eitaa logo
مــٰآ
216 دنبال‌کننده
842 عکس
34 ویدیو
0 فایل
سلام! همین. ¹³⁹⁹.⁰⁷.²⁸
مشاهده در ایتا
دانلود
..اندوه من این است که در دفتر شعرم.. ... یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم... _ملک الشعرای بهار _مــآ
محبوب من! شما که می‌آیید درخت‌ها از ته دل می‌خندند. آجرِ دیوارها، پنجره‌ها، حتا جغد اخمو، باد بازیگوش، عکس‌های سیاه و سفید در قاب‌های کج شده. عکس‌ها دست روی شانه‌های هم می‌گذارند و از ته دل می‌خندند. شما که هستید دوست‌ها می‌خندند. ما به کسی دوست می‌گوییم که دوستش داریم. کاش خانه‌ای برای غروب‌ها داشتم. عاشق‌ها روی پشت‌بام‌ها زندگی می‌کنند، سرک می‌کشند و منتظرند. شما که نیستید آسمان هم دلگیر است. بالا را نگاه کنید... اخم کرده و عبوس است و بغضی غلیظ دارد. شما که می‌روید، آسمان هم می‌رود، ستاره‌ها می‌روند، ماه می‌رود. من می‌مانم در میان مهتابی بلاتکلیف. محمد صالح اعلا
مگر ملالِ تو را میتوان به باران شست؟
-عالیجنابِ جمعه؛ آنکس که تو را ندارد دقیقاً چه دارد؟!-
برای همین بارون چطور به ذهنت رسید بارون رو خلق کنی؟
هدایت شده از [سردرگم]
بازم بارون بارید و روح ما تازه شد:)🌿
-با چند تا کلمه وضعیت خودتون و توصیف کنید،برام. (حتما اول کلمات نام شهرتون و بگید.) مثال خودم: تهران.صدای‌بارون.صدای‌حجت‌اشرف‌زاده‌اتاق‌کناری.خونه‌تکونی‌.دوست
گفت: قم، بوی خاک نم زده، ژاکت مامان، انگشت‌های دردناک ناشی از راه رفتن
گفت: قم.باران بی امان.خیس شدن چادر.بوی خاک بارون خورده.مائده ی اسمانی
گفت: مشهد،اتاق تاریک،چراغ مطالعه،پشت میز،گوشی به دست،صدای سامی یوسف