100.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸ﺧـﺪﺍﻳـﺎ...
🕊ﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ
✨ﺩﻭﺳﺘﺎن و عزیزانم
🌸ﺧﻮﺏ باشـد ﻭ دلشان خوش
🕊و ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻴﺮﻳﻦ
✨ ﺑﺮ ﻟﺒﺸـﺎﻥ...
🌸ﺑﺮﺍﻳﻢ ﮐﺎفی ﺳﺖ...
🕊خدایا...
✨ﺩﺭ همه لحظات ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ
🌸ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵگرم و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻡ
شبتون بخیر و دلتـون شاد 🌙
@hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
❣پروردگارا
🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح
🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم
🔸کوله بارتمنایم خالی وموج
🔶سخاوت توجاری
الهی به امید تو💚
@hedye110
به انتظار دیدنت دوباره برگ میشوم
و با عبور شبنمی غریق اشک میشوم
مرا رها مکن مگر به روز مرگ و رفتنم
بدان فقط به یاد تو درون قبر میشوم
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#رمان_محمد_مهدی🪴
#قسمت_صدسوم🪴
🌿﷽🌿
🔰 ساسان: بابا شما الان هوا رو نمی بینین، اما آیا وجود نداره؟
شما الان اکسیژن و هیدروژن رو در آب با چشم نمی بینین، اما آیا وجود ندارن؟
👈 تا 300 سال قبل که دوربین نبود جز افراد جهانگرد و توریست ، کسی نمی تونست جاهای مختلف دنیا رو ببینه
اما آیا باید می گفتن که کشورهای دیگه وجود خارجی نداره چون ما ندیدیم؟
💠 پدر ساسان: پسرم ، این چه حرفیه؟ این حرفهای غلط رو کی بهت یاد داده؟
👈من هوا رو نمی بینم ، اما علم ثابت کرده که هست
👈من کشورهای دیگه رو ندیدم اما اونهایی که رفتن و دیدن میگن چنین کشورهایی هست
پس اصلا ربطی به امام زمانی نداره که هیچکس اون رو تا الان ندیده و اصلا سندی برای دیدنش نیست !
🔰 ساسان : باباجان ، این چه حرفیه آخه؟
👈چون شما ندیدین ، باید بگیم امام زمان (عج) نیست ؟
👈 خودتون تازه گفتین که ما کشورهای دیگه رو ندیدیم، اما اونهایی که دیدن میگن چنین مکان ها و چنین کشورهایی وجود داره، خب دقیقا همین حرف برای امام زمان (عج) هم هست دیگه
👈 من و شما ندیدیم، اما اونهایی که دیدن میگن وجود داره
💠 پدرساسان : کو ؟ کی دیده؟
هیچ سند مکتوب و قدیمی که بگه کسی امام زمان (عج) رو دیده وجود نداره، همین علمای فعلی فقط از این حرفها میزنن که معلوم نیست راست هم بگن ،
👈 تو هیچ میدونی ما سندی قدیمی که نشون بده امام زمان (عج) وجود داره و کسی اون رو دیده نداریم؟ حتی تو کتب شیعه هم نیست
🔰 ساسان : نداریم؟ واقعا نداریم ؟
💠پدرساسان: نه ، نداریم ، برای همین هست که میگم نمی دونی ، برای همین هست که میگم حرف اینها رو گوش نده ، اینها دارن گولت میزنن ، بیا بشین پای این برنامه های خارحی ببین چی میگن
👈همش دارن با سند و مدرک حرف میزنن
👈مدام دارن شبهه وارد می کنن و کسی هم نیست که جواب اونها رو بده ، پس معلومه که حق با اونهاست ، علمی حرف بزن پسرم ، من پدرتم ، دشمنت که نیستم
🔰ساسان : بابا ، به احترامت چیزی نگفتم و گذاشتم که حرفت تمام بشه و وسط حرفتون نپریدم،
اما حالا که حرفتون تمام شد بذارین با سند بهتون اثبات کنم ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
استاد معتز آقائیTahdir joze14.mp3
زمان:
حجم:
3.84M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء چهاردهم
👤با صدای استاد معتز آقایی
#التماس_دعا_برای_ظهور
@hedye110
عشــق به خــدا تنهــا عشقــي اســت كــه از دو طرفــه بودنــش اطمينــان كامــل داريــم …!
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
ارائه الگوی عملی فضیلت
🔰 علامه جعفری رحمة الله... :
روزی از کلاس درس خارج شدم و خسته بودم. دانشجویی سوالی کرد.
من برخی اوقات وقتی که خسته بودم، عذرخواهی می کردم و جواب را به وقت دیگری موکول می نمودم؛ ولی آن روز چون دیدم مساله ی حیاتی دارد با این که بسیار خسته بودم، همان جا روی موزاییک نشستم و به سوال او گوش دادم و با تحمل پاسخ دادم.
این رفتار استاد به قدری اثر مثبتی داشت که مرحوم استاد فرمودند:
این دانشجو برایم نوشته بود که: «آن نشستن شما بر روی موزاییک، شلاقی بر اسب من بود که پس از بیست سال هنوز می دود، من این نامه را نگه داشتم»
📚برشی از کتاب نقش تربیتی اساتید در مدارس علمیه، ص۲۱۴
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#داستان_آموزنده
🔆*کلاغی که مامور خدا بود*
✨✨آقای شیخ حسین #انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی، نوشابه، نون
✨دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که... یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
دل همه برد ، حالا هرکه دلش میشه بخوره
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار
خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه
گشنه
✨✨همه ماست و سبزی خوردیم ،کسی هم نوشابه نخورد. خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن.
✨وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه. و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
✨✨*اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت*
*حالت نگرفت، جونت نجات داد*
خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
🔴امام عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها .[بحار الأنوار :
چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!!!
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
🚩 #فضیلت_افطاری_دادن
👈رسول خدا صلّي الله عليه و آله (در ضمن خطبه اي در فضيلت ماه رمضان) فرمود: اي مردم! هر که از شما روزه دار مؤمني را در اين ماه افطار دهد، نزد خداوند پاداش آزاد نمودن يک بنده را دارد و گناهان گذشته اش مورد آمرزش واقع مي شود.
👈گفته شد: اي رسول خدا! همگي ما توانايي اين کار را نداريم. فرمود: از آتش (دوزخ) بپرهيزيد اگر چه به (افطار دادن به) دانه اي خرما باشد، از آتش (دوزخ) بپرهيزيد اگر چه به (افطار دادن به) جرعه اي آب باشد.
📚بحار الأنوار، ج 96، ص317
#ماه_رمضان
🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
زردشت:
#تـلنگـــر
بهـلول هــارون را در حــمام دید و
گفت: به من یک دینار بدهڪاری
طلب خود را مــےخــواهــم.
هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام
خارج شوم منڪه اینجا عـریانم
و چــیزی ندارم بدهم بهلول گفت:
در روزقیامت هم اینچنین عریان
و بیچیز خــواهــــے بود!!
👌پس طلبدنیا را تا زندهای بده
ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و
دستـتخــالـی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#سكوتآفتاب🪴
#قسمتچهلدوم🪴
🌿﷽🌿
پيامبر از دنيا رفت و روزهاى سياه شروع شد، فقط هفت روز از وفات پيامبر بيشتر نگذشته بود كه تو صداى عُمر (خليفه دوّم) را شنيدى. او از داخل كوچه فرياد مى زد: "اى على ! در را باز كن و از خانه خارج شو و با ابوبكر بيعت كن ، به خدا قسم ، اگر اين كار را نكنى تو را مى كشم و خانه ات را به آتش مى كشم" .40
و تو بايد صبر مى كردى، اين دستور رسول خدا بود، يكى فرياد زد: "برويد هيزم بياوريد تا اين خانه را آتش بزنم" .
فرياد عُمر بار ديگر بلند شد: "اين خانه را با اهل آن به آتش بكشيد" .
آتش زبانه مى كشيد، دشمن به جوانانى كه در كوچه بودند گفته بود كه اهل اين خانه مرتدّ و از دين خدا خارج شده اند و براى حفظ اسلام بايد آنها را سوزاند.
آقاى من! چه روزهاى سختى بر تو گذشته است، ياد آن روزها، تمام وجود تو را پر از غم مى كند.
تو به ياد آن لحظه اى مى افتى كه فاطمه(ع) پشت در ايستاده بود، تو آن روز هيچ يار و ياورى نداشتى. فقط فاطمه(ع) با تو بود، عمر مى دانست كه فاطمه(ع)پشت در است، صبر كرد تا در، نيم سوخته شد ، سپس لگد محكمى به در كوبيد.
فاطمه تو بين در و ديوار قرار گرفت ، آخر چرا؟ مگر پيامبر نفرموده بود كه فاطمه(ع) پاره تن من است؟44
آن روز تو صداى ناله فاطمه(ع) را شنيدى. چگونه مى توانى آن را فراموش كنى؟
آن نامردها براى چند روز حكومت دنيا چه كردند! به ياد مى آورى وقتى كه ريسمان سياهى به گردنت انداختند و تو را به سوى مسجد بردند تا با ابوبكر بيعت كنى؟
هفتاد روز بعد از آن روز تو به داغ فاطمه(ع) مبتلا شدى، ديگر كسى نبود تا در پناه او آرام بگيرى، براى همين به بيابان پناه بردى و با چاه درد دل كردى...
مولاى من!
چه سال هاى سختى بر تو گذشت، بيست و پنج سال صبر كردى تا اينكه مردم به دورت جمع شدند و با تو بيعت كردند، تو آن روز به كوفه آمدى تا در اينجا بتوانى راحت تر به امور مسلمانان رسيدگى كنى. خيلى از آنان بر پيمان و عهد خود با تو وفادار نماندند، به جنگ تو آمدند و خون به دلت كردند. مردم كوفه، لياقت داشتنِ رهبرى مانند تو را نداشتند، آنها كارى كردند كه تو مرگ خود را از خدا طلبيدى...
خدا كند دعاى تو مستجاب نشود، اگر تو بروى همه يتيمان كوفه تنها و غريب خواهند شد. اگر تو بروى...
* * *
نيمه شب فرا رسيده و اُم كُلثوم هنوز بيدار است. اكنون پدر او را صدا مى زند:
ــ دخترم! من مى خواهم كمى بخوابم، ساعتى ديگر مرا از خواب بيدار كن!
ــ به چشم! پدر جان!
ساعتى مى گذرد، اُم كُلثوم براى بيدار كردن پدر مى آيد، على(ع)از خواب بيدار مى شود، از ظرف آبى كه دخترش آورده است، وضو مى گيرد، عبا بر دوش مى اندازد و عمّامه خود بر سر مى گيرد تا به مسجد كوفه برود.
اُم كُلثوم، حسّ غريبى را تجربه مى كند، نمى داند چرا اين قدر دلشوره دارد، رو به پدر مى كند و مى گويد: پدر جان! كاش امشب به مسجد نمى رفتيد و در خانه نماز مى خوانديد!
پدر به او نگاهى مى كند، لبخندى مى زند و به او مى فهماند كه بايد برود.
اكنون على(ع) وارد حياط خانه مى شود و مى خواهد به سمت درِ خانه برود كه فريادِ مرغابى هايى كه در خانه اُم كُلثوم هستند، بلند مى شود.
چرا اين مرغابى ها، اين وقت شب، اين قدر سر و صدا مى كنند؟ چه شده است؟
امام لحظه اى مى ايستد، نگاهى به مرغابى ها مى كند و مى گويد: "مصيبتى در پيش است كه اين مرغابى ها اين گونه نوحه مى كنند".
اين سخن على(ع) چه پيامى دارد؟ آيا مصيبت بزرگى در پيش است كه حتى پرندگان هم در آن نوحه خواهند خواند؟
■■■□□□■■■
#سكوتآفتاب🪴
#امامشناسی🪴
#پانزدهمینمسابقه🪴
#ویژهعیدمیلادامیرالمومنینع
#نشرحداکثری🪴
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#نماز_اول_وقت
آیت الله بهجت :
🌼ترک معصیت در اعتقادات و اعمال ، و مراقبت بر نماز اول وقت ، کافی و وافی است برای رسیدن به مقامات عالیه .
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>