eitaa logo
دلنوشتـه🇵🇸
8.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
799 ویدیو
11 فایل
بـسـم الله الـرحمن الـرحیم حرمت بس که شبيه است به محراب نماز هرکه آمد به تماشاي تو در سجده فتاد کپی با ذکر صلوات آزاد حرفاتونو اینجا میخونم payamenashenas.ir/delneveshtehrj
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ بی ما چه میکند دلت ! که بی تو جان میکند دلم ... ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ خون می‌رود به صفحه كه املا كنم تو را نامت بزرگ گشت نشد جا كنم تو را ياغی نی‌ام، تَرَحّمی ای پادشاهِ حُسن گردن كشيده‌ام كه تماشا كنم تو را... 💚 ✍ @delneveshtehrj
✨ +شب جمعست، مثل خیلیا منم دلم گرفته، من پروندمو ندیدم نمیدونم چه به سر خودم آوردم... فقط میتونم بگم خدایا ... ✍ @delneveshtehrj
دیر گاهیست دلم منتظر دعوت توست هر شب جمعه بر عکس حرمت میگریم! 🍁 ♥️ ✍ @delneveshtehrj
‌✨ انگار نبض جهان را در دست می گیرم وقتی هر صبح با صدایِ قلبی که برای من کوک کرده‌ای بیدار می شوم... ♥️ @delneveshtehrj
✨ تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ مژگانِ تو تا تیغِ جهان‌گیر برآورد بس کُشتهٔ دل‌زنده که بر یکدِگر افتاد.. نذر ظهور آقامون صلوات :) ✍ @delneveshtehrj
✨ عادتِ مردم اين شهر، فقط غم زدگيست جمعه هم روز قشنگيست، اگر بگذارند ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✅مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد ✍پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد. بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد. 🔸از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد. 📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد ۱ ✍ @delneveshtehrj
‌✨ گردن آویزانش نکنید ... دلتنگیتان برای امروز نیست تاوان ِ شش روزی است که دوستت دارم نگفته اید ‌. ♥️ ‌ ✍ @delneveshtehrj
‌ ✨ تو نیستی که ببینی چگونه می‌گردد نسیم روحِ تو در باغِ بی‌جوانه‌ی من ... ♥️ ‌✍ @delneveshtehrj
‌✨ گلی از شاخه اگر می چینیم برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم! لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم معطر بشویم شاید از باغچه‌ی کوچکِ اندیشه‌مان گل روید... ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ اگـــر کــارے براے [خداست] پـــس گــفــتنــش چـــه ســــــودے دارد...؟! ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ بود آیا که زِ دیوانه ی خود یاد کند آنکه زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت...! ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد هر چه تدبیر خرد بود همه باطل شد ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ خدایا! آن هایی که مانند حسین جز تو، همه را از دلشان بیرون ریختند، آخر به تو مستغیث هستند و از تو استمداد می طلبند، ما که همه را جز تو جمع کردیم چه کنیم؟! ♥️ ✍ @delneveshtehrj
🌧✨ ‏هوایی از این دست یحتمل خبر از آمدن تو دارد ... نذر ظهور آقامون صلوات :) ✍ @delneveshtehrj
‌✨ دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است؟! ♥️ ✍ @delneveshtehrj
✨ سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ♥️ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ✍ @delneveshtehrj
اى آسمان به صورت ماهش نظاره كن  از شرم روى او، مه خود را دو پاره كن بشمار، اختران شب‌افروز خويش را  آنگه بيا فضائل او را شماره كن (حسان) ✍ ️@delneveshtehrj
💮در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد. 🔰یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. 🚫دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: ✅«به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» 🔆از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: 🌀«ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» 🔶در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» - نه! - حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ - اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» ✔️جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. ✅زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! جوان پاسخ داد: 💠«ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است!» 📚منبع: عرفان اسلامی، حسین انصاریان، ج 8 ، ص254. ✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمنــــده سلامـ من بهـ غیرتـــت برسـ به داد ملتـــــــت نگاهـ من بهـ همتـــــــ‌ و مسیــــــر با صلابتــــــت رزمنــده... شهادتت مبارک حاج همت🍃 مرد با اخلاص... حواست به دلامون هست؟ ✍ ️@delneveshtehrj
ابوسعيد ابوالخير شبي در عالم رويا نفس خود را ديد، بينهايت فربه! به نفس گفت: اي نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختي چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه مانده‌اي!؟ نفس گفت: آري تو بسيار بر من سخت گرفتي اما  آنچه را كه ديگران از تو تمجيد مي‌كردند و تعريف، بر خود حمل نمودي و حق دانستي اين فربگي حاصل همان تكبر و خودشيفتگي و باور تمجيد ديگران است. گويند ابوسعيد ديگر هيچگاه در آنجا كه از وي تعريف و تمجيد كنند، حاضر نشد! ✍ ️@delneveshtehrj
کعبه از عشق تو بى پرده گریبان چاک است بى سبب نیست اگر قبله ى ما مى گردد ✍ ️@delneveshtehrj
ماندِه عالَم همِه در حیرتِ تو ... کِه بشر می شود اینگونِه مگر؟! ✍ ️@delneveshtehrj