رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پایِ هرزه علف هایِ باغِ کال پرست
#محمدعلی_بهمنی
میگویند نژادی از اسب نجیب هست که اگر وحشتناک او را تازاندی و به ستوه آوردی، از سر غریزه یک رگ خود را به دندان پاره میکند که تنفس را بر خود آسان کرده باشد؛
من اغلب چنین حالی دارم.
_گوته
سعدی ترجیعبندی دارد که این بیت در آن بارها تکرار میشود:
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کارِ خویش گیرم»
در نگاهِ اول، «نشستن و صبوری کردن» کنشهایی منفعلانه بهنظر میرسند. اما گاهی موجهای زمانه آنقدر بلندند که باید صبورانه بنشینی تا موج بگذرد و بتوانی دنبالهٔ کار خویش گیری.
|ابراهیم سلطانی
تو یه قسمت از دست نوشته های شهید چمران خوندم که...
* فراموش کرده بودم که #بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد.
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم.معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو #تنهایی معنا ندارد
تا نیمه چرا ای دوست؟ لاجرعه مرا سرکش
من فلسفهای دارم، یا خالیُو یا لبریز
محمدعلی بهمنی
یهچیز جالبی خوندم؛ میگفت میدونی کی رو نباید از دست بدی؟ (بالذي ينطق اسمك، كأَنما يصف مكاناً آمناً) کسی که طوری اسمت رو صدا میزنه، که انگار داره یه جای امن رو توصیف میکنه.
از كفّاره گناهان بزرگ،
به فرياد مردم رسيدن،
وآرام كردن غمدیدگان است.
امام علی علیهالسلام
حکمت ۲۴