امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ، قَاتِلْ هَوَاکَ بِعَقْلِکَ
عقل شمشیر برّانی است، به وسیله عقل و خرد خود ؛ با هوای نفس خویش بجنگ.
مشکاة الأنوار، ص۲۴۹
https://eitaa.com/deldadegi
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی
ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی
چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی
نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی
نفس و هستی آرام دل و جان حسین
جان ِ عالم به فدای لب خندان حسین
آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را
بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را
بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را
خنده آورده ای امروز لب لیلا را
در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده
همه جا پخش شده شاه پسردار شده
پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده
دلبری نیست که با دیدن تو دل داده
در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده
مات و مبهوت صدای تو موذن زاده
ای به قد قامت تو سجود قامت بسته
به قد و قامت ِ تو کارِ قیامت بسته
از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند
به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند
به پیمبر شدنت خَلقا و خُلقا گفتند
بخدا مدح تورا دوست و دشمن گفتند
هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست
تا زمانیکه در این خاک علی اکبر هست
پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟
با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری
فن مخصوص خود توست سلاحی داری
غیر حفظ حرم عشق گناهی داری!؟
به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را
وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
جانم علی اڪبر ع
من هرچه که دارم به فدای علی اکبر
پر میزنم امشب به هوای علی اکبر
گر گوش دهم ، عمر ، نمازم به قضا نیست
با صوت اذانی به صدای علی اکبر
ممسوس به ذات احدی در تو نهان است
هر روز به عشق تو علی روز جوان است
اوصاف پیمبر شدنت چیز کمی نیست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
بر ما بزن امشب نفس حیدریت را
ای لیلی لیلا برسان دلبریت را
نزدیک اذان است ملائک متحیر
بر باد بده موی علی اکبریت را
در دست تو یک حلقه عقیق یمنی بود
در چرخش گیسوی سیاهت شکنی بود
رزم آوریت حیدری و چشم تو شمشیر
جنگاوریت شبه پیمبر ، حسنی بود
در معرکه هستی و حسین چشم به راهت
یعنی که ولی هست به دنبال نگاهت
ای باده پرستی که تو را باده پرستید
شد قبله من چشم تو و خال سیاهت
ما غیر تو ای یار دگر یار نداریم
غیر از تو دگر دلبر و دلدار نداریم
یک عده جوانیم بدهکار تو هستیم
ما جز پسر شاه طلبکار نداریم
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
🌷 امیری حسین و نعم الامیر ... 🍃
نوکرِ درباریام ؛ دربار ، مأوای من است
زیر سقف عرشی هیئت فقط جای من است
نان خورِ ارباب ، با ارباب همسفره شده
این هم از رعیت نوازیهای آقای من است
نسبتم با شاه ؟! ؛ او آقاتر از این حرفهاست
بچهی این خانهام ؛ ارباب ، بابای من است
هر چه آقایم بگوید ؛ هر چه که باشد قبول
«چشمِ» بی چون و چرا تفسیر تقوای من است
«مَن مَنم» را در حریم نوکری «مِن مِن» بخوان
اصلا اینجا «هیچ بودن» اوج معنای «من» است
بی سوادم ؛ مینویسم عشق، میخوانم حسین
«حا و سین و یا و نون» کل الفبای من است
غیرِ جمعِ نوکرانِ او نرفتم هیچ جا
روز محشر سربلندم ؛ شاهدم پای من است
ابر رحمت قطره قطره میخرد اشک مرا
بارشش در خشکسالیهای فردای من است
آرزوهایم فقط یک جا خلاصه میشوند
«کربلا» رویای قصر آرزوهای من است
هر کسی حاجات خود را گفت و از آقا گرفت
«نوکر ارباب ماندن» هم تقاضای من است
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
#اللهم_ارزقنا_کربلا
رضا_قاسمی
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
هدایت شده از امیر حسین
4_5981060886771532256.mp3
6.49M
شب زیارتی اربابمون سیدالشهداست و دلهای نوکرا بی قرار حرم آقا.صواب اشکها و دلدادگی امشبمون تقدیم به شهید مدافع حرم شهید مهدی ایمانی
دلدادگی💙
نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان
سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام
ضحی ۱تا ۳
افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی
یس ۳۰
و از تمام پیامهایم روی برگرداندی
انعام ۴
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
انبیا ۸۷
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری
یونس ۲۴
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
حج ۷۳
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی
احزاب ۱۰
تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری ، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن
توبه ۱۱۸
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
.
🔴جسارتا: خاک بر سر برجام!
🔵میگویند "خوشحالید برجام شکست خورد؟"
جواب:
برجام شکست نخورد!
برجام همین است که می بینید؛
اتفاقا برجام کاملا موفقیت آمیز بود! برجام همانطور که توافق شده بود اجرا شد؛
#رییس_جمهور هم راست می گوید: "به همه ی خواسته هایمان #در_برجام رسیدیم!"؛
برجام مو به مو طبق متن توافق اجرا شد؛
همین بود؛
سود صددرصدی داشت؛
👈 منتها برای #امریکا! نه برای ایران!
این نقض عهد های امریکا هم طبق برجام پیش می رود؛ طبق برجام، امریکا فقط #تعهد_طبیعی داشته و هیچ ضمانت اجرایی بابت عمل به آنها نداده؛ خب همین می شود! دور از ذهن نبود!
برجام همین است؛ قراردادی که سرتاسرش به نفع امریکاست و به ضرر ما؛ پس عملا استفاده از #لفظ #شکست بی جا و بی معنی است؛
خوشحال هم اگر باشیم از این بابت است که تمامی پیش بینی ها و قضاوت های ما، طبق نص برجام، صحیح بوده و اشتباهی در #نقد به برجام نداشتیم؛ اما #ناراحتی ما را باید در روز تحمیل ۲۰ دقیقه ای این #خسارت_محض به کشور میدیدید؛ آن روز، که مستند به متن توافق، اتفاقاتِ امروز را فریاد میزدیم و میگفتیم طبق این متن هیچ تحریمی برداشته نخواهد شد، ولی آقایان پلاکارد دست میگرفتند که " در راستای عقل #سلیم(!) به برجام رای می دهم"!
این اوضاع اسفبار حاصل آن خیانت هاست؛
مسخره ترین و ساده لوحانه ترین توافق چندجانبه ی بین المللی توسط آقایان دیپلمات که از خود تعریف کردنشان گوش فلک را کر کرده!
امریکا، هم به برجام عمل نمیکند و هم قصد خروج(!) دارد و آقایان به تکاپو افتاده اند که با تهدید های بی ربط به برجام، امریکا را برای حفظ آبرو هم شده در برجام نگه دارند؛
یعنی هیچ #ضمانت_اجرایی برای امریکا در برجام نیست؛
جز التماس دولت ما!
و اگر هم خارج شود، دولت ما می ماند و پایی که در باتلاق تعهدات برجام گیر کرده!
به اعتراف #رییس_جمهور؛ بعد برجام، ارز را با گونی وارد میکنیم!
😏جسارتا خاک بر سر #کودک_برجام و #اولیایش!
الا لعنة الله علی القوم المنافقین
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
👌شعر زیبای صلوات بر چهارده معصوم😍
تقدیم به قطب عالمامکان
حضرت ولی عصر مهدی موعود عج
گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
✨🌼✨
هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
✨🌼✨
فاطمه بــاد شفیع خـواهِ تو اندر محشر
به قد سرو همان ماه درخشان صلوات
✨🌼✨
یــاد کــن از جگرِ پارۀ پُـر خون حَسن
به رُخ اَنور آن سرو خرامان صلوات
✨🌼✨
هـر کجا نوش کنی آب روان یـاد نما
به لَبِ خُشک حسین شاه شهیدان صلوات
✨🌼✨
گر تو بیمار نخواهی شوی اندر بر خلق
به علی ابن حسین عابد دانا صلوات
✨🌼✨
علـم باقـر بــرساند به تو از دین نبی
به همان باقر و آن علم فراوان صلوات
✨🌼✨
گر نشانی به خود از مذهب جعفر داری
به همان مذهب پاک از سرایمان صلوات
✨🌼✨گر بسر شوق زیارت سوی کاظم داری✨به شه در غل و زنجیر ستم موسی کاظم صلوات✨🌼✨
گـر به دل، هست تُرا آرزوی قبر رضا⚜
به غریب الغربا شاه خراسان صلوات
✨🌼✨
نــور بارد ز سر گنبد پُـر نـور تَـقی
بِه همان گنبد پُر نور زرافشان صلوات
✨🌼✨
یاد بنمــا تـو از آن قامـت زیبای نَـقی
عسکری را تو بلعل لب خندان صلوات
✨🌼✨
گر تو هستی به جهان مُنتظر حُجت دین
بِه همان مهدی غائب، شه خوبان صلوات
✨🌼✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
⛅️ اللهم عجل لولیک الفرج
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
سلام بر غریب ترین ..غریب زمان ..
آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته ام،
در درس عشق، من صف آخر نشسته ام،
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟
درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید؟
آقا اجازه!
بغض گرفته گلویمان،
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان،
استاد عشق!
صاحب عالم!
گل بهشت!
باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت.
خبر آمد خبری نیست هنوز…
ازغم دوری دلدار بسوز……
"باید"این جمعه بیاید "باید"
شايد اين جمعه....
الّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّک الفَرَج
🍃🍂🍃🍂🍃ِ
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙
🌷🌷🌷
مردي نزد جوانمردی آمد و گفت : تبرکي ميخواهم.
جامه ات را به من بده تا من نيز همچون تو از جوانمردي بهره اي ببرم!!
جوانمرد گفت: جامه ي مرا بهايي نيست.
اما سوالي دارم؟ مرد گفت: بپرس.
جوانمرد گفت: اگر مردي چادر بر سر کند زن مي شود؟
مردگفت: نه
جوانمرد گفت اگر زني جامه مردانه بپوشد مرد مي شود؟
مرد گفت: نه.
جوانمرد گفت: پس در پي آن نباش که جامه اي از جوانمردان را در بر کني که اگر پوست جوانمرد را هم در بر کشي جوانمرد نخواهي شد .
زيرا جوانمردي به جان است نه به جامه.
🌷🌷🌷
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
4_5943043992340922959.mp3
7.54M
به دل دارم شوق روی تو را عطر و بوی تو را ای حبیب من...😔😭💔
شده مجنون گوشه گیر غمت...❤️✨
زارو پیر غمت، ای طبیب من...
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙
هدایت شده از دلداده انقلاب
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظرست تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
دلدادگی💙
قانون فوتبال دوران کودکی رو یادته؟
1. اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود.
2. همیشه اونی که مالک توپ بود، میگفت کی بازی میکنه کی نه.
3. زیاد قسم میخوردی پنالتی بود، قسم نمیخوردی پنالتی نبود.
4. بازی زمانی تموم میشد که همه خسته میشدن.
5. مهم نبود که بازی چند چنده. هر کی گلِ آخر بازی رو میزد، برنده بود.
6. داور هم که کشک بود.
7. اگه یه موقع توپ گیر نمیومد, یه دبه پلاستیکی, یه چیزی بالاخره توپ بود.
8. اگه تو یارکِشی آخر انتخاب میشدی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود.
9. لحظه ای که توپ میرفت زیر ماشینی که در حال حرکت بود, پر استرس ترین لحظه زندگی بود.
10. وقتی مالک توپ عصبانی میشد، بازی تموم میشد.
11. دختر همسایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن.
12. کفشت، پیرهنت پاره میشد، کتکای شب رو نگو.
13. مسابقه با تیم کوچه بغلی, مثل لشکر کشی هیتلر به لهستان بود.
آره, یادش بخیر.
ای کاش میشد بازم برگشت به همون دوران.
همون دورانی که معرفت و سادگی و انسانیت, حرف اول رو میزد.
ولی حالا چی ...
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا روزه ی لال بودن گرفته اند؟
دلدادگی💙
می گویند در قدیم دزد سرگردنه هم معرفت داشت ...
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی، کیسه سکه ی مردی غافل را می دزدد؛ هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد و دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است :
"خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما ..."
اندکی اندیشه کرد، سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند ... دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست دادی ...؟
دزد کیسه در پاسخ گفت :
صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است ... او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است ...
" من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او ..."
اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد؛ آن گاه من دزد باورهای او هم بودم و این دور از انصاف است ...
و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردم اند و هم دزد باورهای شان چرا که " بنام دین دزدی میکنند ... "
برای همین است که عده ای از دین زده شده اند و فکر میکنند که این کاری که اینها میکنند تعالیم دین است.
[ مسئول عزیز ؛ اگر می بری سکه ها را ببر نه باورها را ... ]
دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
1_3480245.mp3
5.49M
پدر بزرگ شده حیدر
جواد مقدم
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ستاره ی حسین❤️❤️❤️
ولادت آقازاده ی اربابمون سیدالشهدا مبارک
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی💙
سلام علیکم همراهان گرامی
سپاس از همراهی شما و اعتماد شما سروران گرانقدر.امیدواریم در این راه مثل همیشه ما را یاری کنید و اگر مطلب و فایلی را مناسب کانال یافتید برای ما ارسال کنید تا در کانال خودتان استفاده کنیم.
همچنان بر سر قول خود هستیم و هیچگاه قلم و اعتقاد و باور قلبی خود را به دنیا و مادیات نخواهیم فروخت.
خواهشا ما را به دوستان و نزدیکان و انسانهای دغدغه مند و درد شناس معرفی کنید.
شما تنها راهی هستید که سبب خواهید شد خانواده ی دلدادگی💙 گرمتر و پرتعدادتر شود.
احترام و ارادت ما را پذیرا باشید
دعا کنید عاقبت بخیر شویم.
دلدادگی💙
دلداده انقلاب
روحانیت شیک و مجلسی و برج عاج نشین روحانیت ساده و هیاتی و علوی مرام دو گروه روحانی که در بالا ذکر
ویزای قم و پیشنهاد اینکه قم مانند واتیکان شود ؟؟؟؟
روزی در کانالمان در تلگرام از روحانیت شیک و مجلسی و عافیت طلب حرف زدیم و عده ای بر ما تاختند .همان مطلب را انتقال دادیم به کانالمان در پیامرسانهای داخلی و اینک حتی به خشک مقدسهایی که همه ی روحانیون را تافته ی جدا بافته می دانستند ثابت شد که نکته ی ما در آن مطلب درست و به جا بوده و به بیان راحت و بی تعارف :
وجود بوزینه هایی ملبس به لباس رسول الله صحت دارد.
برج عاج نشینی و منیت و تکبر تنها بیماری و ویژگی نوکیسه ها و تازه به دوران رسیده ها و غارتگران نیست که هستند ناکسانی که ملبسند به کسوت رسول الله و خود را برتر از مردم میپندارند.
رسول الله 'ص' مروج ساده زیستی و مهربانی و همدلی و دستگیری دردمندان بود اما این بوزینه های داغ مهر بر پیشانی مروج اسلام معاویه هستند و یزید .
مردمی که خود را به خواب زده اید و همه ی مشکلات را از روحانیت و نظام می دانید وجدانا و انصافا آیا تا به حال یک بار شده که فریادتان را بر سر این قشر از روحانی نماها بلند کنید و یا چون اینها مانند سرمایه داران زالو صفت صاحب منصب و ثروت هستند باید مقابلشان روزه ی سکوت بگیرید و نامنصفانه و نابخردانه طلبکار امام خامنه ای و روحانیت علوی و بچه مذهبیهایی شوید که از سر عشق و ارادت به اهل بیت و درد دین مدافع نظامند؟؟؟
اسلام علوی را می خواهند به کنج عزلت ببرند تا خودشان و ایل و تبارشان پاسخگوی هیچ کس نباشند ...این بی حیاها و دینفروشان آگاهانه و عامدانه تلاش دارند با مطرح کردن چنین پیشنهادهای بی شرمانه ای نظام را به چالش بکشند.
اینها هدفشان این است که مردم و جامعه را بدبین و خشمگین کنند و کاری کنند تا مطالبات اصلی و حقیقی جامعه زیر سوال رفته و گم شود و کاری کنند که بزرگترهایشان از زیر بار پاسخگویی به مطالبات واقعی و راستین ملت شانه خالی کنند.
داستان تکراری همیشگی اجرا شده:
هیاهو و حاشیه سازی
این بار اما پایان این داستان روسیاهی خیلیها خواهد بود...
روسیاهی خیلیها.
پست اختصاصی کانال دلدادگی💙
https://eitaa.com/deldadegi
ما چه می دانیم جانبازی چیست
برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است.
فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد. که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود.
دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم.
اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از دو دست.
و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها...
جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟"
گفتم نه!
ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم.
می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات!
همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته!
نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد.
خیلی زود رفیق شدیم. وقتی فهمید من هم در همان عملیاتی بوده ام که او ترکش خورده.
پرسیدم خانه هم می روی؟
گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد!
توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع دیگر بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند.
پرسیدم اینجا چطور است؟
شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست.
یاد دوست شهیدم اسماعیل فرجوانی افتادم. دستش که عملیات والفجر هشت قطع شده بود نگران هزینه های بیمارستانی بود، نکند زیاد شوند!
گفتم: بی حرکت دست و پا خیلی سخت است، نه؟
با خنده می گفت نه!
حکایت تکاندهنده ای برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است!
پشه های آنوفل را می گفت.
"نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!"
می گفت نگاهم را که می بینند خودشان رعایت می کنند و زود بلند می شوند.
شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند.
نوجوان و 16 ساله بوده که ترکش به پشت گردنش خورده و الان نزدیک 50 سالش شده بود.
سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید.
آخر من چه می دانستم جانبازی چیست!
صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم بیرون بیاید، تا بارش باران نرمی که شروع شده بود را ببیند.
چقدر پله داشت مسیر!
پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده.
خیلی خجالت کشیدم.
دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و فضای دم کرده داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت.
به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی اروپایی...
می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، همه بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست.
نمی دانستم چه جوابش را بدهم.
تنها سکوت کردم.
می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟
یکه خوردم. چه سئوالی بود!
گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند.
خودم هم می دانستم دروغ می گویم.
کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور...
چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی قبلی را نداشت.
از همان وقتی که حرف مرگ را زد.
انگار یاد دوستانش افتاده باشد.
نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود.
کاش حرف تندی می زد!
کاش شکایتی می کرد!
کاش فریادی می کشید و سبک می شد!
و مرا هم سبک می کرد!
یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف پرسه می زدم.
دیگر از خودم بدم می آمد
از تظاهر بدم می آمد
از فراموش کاری ها بدم می آمد
از جنگ بدم می آمد
از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر همشان!
از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم
همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند
و این روزها هم نه جانبازها را می بینند
نه پدران و مادران پیر شهدا را...
بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته!
از آنها که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می خواهند!
کاش بعضی به اندازه پشه های آنوفلِ آسایشگاه معرفت داشتند!
وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست!
و بس می کردند...
و می رفتند...
ما چه می دانیم جانبازی چیست
دلدادگی💙https://eitaa.com/deldadegi
4_318504763102593355.mp3
3.97M
تولدت مبارک علی اکبر جان🌸🎊
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙