دو سوال و یک نتیجه...
تا به حال عاشق چیزی شده اید که نمی شناسید؟!
آیا تا به حال بهچیزی که نه دیده اید و نه شنیده اید،یعنی آن را نمی شناسید دلبسته شده اید؟!
جواب ساده است....خیر
چگونه کسی به چیزی دل ببندد که به آن معرفت ندارد و آن را نمی شناسد!؟
دو
اگر محبوبیدارید...چه مادی و چه معنوی..چه کم و چه زیاد...چه حلال و چه حتّی حرام(نعوذ بالله من شرور انفسنا)...آیا شده است یاد کردن آن را فراموش کنید؟!
حتی اگر دست یافتن به آن محبوب دشوار باشد، نقش آن در دل و جان مُحبحک شده است...
حتی اگر نمی تواند در جلوت از او یاد کند، در خلوت ذهن و جان خود همواره یاد آن محبوب است....
مشکل دو تاست
اولاً امام زمان خود را آنگونه هست و آنگونه که شایسته هست نمی شناسیم...
یعنی معرفت به امام و حقیقت وجودیوی، چه رسد به اطلاعات به اصطلاح شناسنامه ای...
ثانیاً اگر هم آن بزرگوار و نور عالم هستی را میشناسیم،گاهی یادی از او میکنیم...آن هم بیشتر وقتی با مشکلات روبرو می شوییم...دعایمان برای ظهورش هم برای رفع گرفتاری های خودمان است
او را به عنوان یک محبوب هم نپذیرفته ایم!!
پینوشت:
خوشا آنان که دائم یاد یارند....
شرح حال این افراد واقعاً خواندنی است
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
#امام_زمان #حضرت_مهدی #ظهور #فرج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعه #مهدویت
حتما این چهار برادر پر سر و صدا را میشناسید
#فشنگ_مشقی با #فشنگ_جنگی شباهت بسیاری دارد در ظاهر.
هر دو شلوغ و پر سر و صدا،ولی اولی فقط صدا دارد ولی دومی علاوه بر صدا #تاثیر هم.
اگر یک بار به #میدان_تیر رفته باشید، می دانید که تک تک #پوکه های #فشنگ_جنگی را باید جمع کنید و به مافوق تحویل دهید
اما اگر چند #خشاب هم #فشنگ_مشقی داشته باشید، بابت #پوکه های آن مورد سوال نیستید.
برای یک #تک_تیر_انداز یک #تیر_جنگی یعنی دنیایی در دستانش.جایی که صد ها خشاب #فشنگ مشقی پر سر و صدا هیچ به کار نمی آید.
پینوشت:
۱٫ ما #آدم ها هم همین گونه ایم
دسته ای فقط #سر_و_صدا دارند و میان تهی #دسته ای دیگر اگر سر و صدایی دارند، جنگی اند.مجاهد اند.اثرگذارند.
موثر باشیم.اگر سر و صدایی هم داریم مجاهدانه باشد. اثر گذار باشد. برای یک تک تیر انداز دنیایی باشیم.
۲٫ یادش بخیر شب #رزمایش
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآید
هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
جرعهای ده که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآید
یار دارد سر صید دل #حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
#یادداشت_های_یک_طلبه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعه
@delneveshtetalaba
یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
اگر در #شب_یلدا حافظ میخوانید،
روا نیست که یادی از محبوب و معشوق واقعی وی نکنید!!
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✿●✿تو ای عشق و ای تمام وجودم،✿●✿
✿●✿تو بود و نبودم، فدای رخ تو همه عالم✿●✿
✿●✿بیا بنگر بر دل غمدیده، که لیلی ندیده،✿●✿
✿●✿زغم چه کشیده، به این عالم✿●✿
مداح:حمید علیمی
#یادداشت_های_یک_طلبه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مهدویت #جمعه
@delneveshtetalabe
روز ها می گذرند و ما غافلیم...
برق و باد تعبیر نارسایی برای گذر زمان است...
پنج سال از آخرین مطلبی که در سایت #مهندس_طلبه نوشته ام گذشت...
و بیش از پنج سال از اولین مطلبم در این سایت...
اصلا فراموشم شده بود...
و چه خاطراتی...
http://zolfaqar.ir/?cat=826
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
خانم کارکوب ... #خانم_کارکوب #کتاب #کتابخوانی #کتاب_بخوانیم #یادداشت_های_یک_طلبه @delneveshteta
مادر شهیدان کارکوب زاده، به جمع فرزندان شهیدش پیوست😢..
شادی روح این مادر محترمه و فرزندانش فاتحه و #صلوات
پینوشت:
آذر ماه سال قبل در مورد کتابی که درباره ایشان نوشته شده بود،چند کلامی نوشتم...
اگر مایل بودین، پست زیر را مطالعه بفرمایید...
هدایت شده از یادداشتهای یک طلبه|امیر خندان
شاید بتوانم بگویم اولین کتابی است که بعد از خواندنش با خودم گفتم:
چه کتاب مختصری؟!چرا این قدر خلاصه؟!چرا این قدر کم؟!
کتاب یک مادرِ رزمنده که سه فرزندش شهید، و دو فرزند دیگرش جانباز هستند،این قدر خلاصه!!؟
کتاب شرح حال خانم زهرا کارکو است. همسر ایشان مرحوم خداداد کارکوب زاده بوده اند و این شده که اسم کتاب این شده:خانم کارکوب
کتاب در مورد زندگی این خانواده در خلال جنگ است. خانواده ای که اصالتا جنوبی هستند و در آبادان زندگی میکنند.
جنگ باعث نمیشود که مادر زندگی را در آبادان رها کند. تا جایی بعد از مدتی، به علت منع پزشکان از ورود به آبادان به علت عواقب حملات شیمیایی، دیگر مجبور به سکونت در شهر دیگری میشود و به دلایلی قم را انتخاب میکنند....
در نظرم ،هر چند که کتاب از بیان خانم کارکوب است و روایت زندگی ایشان، ولی بیان یک مبارزه تمام عیار خانوادگی است در برابر دشمن متجاوز بعثی.
همسری که در جریان مبارزه است،مادری که با وجود آوارگی از خانه و کاشانه و یا زندگی زیر بمباران مقاومت میکند و عامل قوت قلب فرزندانش است، در برابر شهادت فرزندانش صبوری میکند؛
و خواهرانی که رنج زندگی زیر بمباران و غم از دست دادن برادرانشان را تحمل میکنند...
مادر علت فوت دخترش پروین را،که در سال۷۸ایست قلبی میکند، ناشی از حوادث جنگ و ناراحتی وشوکه شدن وی و تاثیری که در قلب و جان فرزند دلبندش گذاشته است، میداند
شرح حال و فراز و فرود های زندگی این خانواده و این روایت مادرانه در این چند خط نمیگنجد....
بخشی از کتاب به دیدار رهبر انقلاب با این خانواده و اتفاقاتی که رخ میدهد تا این دیدار شکل بگیرد،پرداخته است،که یکی از بخش های جالب کتاب است...
نویسنده کتاب #رضیه_غبیثی است که خود نیز همسر #شهید است.
ناشر کتاب هم انتشارات کاظمی است...
کتاب خانم کارکوب، هدیه خوبی برای مادران این سرزمین است،روایتی مادرانه برای مادران این زمانه....
البته، چند سوال بعد از خواندن کتاب ذهنم را مشغولکرد...
یکی همان که ابتدای متن نوشتم،چرا این قدر خلاصه...
سوال دوم این بود:چرا اینقدر دیر این کتاب چاپ شده و چرا اینقدر دیر با این خانواده مصاحبه گرفته شده...
مصاحبه در سال ۹۱گرفته شده،کار نوشتن کتاب در بهار ۹۳ به اتمام رسیده است ولی سال ۹۷کتاب چاپ شده است!!!
#خانم_کارکوب
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_بخوانیم
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe