 💠خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک‌الفدا و جنگ با کفار به خصوس اسرائیل آماده کنید که آن روز نزدیک است. همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه شما به خیر ختم می‌شود. شهید مدافع حرم
در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور می‌یافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمی‌کرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا این‌قدر گرفته‌ای؟ گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانم‌ها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می‌ره، نمی تونه سرش رو بالا بگیره. بعد گفت: یه نگاه حرام آدم رو خیلی عقب می‌اندازه.
در تاریخ بنویسید در یک شب جوون رشید برای جلوگیری از ورود اشرار به کشورشون شدند اما صدای یک سلبریتی در نیومد ، اما اگر فردا قاتلشون رو بخوان اعدام کنند همه میشن مدافع حقوق بشر... 😭😭😭
📌 متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب؛ این جوانمرد بامرام را می‌شناسید؟ 🔹️هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین‌تر بود. 🔹️اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می‌خواست، عبدالحسین دریغ نمی‌کرد و می‌گفت «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست». 🔹️وقتی که متوجه می‌شد مشتری فقیر است، نمی‌گذاشت به‌جز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می‌پیچید توی کاغذ و به دستش می‌داد‌ 🔹️گاهی هم پول را می‌گرفت و دستش را می‌برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می‌گفت: «بفرما ما بقی پولت». 🌷شهید «عبدالحسین کیانی»، همان جوانمرد قصاب است؛ عبدالحسین کیانی یا همان جوانمرد قصاب قصه ما در عملیات فتح‌المبین پس اصابت دوازده گلوله شهید و سپس به حمزه سیدالشهدای دزفول معروف شد. 🌷 عبدالحسین انقدر محبوبیت داشت که بعد از شهادتش، چند نفر از قصابی‌های دزفول فامیلی‌شان را تغییر دادند و کیانی کردند. آن‌ها سر در مغازه‌هایشان نوشته‌اند «قصابی کیانی».
🔺️همین اول صبحی نیت کنیم که تا شب ثواب تمام کارهایی که میکنیم رو هدیه کنیم به یک ...⚘ زیارت مجازی عارف شهید سیدرضاپورموسوی [کلیک کنید]👆
💜 تورجی زاده در نخستین  روزهای سال 63 به گردان ما آمد و بعد از صحبت‌هایی که بین‌مان رد و بدل شد گفتم:به یک شرط تو رو قبول می‌کنم، باید بی سیم‌چی خودم باشی! قبول کرد و به گردان ما ملحق شد؛مدتی گذشت. محمد گفت:می‌خواهم بروم بین بقیه نیروها. گفتم:باشه اما باید مسئول دسته شوی,قبول کرد. این نخستین باری بود که مسئولیت قبول می‌کرد؛بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. همیشه تعدادی از نیروها اطراف محمد بودند. 💛چند روز بعد گفتم:محمد باید معاون گروهان شوی. قبول نمی‌کرد، با اصرار به من گفت:به شرطی که سه‌شنبه‌ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!  با تعجب گفتم:چطــور؟ با خنده گفت:جان آقای مسجدی نپرس! قبول کردم و محمد معاون گروهان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. 💜مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم: باید مسئول گروهان بشی. رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم:اگر مسئولیت نگیری باید از گردان بری  کمی فکر کرد و گفت:قبول می‌کنم، اما با همان شرط قبلی!  گفتم:صبر کن ببینم. یعنی چی که تو شرط میگذاری؟اصلا بگو ببینم بعضی هفته‌ها که نیستی کجا می‌روی؟ اصرار می‌کرد که نگوید, من هم اصرار میکردم که باید بگویی کجا میروی. 💛بالاخره گفت: حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه‌شنبه‌ها از این جا میرم و تا عصر چهارشنبه برمی‌گردم. با تعجب نگاهش می‌کردم. چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـران را می‌رود و بعد از خواندن نماز (عج) برمی‌گردد. او می‌گفت: یک بار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم.بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم...