Meisam motiee - Hich Parchami (128).mp3
7.07M
هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست...🏴🏴
عشق پابرجا....
زندگی زیبا....
تا دلها دستِ
أبی عبدالله....❤️❤️
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
به نام خدا
ان شاالله توفیق همراه شده
و در ایام ماه مبارک رمضان
دعاگوی دوستان و آشنایان و اعضای کانال، در محضر امیر المومنین خواهم بود....
با توجه به مسائل موجود در رابطه با دسترسی به اینترنت از جمله قیمت ها، و... احتمالا تا پایان ماه مبارک رمضان، مطلبی در کانال بارگزاری نخواهد شد.
اگر دسترسی داشتم، ان شاالله از حال و هوای کربلا و نجف روایت خواهم کرد.
اگر از دوستان حقی به عهده بنده دارند، یا حلال بفرمایند ویا حتما به بنده متذکر شوند...
یاعلی
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
به نام خدا ان شاالله توفیق همراه شده و در ایام ماه مبارک رمضان دعاگوی دوستان و آشنایان و اعضای کانال
چه شود ز راه وفا اگر، نظری به جانب ما کنی ؟
که به کیمیای نظر مگر، مس قلب تیره طلا کنی
یمن از عقیق تو آیتی، چمن از رخ تو رقابتی
شکر از لب تو حکایتی، اگرش چو غنچه تو واکنی
به شکنج طرّهی عنبرین، که به مِهرِ چهر تو شد قرین
شب و روز تیرهی این حزین، تو بدل به نور و ضیا کنی
بنما ز غنچه تبسّمی، بنما ز غنچه تکلّمی
به تبسّمی و تکلّمی، همه دردها تو دوا کنی
تو مراد من، تو نجات من، به حیات من، به ممات من
چه زیان کنی ؟ چه ضرر بری ؟ چو برآوری، چو عطا کنی
تو شهِ سریر ولایتی، تو مَهِ منیر هدایتی
چه شود گهی به عنایتی، نظری به سوی گدا کنی ؟
ز غمم چرا نکنی رها، و اگر کنی " فَمَتی، مَتی "
که ز بطن حوت، بسی رها، تو چو یونس بن متی کنی
تو شهی شهان همه چاکرت، تو مَهی مهان همه بر درت
که شوند قنبرِ قنبرت، تو قبول اگر ز وفا کنی
تو به شهر علم نبی دری، تو ز انبیا همه بهتری
تو غضنفری و تو صفدری، چو میان معرکه جا کنی
تو چه صادری؟ تو چه مصدری؟ تو چه جلوهیی؟ تو چه مظهری؟
که هم اوّلی و هم آخری، همه جا تو کار خدا کنی؟!
تو تمیز مؤمن و کافری، تو قسیمِ جنّت و آذری
که سعید را تو جزا دهی، که عبید را تو جزا کنی
به خدا «وفاییِ» با خطا، همه خوف او بوَد از بدا
که مباد دست رجای او، ز عطای خود تو رها کنی
شاعر: سیدهاشم وفایی
یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
کربلا...در انتظار فرا رسیدن نیمه ماه مبارک رمضان
داده ام دل به حسن، سر به اباعبدالله
یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
نام ما را بنویسید به ایوان نجف... نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده...
گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده
قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده
زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده
زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم
کآه عقیق یمنی شد به رکاب آلوده
نام ما را بنویسید به ایوان نجف
نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده
دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است
نشود بنده ی حیدر به ثواب آلوده
معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز
حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده
محمد سهرابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهدمت والله ارکان الهدی....