خانه ات گوشه یِ قلبم است؛
هرجای دنیای که میخواهی برو..
دلتنگت که شدم،
دست روی قلبم میگذارم...
شک ندارم؛
از هرجای دنیا
گرمی دستهایم
روی تنت را حس میکنی...
#فاطمه_جوادی
✍ ️@delneveshtehrj
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
مثل گلبرگ شقایق که گلش خس نشود
مستی جام حسن قسمت هرکس نشود...
#محمد_حبیب_زاده
#دوشنبههایامامحسنی
✍ ️@delneveshtehrj
#داستان
#دخترک_تیزبین
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد
که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند
وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد
پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد
و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد
و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:
اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم
دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد
اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود
و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود
اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود
در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت
دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد
او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت ولی چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت
و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود
وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده
پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود
در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم!
اما مهم نیست اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم
معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد
آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت
و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است
در آخرین لحظات هم راهی وجود دارد که ما باید آنرا ببینیم...
✍ ️@delneveshtehrj
تو را شبیه به خودت دوست دارم
شبیه به همان آرامشی که
آرام
آرام
آرام
ناآرامم کرد•••
✍ ️@delneveshtehrj
همیشه واسه چیزی که عاشقشی بجنگ، مهم نیست که زندگیت چقد سخت تر میشه...
✍ ️@delneveshtehrj
﷽
«وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ »
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد(طلاق-۳)
#آیه
✍ ️@delneveshtehrj
” عشــق “
از آن کســانی است
که یکدیگر را با
هر فاصله ای دوست
می دارند...
✍ ️@delneveshtehrj
✨
ماتشنہ لبان راحرمٺ پهنہ ے دریاسٺ
پیوستنِ یڪقطره بہدریاےتوزیباسٺ
محض دلِ دیوانہ ے طوفان زدهےما
ششگوشہےتودنجترینگوشہےدنیاسٺ
#السلامعلیکیااباعبدالله ♥️
#شبتونحسینی
✍ @delneveshtehrj
✨
سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ♥️
✍ @delneveshtehrj
وَ اِنْ خَذَلْتَنی
فَمَنْ ذَا الّذی یَنْصُرُنی..؟
گر ز چشمِ همهی خلق بیفتم سهل است
تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست!
#سعدی
#مناجات_شعبانیه
✍ ️@delneveshtehrj
طفل میگِریَد، چو راهِ خانه را گم میکند
چون نَگِریَم من که صاحبخانه را گم
کردهام؟!...
#صائب_تبریزی
✍ ️@delneveshtehrj
جئتك من كل منافي العمر...
از تمام ِ تبعیدگاههای زندگی
به سوی تو آمدم...
✍ ️@delneveshtehrj
#انگیزشی
به داشتهها ، موقعیتها
و آدمهایِ خوبِ زندگیام فکر میکنم
به هر چیز یا هر کسی که دنیایِ مرا
زیبا و حالِ مرا خوب میکند!!
و میخندم ، به رویِ تمامِ
روزهایِ خوبی که در راه اند
اتفاقاتِ خوبی که خواهند افتاد
و آرزوهایی که برآورده خواهند شد.
خوشبختی یعنی همین
که زندگی را سخت نگیرم
که حالِ من خوب باشد.!
✍ ️@delneveshtehrj
به یادت آنچنان غرق خودم بودم که دریا گفت:
تورا میبینم و شک میکنم دریا منم یا تو!
#حسین_زحمتکش
✍ ️@delneveshtehrj
❀﴾﷽﴿❀
...إِالَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكْ...
[ خدايا ! از خشم و فرا رسيدن
غضبت ، به خودت پناه میآورم ]
مثل بچه ایی که از ترس خشمِ
پدر ، خودشو میندازه تو بغلش ،
تو هم خودتو بنداز تو بغل خدا
#مناجات_شعبانیه
✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظهها میگذرند
گرم باشیم و پر از فکرو امید
عشق باشیم و سراسرخورشید
زندگی همهمهی مبهمی از
رد شدن خاطرههاست
هرکجا خندیدیم، هرکجا خنداندیم
زندگانی آنجاست
✍ ️@delneveshtehrj
گاهی عشق
آن چیزی که بر زبان میآوری نیست،
بلکه چیزیست که با رفتارت به او
ثابت میکنی...
#رابرت_بنوی
✍ ️@delneveshtehrj
#ضربالمثل
پا را به اندازه گلیم خود درازکردن
میگویند که؛
"پادشاهی" روزی برای سرکشی مناطق مختلف شهر و دیار خود "لباس مبدل" پوشید و از قصر بیرون شد.
چندی نگذشته بود که در میانه راه شخصی را دید که "گلیم کهنهای" را روی زمین انداخته و بر آن "خوابیده است."
چنان خود را "جمع و مچاله" کرده بود که حتی "نوک انگشتی" از گلیم بیرون نبود.
پادشاه این صحنه را که دید، دستور داد "مشتی سکه زر" برای او بگذارند.
آن شخص ماجرا را برای دوستانش تعریف کرد، در میان آنها فردی بود که "طمع بسیار" داشت.
از همین رو برای کسب مشتی زر، گلیمی برداشت و خود را در "مسیر بازگشت شاه" قرار داد.
آن هنگام که فهمید شاه و افرادش در مسیر عبور هستند، بر گلیم خوابید چنان "دستها و پاهایش" را از دو طرف دراز کرد که "نیمی از بدنش" روی زمین بود و درازتر از گلیم.
پادشاه این صحنه را که دید "مکدر شد،" "دستور داد" که بلافاصله آن قسمت از دست و پای مرد طماع را که بیرون مانده است، "قطع کنند.!"
یکی از "نزدیکان شاه" که این حرکت را دید، گفت:
پادشاها، شخصی را بر گلیم خفته دیدی و او را "انعام دادی" و اینبار دست و پای بریدی؟!
"چه رازی در اینها نهفته است؟!"
پادشاه در پاسخ گفت:
"اولی" پایش را "به اندازه گلیمش" دراز کرده بود و "حد و حدودش" را شناخته بود اما "این یکی" پا را "بیش از گلیمش" دراز کرده.
از این رو این ضربالمثل را زمانی به کار میبرند که بخواهند به کسی "گوشزد کنند" که به "قاعده حد و تواناییهای خودش" قدم بر دارد و "شأن خود" را در امور بشناسد.
✍ ️@delneveshtehrj
آیتالله مرعشی نجفی:
«صبح که از خانه بیرون میآیم
خدا را به چهارده معصوم
قسم میدهم که ظهر
دیندار برگردم..»
#دوخط_منبر
✍ ️@delneveshtehrj
#سه_شنبه_های_مهدوی
ای کاش کسی می آمد و غم ها را
از قلب اهالی زمین برمیداشت
#سهراب_سپهری
✍ ️@delneveshtehrj
عصر که میشود
حیاط دلم پر میشود از عطرِ
حضورِ عاشقانه ات"...
عصرها فقط
زمانِ فڪر کردن به توست
نه چیز دیگری....
عشق تو مجنون ڪرده
این شاعر عاشقت را ....
✍ ️@delneveshtehrj
بین خودمان باشد
در نبودت بهار و
فروردین بیات شدہ است ...
بیا ڪہ
#اردیبهشت را بہ
"اردی-به-عشق" تعبیر ڪنم ...
#ماهڪ_اشراقے
✍ ️@delneveshtehrj
*سکه های کم ارزش زندگی*
روزی دست پسر بچه ای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند و به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر میکنم دستت بیرون می آید.»
پسر گفت: می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم و پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: چرا نمی توانی؟
پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد.»
شاید شما هم به ساده لوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش، چنان می چسبیم که ارزش دارایی های پر ارزشمان را فراموش می کنیم و در نتیجه آنها را از دست می دهیم.
✍ ️@delneveshtehrj
.
تجربه ام را باور کن ...
عشق باید خودش بیاید ،
ناگهان و بیصدا ...
آمدنش دست ما نیست ؛
هیچکس آدرس عشق را ندارد...
#گابریل_گارسیا_مارکز
✍ ️@delneveshtehrj