چنان به عشق تو مستغرقم که همچو توئی
ستاده پیش منو چشم بر زمین دارم...
محتشم کاشانی
روزهای من: تماشای گذشت زمان، بافتن خیالهای خوش و شکافتن آنها؛ کلاف خیال را بستن و باز کردن!
- شاهرخ مسکوب.
هدایت شده از مــٰآ
{خلق را با تو همه بد خو کند
تا تو را رو جانب آن سو کند...}
@ma_va_zendegi
آقای چاوشی یه جا میفرماد که:
گلی نمانده خودت گل باش تو را به کار و
شکوفا شو تو را بچین و تو را بو کن
+خلاصه که آره، زیباست
چند وقت پیشا یه متنی خوندم که درباره ی چنین آدم هایی نوشته بود. میگفت : این یه جور بیماری حساب میشه که فرد بخاطر مقایسه کردن های بی دلیل و پی در پی زندگی واقعی خودش با زندگی مجازی دیگران در نهایت نوعی از احساس پوچی و عقب افتادگی بهش دست میده و چون دنیای مجازی ( مثل قسمت کامنت ها زیر پست و لایو سلبریتی ها تو اینستاگرام و یا ناشناس چنل ها در تلگرام) دم دست ترین جا برای خالی کردن عقده ها و انرژی های منفی شون هست، این کار رو بارها با رغبت انجام میدن! چراکه با آزرده خاطر کردن افراد، یک نوع احساس آرامش درونی کاذب بهشون دست میده که تا ساعاتی اونها رو راضی نگه میداره. اما خب بیماری این آدم ها همچنان وجود داره.