eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
593 دنبال‌کننده
655 عکس
91 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
ریشه در باد... برخی رشد موشکی را دوست دارند؛ سریع و پر شتاب، مثل رشدِ سبزه هایِ سفره ی هفت سینِ نوروز. چند مدتی خیس خوردن و با کمی رطوبت ریشه کردن، جلوه یافتن و جلوه گری، و سپس رشد کردن ظاهری؛ ولی دریغا که عمر این رشد تا نیمه فرودین هم ادامه نمی یابد... اما اگر همین دانه ی گندم، به دست کشاورز، آن هم در بستر مستعدی مانند خاک، رشد پیدا کند؛حاصلش گندمی است که یکی از ثمراتش همین نان است که به آن وابسته ایم. البته که صبر و نگاه بلند مدت داشتن، در رشدِ این دانه ی گندم نهان در دل خاک، و ثمر دادن آن، بسیار موثر است. دانه ی گندمی که تبدیل به سبزه ی شب سال جدید شده است، همان گندمی است که تبدیل به آرد و نان می شود؛ ظرفیت و استعداد ها یکی است. ولی رشد یافتن در بستر درست و صحیح، سرانجامِ متفاوتی را برای هر یک رقم می زند. انسانی که ریشه در باد دارد، شاید جلوه گری نیز داشته باشد، و همچون سبزه سفره هفت سین، سر زبان ها باشد. اما چه پر ثمر است ریشه در خاک داشتن... پینوشت: سالانه چندین تن گندم برای سبزه سفره هفت سین از بین می رود. فقط یک گزارش در این زمینه را ببینید: http://www.shabestan.ir/detail/News/911385 https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
ریشه در باد... برخی رشد موشکی را دوست دارند؛ سریع و پر شتاب، مثل رشدِ سبزه هایِ سفره ی هفت سینِ نور
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شخصی که در این کلیپ صحبت می‌کند را نمی‌شناسم، ولی مطلب صحیحی را تذکر می‌دهند. سالهای قبل در مورد این مطلب یادداشتی نوشته‌ام. هر سال آن مطلب را دوباره در کانال بارگذاری می‌کنم. 👇 https://eitaa.com/delneveshtetalabe/2385 مطلبی که خبرگزاری‌ها نیز در مورد آن، آمار و ارقام خطرناکی گزارش کرده اند. 👇 https://www.irna.ir/news/81540429/%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF-5-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%86-%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%87-%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D9%86
دهان کوچک و حرف های بزرگتر از دهان کمتر از ده روز تا ماه رمضان مانده است. می‌خواستم بگویم ده روز با روزه گرفتن به استقبال ماه مبارک رمضان برویم... دیدم نه اهل چله گرفتن هستم که توصیه کنم و نه اهل عمل این پیام صرف یک یادآوری است برای مومنین تا عید فطر حدود چهل روز مانده است... فرصت پیش رو غنیمت خواهد بود.
هدایت شده از صدقه ماهانه، همدلی مومنانه
سلام علیکم از ولادت تا شهادت از ولادت امیرالمومنین(علیه السلام) تا شهادت حضرت، صدقات و خیرات را جهت قربانی گوسفند جمع آوری می‌کنیم... هر تعداد شد گوسفند قربانی می‌کنیم و مابقی را گوشت تهیه خواهیم کرد... مبالغ صرف تهیه و ذبح و بسته بندی گوشتها خواهد شد. در روزهای ابتدایی نوروز و شبهای احیای ماه رمضان، گوشت بین خانواده‌های گرفتار مشکلات اقتصادی و نیازمند توزیع خواهد شد بانک ملی امیر خندان اطلاع رسانی و گزارش در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/427491498C32f7e2b3b1
اگر با محاسبات معنوی هم نخواهیم مطلب زیر را بسنجیم، تجربه های تاریخی پیش روی ما، گواه خوبی خواهد بود که: برخی از افراد با مرگ، یادشان هم دفن می‌شود برخی هم با مرگ، زنده یاد می‌شوند محسن حججی را که یادتان هست، شهید فخری زاده را هم. شهدای هسته‌ای نیز همچنین. شهید مطهری، حاج قاسم سلیمانی و... موارد زیادی هستند که نام و یادشان بعد از مرگ یا شهادت، بیشتر از زمان حیاتشان جلوه گر است. ، را یکی از همین افراد می‌دانم. جلوه اخلاص مردم در تشییع جنازه او، گواهی است بر این ادعا.
هدایت شده از نوشتنی جات
امروز بزرگترین فرد را در آغوش زمین سپردند و من نتوانستم حتی کلمه ای درباره اش بنویسم لعنت به تمام چیزهای دنیا، بعد از او
مشکل شایع نمی‌دانم فقط من با مخاطبین تلفنم مشکل‌دارم یا همه این‌گونه هستند؟ مثلاً با دوستی به نام کریمی کار دارم. اسم او را جست‌وجو می‌کنم. چند کریمی در تلفن ذخیره کرده‌ام که گاهی اسمشان هم یکی است. برخی را با ذکر قید بیشتری مشخص کرده‌ام. ولی باز گاهی تشابه رخ می‌دهد. همین داستان در مورد فامیلی حسینی و محمدی هم رخ می‌دهد. حتی گاهی در مورد فامیل‌های خودم که نامشان هم یکی است این مسئله رخ می‌دهد. برای شناسایی مخاطب مجبور می‌شوم به پیام‌های سابق و یا یکی از نرم‌افزارهای ارتباطی رجوع کنم تا از عکس پروفایل و یا پیام‌ها مخاطب را پیدا کنم. مشکل جایی بدتر می‌شود که اسم و فامیل شخص مشترک با شخص دیگری نیست، حتی اسم و فامیل را کامل نوشته‌ام، ولی به یاد نمی‌آورم این مخاطب کیست! بدتر از این وضع جایی است که برخی از مخاطبین که شماره‌ی آن‌ها را دارم پیام می‌دهند و آن‌ها را نمی‌شناسم! یک‌بار بعد از کلی مشخصات دادن توسط مخاطب، درخواست عکس کردم... دنیای عجیب مخاطبین من و آشفته‌بازار کم‌حافظه شدن در دنیای مدرن!
زیست از نزدیک اواخر اسفند 1391 پیگیر کارهای ثبت‌نام اردوی جهادی بودم. تقریباً شده بودم مسئول ثبت‌نام اردو. مسئولیت که معنا نداشت. کار جهادی بود. من هم پیگیر قسمتی از کار. همه کمک می‌کردند تا کار پیش برود. در روند ثبت‌نام، یکی از دانشجویان ارشد کشاورزی تماس گرفت و اظهار تمایل به شرکت در اردو داشت. شماره‌اش را نوشتم. باید برای بیمه‌ی سفر نیروها، اقدام می‌کردیم. گاهی هم برای توجیه شرایط اردو و سایر مسائل باید زنگ می‌زدم. بااینکه ایشان را ندیده بودم ولی باید مثل بقیه پیگیر کار ثبت‌نامش می‌شدم. تا روز حرکت به سمت اردو یکدیگر را ندیدیم. نزدیک حرکت اتوبوس بود که باز با ایشان تماس گرفتم. بالاخره ایشان را دیدم! در برخورد اول خیلی گرم سلام و علیکی کردیم. پرسید تو فلانی هستی؟ گفتم بله. گفت ماشاالله خیلی پیگیر هستی! اگر پیگیری نمی‌کردی شاید من هم پشت گوش می‌انداختم. راهی سفر شدیم. چندنفری از فعالین علمی_فرهنگی دانشگاه هم حضور داشتند. به‌قول‌معروف ازلحاظ سطح علمی هم دندان با دوستی بودند که ارشد کشاورزی داشت. در طول سفر اشک‌ها و لبخندهای زیادی داشتیم. گاهی کار فشرده می‌شد و گاهی آسان. و ده ها اتفاق و حادثه که معمول اردوهای جهادی است. بعد از اردوی جهادی رفاقت‌های جدید، در حال رشد بود. دوره‌ای بود که وبلاگ نویسی هنوز رواج داشت. رفیق جدیدمان هم وبلاگی زد و شروع کرد به نوشتن. رفیقی به جمع رفقای بسیجی گره خورده بود. در طول اردو، رفیق جدیدمان جمله‌ای گفت که هنوز بعد از گذشت حدود 12 سال در ذهنم مانده است. گفت: تا حالا از نزدیک با بسیجی‌ها اردو نرفته بودم. تا حالا از نزدیک با آن‌ها زندگی نکرده بودم. فکر می‌کردم که... همه‌ی تصوراتی که چندان درست نبود، با یک زیست از نزدیک چندروزه در فضای اردوی جهادی از بین رفت. فضای مجازی، فرصت حضور و زندگی جمعی را از ما سلب کرده است. بار دیگر باید به زندگی در فضای حقیقی برگردیم! @delneveshtetalabe